eitaa logo
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
1.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
247 ویدیو
7 فایل
🌷دانشمند نخبه هسته‌ای؛ جوان مومن انقلابی؛ شهید مصطفی احمدی روشن 🎓لیسانس مهندسی شیمی دانشگاه شریف 🔰معاون بازرگانی سایت هسته‌ای نطنز ✅دبیر ستاد تدابیر ویژه سازمان انرژی اتمی 🎯مدیریت مبارزه و کنترل ویروس استاکس نت در نطنز کانال زیر نظر خانواده شهید💯
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🔸مصطفی وقتی وارد وادی بازرگانی حساس در صنعت هسته ای شد که عملا ورود کردن به یک مسیر ورود ممنوع و پر از مامور مراقب بود! شرایطی که ایران تحریم است و هسته ای تحریم تر. 🔸کار مصطفی بسیار پیچیده و پر دردسر بود؛ به یکی از مواردی که میتوان اشاره کرد اینکه در مسیری که عرض کردم شما دیگر نمیتوانید یک سری تشریفات معمول بازرگانی راه بیندازی! با تشریفات تامین کننده هایت لو میرود و این موضوع با سر بریدن آنها یکسان است! در همین شرایط باید ثابت هم کنی داری سالم کار میکنی و از تهمت هایی که میشنوی عبور کنی... 🔺به نقل از دوست و همکارشهید 🔹 با چنگ و دندان صنعت هسته ای را راه انداختند و سر پا نگه داشتند تا آقایان با اعتماد و لبخند به بادش دهند... شما باشید و جوابتان به چشم های مصطفای شهید... @mostafaahmadiroshan
🔸اگر بخواهم او را در یک جمله تعریف کنم می گویم مصطفی آدم بود عین همه ما، منتها خیلی آدم بود! خیلی بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید آدم بود! ضعف های خودش را داشت، نقاط قوت خودش را داشت. آنچه که در مورد مصطفی برای من برجسته بود با وجود آن جایگاه و روحیه تهاجمی که داشت، این بود که حرف حساب تو کتش می رفت. 🔹نمی گویم انتقاد پذیر بود اصلا از این اخلاقها نداشت. در حضور تو کوتاه نمی آمد. خودش را از تک و تا نمی انداخت. ولی بعد حتما می رفت با خودش فکر می کرد و اگر فکر می کرد حرف تو حساب است، میدیدی در مواجهه بعدی رفتارش را تغییر میداد این خیلی ارزش است. من بارها و بارها این تغییر را در رفتارش دیدم. این نبود که هر چه او می گوید وحی منزل است و حرف حساب را نپذیرد، واقعا حرف حساب را می خواند. 🔺به نقل از دوست و همکار شهید @mostafaahmadiroshan
🔹رفتم پیش مصطفی. گفتم میخوام فلانی اصلاح بشه، قراردادش رو شش ماهه می کنم، اگه اصلاح شد، تمدیدش می کنیم. اگه نشد، ردش کنیم بره. قبول؟ زیرش نمیزنی؟ گفت «نه داداش، کی دیدی بزنم زیرش؟ 🔸شش ماه نشده، چندتا اسم بهم داد، گفت «قراردادهای اینا رو بنویس.» نگاه کردم، اسم طرف هم بود. گفتم مگه نگفتی شش ماه صبر کنیم؟ گفت : نه، الآن بنویس. گفتم: دیدی زدی زیرش؟ ناراحت شد. گفت «من قول داده بودم اصلاح بشه که شد. شاید چند ماه دیگه من این معاونت نباشم که تمدید کنم قراردادش رو نمیتونم روزی کسی رو قطع کنم. 🔺به نقل از همکار شهید 📄 کتاب یادگاران @mostafaahmadiroshan
🔹مصطفی کارش زندگی اش بود، تلفنش مدام زنگ میخورد. فرقی نمیکرد چه کسی و چه وقتی زنگ بزند. نصفه شب هم بود جوابش را میداد. دیگر تا صبح خوابش نمیبرد تا کار را انجام دهد. 🔹از کاشان که می آمد تهران، توی ماشین از سه ساعت راه دو ساعتش را با موبایل حرف میزد؛ با این تامین کننده با آن پیمان کار با این فروشنده با آن مدیر. توی خانه هم همین اوضاع بود. گاهی وقتها از شدت خستگی به تخت نمیرسید؛ وسط هال خوابش میبرد. گاهی موبایلش را از کنارش بر میداشتم تا کمی بخوابد. @mostafaahmadiroshan
🔸مردم باید بدانند که آنها جایی مشغول کار بودند که نور طبیعی نیست، آفتاب نیست و شرایط خوب نداشت. خصوصا اینکه آن موقع هیچ کس اصلا روحیه مناسبی هم نداشت. حوزه هسته ای هنوز پا نگرفته بود، مثل الان نبود. فشار خارجی ها بیشتر و بیشتر میشه یکسری از اسرار مملکت لو رفته بود. حتی مطرح می شد که دیگر نیازی به تمرکز بر کار هسته ای نداریم. 🔹این شرایط باعث می شد حمایتی از کار نباشد. آلودگی سیستم توسط دستگاه وارداتی هم باعث شده که کار جواب ندهد. در این شرایط شما ایستادگی کنید و کار کنید و با وجود خطر جانی و خطر انفجار باز هم کار کنید، اگر جهاد علمی نباشد پس چیست؟ 🔸در چنان شرایطی مهندس احمدی روشن بماند و بایستد و در اوج ناامیدی ۱۲ روز کار کند تا اولین آزمایش به نتیجه برسد و بقیه را هم تشویق کند و پیروزی بزرگی بدون سر و صدا و در فضای فوق سری برای کشور بدست بیاید، این کار جز از عالمی همیشه موتور روشن بر می آید؟ 🔺به نقل از دوست و همکار شهید (سال ۹۱) @mostafaahmadiroshan
🔸ویروس استاکس نت یک سری مشکلات جدی در سیستمهای کامپیوتری به وجود آورده بود. اهتمام مهندس روشن این مشکلات را از سر راه پیشرفت کشور برداشت. فقط خدا میداند او بچه های اعجوبه شریف را که در کامپیوتر خیلی قوی بودند از قدیم میشناخت، آنها را پیدا کرد. به دلیل روابط عمومی بالایی که داشت با آنها رفیق بود توانست آنها را پای کار بیاورد. 🔹آنها نخبه هایی بودند که می توانستند ویروس را بشناسند و آنتی ویروس بنویسند. چگونه آنها را راضی کرد خدا میداند. عمدتا این موضوع برای نخبه ها در تخصص های مختلف مطرح است که در حوزه هایی فعالیت نکنند که بعد نتوانند خارج بروند. این یک اپیدمی است. 🔸اگر یک بسیجی مثل مصطفی قادر باشد افرادی که برای ورود به حوزه های تخصصی حساس احتیاط می کنند ، ادله ای بیاورد که آنها پای کار بیایند، کاری انجام داده کارستان. آقا مصطفی از این کارستانها زیاد انجام داد. او میدانست یک ایرانی جسور و مسلط و معتقد به اصول قادر است کارهای نشدنی را انجام دهد و بارها بخاطر این روحیه کار را پیش برد. 🔺به نقل از دوست و همکار شهید @mostafaahmadiroshan
🔸مصطفی خوب فهمیده بود که سلسله مراتبی که با مدرک گرایی برای دیگران تعریف شده بود غلط و یک بیماری است، این نوع سلسله مراتب برای اقامصطفی تعریف نشده بود. برای مصطفی علم مهم بود نه مدرک تحصیلی. این همان استانداردی است که مصطفی اینک برای ما به ودیعه گذاشته است. مصطفی علم را در عملیات بدست آورده بود. برای همین در مقطعی که در مسیر کار کردن با آنچه از حیث علمی از آن بهره می برد، مسیر به چنگ آوردن مدرک را نادیده گرفت. 🔺به نقل از دوست، هم دانشگاهی و همکار شهید @mostafaahmadiroshan
🔸من خیلی دوست داشتم مصطفی ادامه تحصیل دهد، به من میگفت: شما نگران نباش من به وقتش برای شما مدرک می گیرم. اما مادر اگر کار بلدی بخواهی بدان که الان با چند تا دکتر کار می کنم که از نظر کاری در عملیات علمی آنها زیر دستم کار می کنند. من می دانستم که چقدر کارش مهم است، ولی مدرک هم برایم مهم بود. دلم می خواست که یک مدیر بلندپایه مثلا در سایت نطنز مدرک تحصیلی بالا هم داشته باشد. 🔺به نقل از مادر شهید @mostafaahmadiroshan
#خاطره_کاری 🔸مصطفی به درستی درک کرده بود که واقعیت وضعیت ما در هسته ای آن است که باید از لحاظ توان مهندسی فاصله خود را با کشورهای پیشرفته کاهش بدهیم. بپذیریم مادام که فاصله ما از یک مرز مشخص کمتر باشد، همچنان با مقاومت کشورهای زورگو مواجه خواهیم بود. 🔺به نقل از همکار شهید @mostafaahmadiroshan
🔸یکی از کارهای بزرگی که مصطفی انجام داد در جهت رفع و دفع مشکلات بود. وقت گذاشت. مصطفی زنجیره ای از افراد همفکری که البته تعدادشان زیاد نیست، درست کرد. افراد قابل اعتماد و موتور روشن و از لحاظ علمی دارای مراتب بالا که آنها را پای کار آورد و سر انجام مشکلات حل شد. چطور و چگونه و چه مشکلاتی بود که مرتفع و دفع شد؟ شاید همان بخشی باشد که نمی‌توان چندان واضح درباره اش صحبت کرد. نمی‌دانم شاید روزی برسد که این موضوع اعلام و بازگو شود. به هر حال باید در این مورد صبر کرد. 🔺به نقل از همکار شهید @mostafaahmadiroshan
#خاطره_کاری 🔸در مقطعی مصطفی وارد چرخه بازرگانی در پیشبرد امور هسته ای کشور می شود. این همان آقامصطفی است که از هر حوزه ای که در مسیر گذشته عبور کرده، آدمهای قوی را شناسایی و محیط را رصد کرده و حالا در یک عرصه جدید یعنی بازرگانی هسته ای قرار است فعالیت کنند. این یک عرصه بسیار حساس و در عین حال مورد نیاز کشور است. 🔺به نقل از همکار شهید @mostafaahmadiroshan
#خاطره_کاری 🔸حدود سه سال از حول و حوش ۷۹-۷۸ تا سال ۸۲ در خدمت ایشان بودم. در آن مقطع ما در حوزه هایی کار تحقیقاتی، علمی و عملیاتی انجام میدادیم. به این معنا که ما باید بتوانیم با هر نوع فناوری کار دیده بانی و کسب اطلاعات را انجام بدهیم. 🔸در این حوزه ها آقامصطفی خیلی کمک کرد. او سه سال در این حوزه همکاری کرد و ریالی از ما نگرفت، یعنی یک ریال اگر شما گرفتید او هم گرفت. ما گفتیم حداقل حق الزحمه و حق مأموریت؛ فایل داشتیم برای همه، پرداخت ها سر ماه انجام میشد. ۵۰ تا هم تیم داشتیم. از نخبه های تمام دانشگاهها شریف، امیرکبیر و غیره. اجازه نمی دادیم حق یک نفر نادیده گرفته شود. همه را محاسبه و پرداخت می کردیم. اما او هرگز پول نگرفته مصطفی دلی کار می کرد. 🔺به نقل از دوست هم دانشگاهی شهید @mostafaahmadiroshan
#خاطره_کاری 🔸هسته تحلیل مصطفی برای آنکه فعالیتهای علمی کشور در حوزه های حساس را بر هر کار علمی دیگر ترجیح بدهد، لزوم #شتاب بخشیدن به #پیشرفت_علمی بود. او در تحلیل خود برزیل را مثال میزد: رشد تکنولوژی در برزیل بالاست. آنها توانسته اند از آن مرز مشخص عبور کنند، برزیلی ها به مرحله ای رسیده اند که وقتی اعلام می کنند به #دانش_هسته_ای برای تأسیس #نیروگاه نیاز دارند، فرانسه برای اینکه از آلمان گوی سبقت برباید و از آمریکا عقب نماند آماده معامله با برزیل می شود چون برزیل از حیث #تکنولوژی پیش افتاده است. 🔸دعواهای روسیه و آمریکا و چین خیلی بیشتر از دعوای آنها با ماست. ولی وقتی قرار است یک غریبه قاطی بازی بشود، دعواهای آنها با هم فرعی می شود زیرا آنها میدانند که اگر رقیب تازه ای وارد #دیپلماسی فناوری و دیپلماسی #دانش_بنیان بشود، به موازات بزرگتر شدن مشکلاتی که تاز موارد برای آنها پدید خواهد آورد، قدرت و نفوذ آنها کوچکتر میشود. 🔴آنها مادام که ایران عقب باشد، می توانند زور بگویند اما وقتی ما از یک مرزی عبور کنیم، فشارها کاهش خواهد یافت، این هدف دوری نیست. عبور ما از مرزها برای پیشرفت به #کار_جهادی نیاز دارد.
#خاطره_کاری 🔸در یک جلسه ای با پیمانکار طرف چک و چونه میزند مصطفی یک دستی میزند و به طرف می گوید این کالا ۶۰۰ دلار زیر قیمت تو هم پیدا می شود و ما کسی را داریم که برایمان تأمین می کند. طرف کوتاه می آید و قیمت را قبول می کند. بعد مصطفی به طرف می گوید: آقا من یک دستی زدم شما می توانی کالا را بفروشی یا نفروشی، این شگرد من بود. طرف می گوید: چون صادق هستی قیمت همان باشد که توافق کردیم. 🔺به نقل از همکار شهید @mostafaahmadiroshan
#خاطره_کاری 🔸حدود سه سال از حول و حوش ۷۹-۷۸ تا سال ۸۲ در خدمت ایشان بودم. در آن مقطع ما در حوزه هایی کار تحقیقاتی، علمی و عملیاتی انجام میدادیم. به این معنا که ما باید بتوانیم با هر نوع فناوری کار دیده بانی و کسب اطلاعات را انجام بدهیم. 🔸در این حوزه ها آقامصطفی خیلی کمک کرد. او سه سال در این حوزه همکاری کرد و ریالی از ما نگرفت، یعنی یک ریال اگر شما گرفتید او هم گرفت. ما گفتیم حداقل حق الزحمه و حق مأموریت؛ فایل داشتیم برای همه، پرداخت ها سر ماه انجام میشد. ۵۰ تا هم تیم داشتیم. از نخبه های تمام دانشگاهها شریف، امیرکبیر و غیره. اجازه نمی دادیم حق یک نفر نادیده گرفته شود. همه را محاسبه و پرداخت می کردیم. اما او هرگز پول نگرفته مصطفی دلی کار می کرد. 🔺به نقل از دوست هم دانشگاهی شهید @mostafaahmadiroshan
🔸یکی از پیمانکارهایش در چین دچار مشکل شده بود مصطفی بی اعتنا به اینکه در چه جایگاه اداری است، پیگیری های فراوانی کرد تا آن پیمانکار را از زندان نجات داد بالاخره موفق هم شد و ایشان برگشت به ایران. 🔸مجازاتی که به آن دوست نسبت داده بودند اعدام بود و خدا خواست و آن دوست برگشت. موساد در وسایلش در چین مواد مخدر گذاشته بود که حکمش اعدام بود. البته تا هفت جد آن آقا هم سیگاری نبودند. با پیگیری مصطفی ایران وارد عمل شد و آن دوست را برگرداند. در تمام ۳۵ روزی که آن دوست گرفتار بود من اشک می ریختم و قرآن می خواندم. از بس که مصطفی بی قرار بود. 🔺به نقل از مادر شهید @mostafaahmadiroshan
 🔸یکی از پیمانکارهایش در چین دچار مشکل شده بود مصطفی بی اعتنا به اینکه در چه جایگاه اداری است، پیگیری های فراوانی کرد تا آن پیمانکار را از زندان نجات داد بالاخره موفق هم شد و ایشان برگشت به ایران. 🔸مجازاتی که به آن دوست نسبت داده بودند اعدام بود و خدا خواست و آن دوست برگشت. موساد در وسایلش در چین مواد مخدر گذاشته بود که حکمش اعدام بود. البته تا هفت جد آن آقا هم سیگاری نبودند. با پیگیری مصطفی ایران وارد عمل شد و آن دوست را برگرداند. در تمام ۳۵ روزی که آن دوست گرفتار بود من اشک می ریختم و قرآن می خواندم. از بس که مصطفی بی قرار بود. 🔺به نقل از مادر شهید 💫 @MostafaAhmadiRoshan
مصطفی با هوش و ذکاوت بالایی که داشت و بر اساس تفکر استراتژیک خود به این نتیجه رسید که تأمین قطعات و تجهیزات یکی از گلوگاه‌های اصلی در این صنعت است. به همین دلیل تا آنجا که می‌توانست در جهت بومی‌سازی این موارد اقدام کرد. در خصوص مواردی هم که امکان ساخت در داخل وجود نداشت، بدون آنکه دشمن فرآیند تأمین آنها را شناسایی کند، قطعات و تجهیزات در امنیت کامل و بدون خراب‌کاری به کشور منتقل شد. 💫 @MostafaAhmadiRoshan
مسئولیت برنامه‌ریزی و مدیریت تیم رفع خرابکاری‌های ناشی از ویروس استاکس نت را که در تجهیزات و دستگاه‌ها توسط دشمن ایجاد شده بود را قبول کرد و با پیگیری و تلاش شبانه‌روزی وی و نخبگان فنی، این نقشه دشمن نیز نقش بر آب شد. تمامی این موارد، کار را به جایی رساند که استکبار راهی به جز ترور و شهادت وی، نداشت. @MostafaAhmadiRoshan
وی با درایت و هوش مثال زدنی خود و نیز تفکر استراتژیک، گلوگاه‌های فنی و بازرگانی را شناسایی کرد و فرآیند تأمین اقلام راهبردی و استراتژیک را فرآیندی امن، مطمئن و در دسترس طراحی و پایه گذاری کرد و با بومی سازی تولید آن‌ها در داخل کشور موجب رشد شتاب‌دهنده این صنعت و به تبع آن شروع یک حرکت تحقیقاتی فنی و پیشرفت در سایر علوم و صنایع را پایه گذاری کرد. 💫 @MostafaAhmadiRoshan
💠شهید احمدی روشن تمام فعالیت های زندگی اش را بر اساس تکلیف و وظیفه و نیاز نظام و کشور تنظیم می کرد، از تحصیلش و انتخاب رشته اش گرفته تا همکاری های علمی و انتخاب شغل. او مدتی با سپاه قدس در مسائل فنی و علمی همکاری می کرد اما کمی بعد که احساس کرد نیاز اول کشور فعالیت در زمینه ی انرژی هسته ای است با وجود پیشنهاد های مناسب برای فعالیت در سازمان ها و ارگان ها ی دیگر رو به سوی این عرصه آورد اما در تمام دوران فعالیتش با موانع و سنگ اندازی های جدی مواجه شد. 💠شهید احمدی روشن در آزمون علمی سازمان انرژی اتمی موفق می شود اما در مصاحبه رد می شود، فقط و فقط به خاطر داشتن ریش، پیراهن روی شلوار و قیافه ی حزب اللهی! او شش ماه بعد برای بار دوم در آزمون شرکت می کند و این بار می تواند وارد سازمان شود و فعالیتش را شروع کند. 💠در این فاصله پیشنهادات خوبی برای کار در ارگان هایی مثل شرکت نفت با درآمد های عالی داشت اما نپذیرفت چرا که وظیفه اش را حضور در عرصه ی انرژی اتمی کشور می دانست. 💫 @MostafaAhmadiRoshan
شهید احمدی روشن به دنبال یک انقلاب در سیستم مدیریتی سازمان بود که بالاخره موفق شد و این انقلاب را به سر انجام رساند و یک تغییر جدی در مدیریت سازمان ایجاد کرد البته در این فعالیت ها تنها نبود بلکه مصطفی دوستان مخلص دیگری هم داشت که با کمک آن ها موفق شود کارهای بزرگی انجام دهد. بعد از رفع تعلیق فعالیت ها فورا شروع شد و خیلی سریع هم نتیجه داد. او جزو حلقه اول دست یابی به غنی سازی بود. روزی که کم کم داشتند به این نتیجه می رسیدند که دیگر غنی سازی امکان ندارد و باید دنبال راه های دیپلمانتیک بود، یک تیم چند نفره از دانشمندان جوان ما یک مهلت 24 ساعته گرفتند و به طور معجزه آسایی در ده ساعت گام نهایی برداشته شد و ایران به جمع کشور های هسته ای جهان پیوست، آن روز همان روزی بود که مردم نمونه ی اولیه را دیدند و دستیابی به آن را جشن گرفتند 💫 @MostafaAhmadiRoshan.
بعد از این فعالیت ها مصطفی تصمیم گرفت به بخش بازرگانی برود جایی که از نظر رتبه سازمانی جای نازل تری بود، چرا که ما در وارد کردن بعضی قطعات مشکل اساسی داشتیم، آمریکایی ها نحوه ی خرید قطعات ما را فهمیده بودند اما به جای جلوگیری از خرید ما از بازار سیاه با ایجاد یک واسطه در حلقه ی خرید در قطعات الکترونیکی مشکل ایجاد می کردند و این قطعات گاهی منجر به خرابی باقی دستگاها و قطعات ما در خط می شدند، او حس کرد تکلیفش این است که این مشکل را حل کند پس خودش از بخش فنی خارج شد و وارد این بخش شد و با تعجب توانست قطعاتی سالم با قیمت مناسب و به تعداد مورد نیاز برای سازمان تهیه کند! تعجب بیشتر از این است که برخی از این قطعات را فقط آمریکا آن هم تنها در یک کارخانه تولید می کند و نظارت های دقیقی بر آن دارد اما مصطفی موفق شده بود این قطعات را با قیمت مناسب وارد کند بدون این که خود سازندگان بفهمند و بخواهند! 💫 @MostafaAhmadiRoshan
🔹روزی مصطفی پله هایی را نشانم داد و گفت در دوران تعلیق بارها از این پله ها بالا و پایین رفتم، مدام کار می کردم، او در این دوران که جو ناامیدی فضای کار را گرفته بود با امیدواری تلاش می کرد و معتقد بود بالاخره روزی تعلیق پایان خواهد یافت 🔸باید برای آن موقع آماده باشیم تا عقب افتادگی را جبران کنیم و سریع فرآیند رشد خود را طی کنیم، برای این کار باید از الآن تلاش کرد. او مدام اسناد را مطالعه، بررسی و تکمیل می کرد، البته در این فعالیت ها از دست سنگ اندازی ها هم در امان نبود، حتی میز کار شهید احمدی روشن را از او گرفتند و او مجبور بود روی سیستم گرمایشی بنشیند و کار کند. @MostafaAhmadiRoshan
 🔸این شهید بزرگوار از سال 83 وارد عرصه هسته‌ای نطنز شد و دستگاه‌هایی که از سوی آژانس بین المللی هسته‌ای پلمپ شده بود و عملاً کسی نمی‌توانست کار آن‌ها را انجام دهد را راه اندازی کرد. شهید احمدی روشن معتقد بود باید با تمام توان برای کشور و انقلاب کار کرد و بر همین اساس توانست دستگاه‌های پلمپ شده نیروگاه هسته‌ای نطنز را راه‌اندازی کند و می‌گفت که برای کار کردن آمده نه پشت میز نشستن. 🔸مادر شهید احمدی روشن به دیگر فعالیت‌های این شهید اشاره کرد و گفت: دستگاه‌هایی که دیگران از راه‌اندازی آن واهمه داشتند و نگران انفجار آن بودند را با همراهی و همکاری دوستانش راه‌اندازی کرد و به همین دلیل دوستان مصطفی به او خط شکن عرصه هسته‌ای می‌گفتند. @mostafaahmadiroshan