شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#مصاحبه
#ویژگی
🔹منفعتطلب نباشید، مصطفی در زندگیاش همه چیز داشت؛ پست خیلی مهم، وضع مالی خوب، زن و بچه، پدر و مادر و خواهرهایی که یکی از استثنائیترین علاقهها را به او داشتند، اما از همه اینها چشمپوشی کرد. پس میشود. اگر شهدای زمان جنگ قبر میکندند و داخلش نماز میخواندند، آن طبیعت آن زمان بود اما الآن فرق میکند.
🔹میتوانیم به آنها برسیم به شرطی که بدانیم چه کار باید بکنیم.
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#خاطره_خانوادگی
🔹در زمان عقدمان چون خانوادهشان همدان بودند، مسافرتهای ما کلا همدان بود. بعد از ازدواجمان در طول این 7 سال درکل 6 تا مسافرت رفتیم؛ 2 یا 3 تا شمال، یک مشهد، یک کیش و یک شیراز. خیلی فشار میآوردیم 4 یا 5 روز مرخصی میگرفتند و میرفتیم مسافرت.
🔹مرخصی را خودش به خودش نمیداد ولی به ما میگفت آنها نمیدهند! آنقدر پیگیر کارش بود که حتی 5 شنبه و جمعهها هم میرفت سر کار. مدیر بود اما زودتر از همه میرفت و آخر شب دیرتر از همه برمیگشت.
🔺به نقل از مادر و همسر شهید
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#ویژه🌹
تو درخشان ترین ستاره این راه روشنی، چه گواهی بالاتر از نگاه مصطفایی تو... سال به سال که میگذرد و شمع دیگری در پس گذران زندگیت خاموش میکنی، دل مادر گرم تر می شود ک پرچم دار راه پدر، زیر سایه او قد میکشد، تصدق قامت و نگاهی ک مصطفایی دیگر در آن متجلی شده میرود...
پسر کو ندارد نشان از پدر که نه، جان مطلب این است که پسر، همان پدر است، پدری که خود حقانیت دیگری بر این راه روشن است....
علیرضای عزیز، تولدت مبارکـــ🌹
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_مهار_استاکسنت
#قسمت_اول
💠 همه از جایشان پریدند. صدا آنقدر مهیب و ترسناک بود که همه شوکه شدند. ترس وجودشان را گرفته بود. انگار یک نفر وارد سالن شده بود، مسلسلش را گذاشته بود روی رگبار و شلیک می کرد.
💠اپراتورها دویدند سمت مانیتورهای خودشان با ترس و تعجب به مانیتورها نگاه کردند، اما آنها چیزی را نشان نمی دادند. همه چیز عادی بود. به چند ثانیه نکشید. اپراتورها حتی وقت نکردند دست به گوشی ببرند و به مدیر مجموعه اطلاع بدهند چه اتفاقی افتاده.
💠یک دقیقه بعد، صدای رگبار که افتاد، تازه معلوم شد چه خبر شده. دیگر روی مانیتورها هیچ علامتی از کارکرد سانتریفیوژها نبود. 1000 ماشین سانتریفیوژ کِرَش کرده بودند، خودمانی اش یعنی، از کار افتاده بودند. این یعنی فاجعه...
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_استاکس_نت
#قسمت_دوم
💠یک سال و نیم بود از آخرین کِرَش 1000 تایی ماشینها می گذشت، ولی هنوز هیچ کس علتش را نفهمیده بود. هر لحظه ممکن بود دوباره این اتفاق بیفتد. پای آبروی سایت و سازمان و از همه مهم تر نظام درمیان بود. مدیرعامل سایت نطنز، کمیته ای راه انداخت به نام «کمیته برق». کار کمیته این بود که این قضیه را بررسی کند و مشکلش را حل کند. مصطفی هم عضو این کمیته بود. کمیته تقریباً هر هفته جلسه داشت. هر کدام از اعضای کمیته ایده هایی می دادند و از مدیرعامل مجوز می گرفتند که ایده هایشان را پیگیری کنند و تا اشکال کار پیدا شود. هر گروهی چند ماهی مشغول کار بود، مشکلات را از منظر خودش بررسی می کرد، به نتیجه نمی رسید و دوباره کار از صفر شروع می شد. این مشکل انگار قرار نبود حل بشود.
👉 @mostafaahmadiroshan 👈