شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#علیرضا_احمدی_روشن
___________________
يك روز علی ميرود مدرسه !؟
يك روز درسشان ميرسد به آهنربا و مغناطيس ومعلم
می آيد مثال بزند ، كه كجاها آهن ربا استفاده ميكنيم !؟
آن وقت دل آدم شور ميزند كه نكند ، هی لا به لای اين مثال ها ، #بمب_مغناطيسی ، همانی كه به ماشين پدرش چسباندند ، توی سر علی بچرخد و بغض كند و حواسش به باقی كلاس نباشد !؟
خدا كند معلم برای بچه ها توضيح بدهد كه يك عده هستند كه خودشان جنبه ی يك آهنربا را ندارند و بمبش ميكنند آن وقت چشمشان دارد در می آيد ، وقتی #احمدی_روشن ها به زخم مردم ميرسند !
«دقیق» به چشم هايش نگاه كن !؟
نگاه استوارش را ببين !!!
برای قطره قطره ی خون بابا برنامه دارد
می نويسم كه شب تار سحر ميگردد...
يك نفر مانده از اين قوم كه برميگردد...
بكشيد مارا...
بريزيد خون ها را...
ملت ما روشن تر ميشود...
" علیرضا احمدی روشن "
{شهدا را ياد كنيم حتی با يك #صلوات}
#مصطفی_احمدی_روشن
#شهدا_ی_هسته_ای
#احمدی_روشن
#یاعلی
@mostafaahmadiroshan