هدایت شده از معارف الشیعه
#تاریخ_مستند
⚫️ امر #امام_باقر سلام الله علیه بر اقامه ی عزای ایشان بمدت ده سال...
🔻 به سند موثّق از امام جعفر صادق علیهالسّلام روایت کرده است که پدرم گفت: اى جعفر از مال من وقفى بکن براى ندبه کنندگان که ده سال در منى در موسم حج بر من گریه کنند، و رسم ماتم را تجدید نمایند و بر مظلومیت من زارى کنند.
📚(كافى 5/ 117)
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
⚫️ صحنهای جانسوز در عصر #تاسوعا
💢 ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا....
✍🏻 در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی به خواب رفته بود. چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک میشوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر وحشتناک را شنید، سیلی به صورت زد و فریاد واویلاه برآورد.
📚 الإرشاد، مفید رحمه الله، ۲/۹۰
📚 تاریخ طبری، ۴/۳۱۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#تقویم_شیعه
#تاریخ_مستند
🔴 یکم #ماه_صفر سالروز ورود اهلبیت علیهم السلام به شهر شام
⚫️ ورود اهل بیت امام حسین علیهم السلام به شام ...
❌... ثُمَّ أَمَرَ بِالسَّبَايَا وَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ فَحُمِلُوا إِلَى اَلشَّامِ فَلَقَدْ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ كَانُوا خَرَجُوا فِي تِلْكَ الصُّحْبَةِ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسْمَعُونَ بِاللَّيَالِي نَوْحَ الْجِنِّ عَلَى الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى الصَّبَاحِ وَ قَالُوا فَلَمَّا دَخَلْنَا دِمَشْقَ أُدْخِلَ بِالنِّسَاءِ وَ السَّبَايَا بِالنَّهَارِ مُكَشَّفَاتِ الْوُجُوهِ فَقَالَ أَهْلُ اَلشَّامِ الْجُفَاةُ مَا رَأَيْنَا سَبَايَا أَحْسَنَ مِنْ هَؤُلاَءِ فَمَنْ أَنْتُمْ فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ ابْنَةُ الْحُسَيْنِ نَحْنُ سَبَايَا آلِ مُحَمَّدٍ فَأُقِيمُوا عَلَى دَرَجِ الْمَسْجِدِ حَيْثُ يُقَامُ السَّبَايَا وَ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ فَتًى شَابٌّ فَأَتَاهُمْ شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ أَهْلِ اَلشَّامِ فَقَالَ لَهُمُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَ أَهْلَكَكُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَةِ فَلَمْ يَأْلُوا عَنْ شَتْمِهِمْ فَلَمَّا انْقَضَى كَلاَمُهُ قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ أَ مَا قَرَأْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ - « قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِكَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ - « وَ آتِ ذَا الْقُرْبىٰ حَقَّهُ » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ هُمْ قَالَ فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ - « إِنَّمٰا يُرِيدُ اللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ هُمْ فَرَفَعَ الشَّامِيُّ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مِنْ قَتَلَةِ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ لَقَدْ قَرَأْتُ اَلْقُرْآنَ فَمَا شَعَرْتُ بِهَذَا قَبْلَ الْيَوْم...
✍🏻 ابن زیاد لعنه الله دستور داد اسيران را با سر مطهر امام حسين عليه السلام بشام برند، جمعى كه با آن سر مطهر رفته بودند، گفتند كه شبها نوحه جنها را تا صبح بر حسين (علیه السلام) ميشنيدند. گفتهاند چون بشام رسيديم، روز روشن زنان و اسيران را وارد كردند، و اهل شام میگفتند: ما تا بحال اسيرانى نورانی مانند شما نديديم، شما چه کسانی هستید؟ سكينه دختر حسين علیهم السلام فرمود: ما اسيران خاندان پیامبریم. سپس آنها را بر سکوی مسجد كه توقفگاه اسيران بود بازداشتند، و على بن الحسين عليهم السلام هم جوان بود، شيخى از شاميان آمد و گفت: حمد خدای را كه مردان شما را كُشت و آشوب را خاموش كرد، و هرچه توانست به آنها بد گفت. چون سخن خود تمام كرد، على بن الحسين عليهم السّلام به او فرمود: تو قرآن نخواندى؟ گفت چرا. فرمود: اين آيه را خواندى: "قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ _ بگو از شما مزدى نخواهم جز دوستى خانوادهام." گفت: آرى. فرمود: ما مصداق این آیهایم؛ فرمود: اين آيه را خواندى كه: "وَ آتِ ذَا الْقُرْبىٰ حَقَّهُ _ حق ذى القربى را بدهید؟" گفت آرى. فرمود: ما مصداق این آیهایم. سپس فرمود آیا آیه تطهیر را خواندهای؟! گفت آرى. فرمود: ما مصداق این آیهایم. آن شامى دست به آسمان برداشت و سه بار گفت: خدايا من بدرگاهت توبه كردم. خدايا من بيزارم از دشمن آل محمد علیهم السلام و از قاتلان اهل بيت علیهم السلام، من قرآن را خواندم و تا كنون متوجه اين آيات نشدم ...
📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#ماه_صفر
◾️ سنگدلتر از يزید (لعنه الله علیه) ندیدم ...
... ثُمَّ أُدْخِلَ نِسَاءُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَصِحْنَ نِسَاءُ آلِ يَزِيدَ وَ بَنَاتُ مُعَاوِيَةَ وَ أَهْلُهُ وَ وَلْوَلْنَ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ وَ وُضِعَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ بَيْنَ يَدَيْهِ - فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ أَقْسَى قَلْباً مِنْ يَزِيدَ وَ لاَ رَأَيْتُ كَافِراً وَ لاَ مُشْرِكاً شَرّاً مِنْهُ وَ لاَ أَجْفَى مِنْهُ وَ أَقْبَلَ يَقُولُ وَ يَنْظُرُ إِلَى الرَّأْسِ - لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ اَلْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ فَنُصِبَ عَلَى بَابِ مَسْجِدِ دِمَشْق...
✍🏻 سپس زنان امام حسين عليه السلام را نزد يزيد بن معاويه لعنهماالله بردند، و زنان آل يزيد و دختران معاويه و خاندانش شيون و واويلا كردند و ماتم برپا نمودند؛ سر مطهر امام را برابر يزيد لعنه الله گذاشتند؛ سكينه علیهاالسلام گوید: سختدلتر و كافرتر و مشركتر و جفاکارتر از يزيد نديدم، به آن سر مطهر نگاه كرد و مىگفت: كاش کشتهشدگانِ ما در جنگ بدر مىديدند این روزها را؛ سپس دستور داد سر حسين عليه السلام را بر در مسجد دمشق آويختند ...❗
📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
@mesbahalhouda4_6050617899310123835.mp3
زمان:
حجم:
3.59M
#نوحوا_علی_الحسین.....
⚫️ ذکر مصائب روز #اربعین
🔻بیان مصائب و وقایع روز اربعین در بیان عالم ربانی حاج شیخ عبدالحسین #بندانی_نیشابوری " حفظه الله تعالی "
#تاریخ_مستند
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#تاریخ_مستند
🩸ملکالموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد خانه آن حضرت شد؟!
در نقلها آمده است:
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در هنگام بیماری، ساعتی بیهوش شد؛ ناگهان کسی در خانه را کوبید. فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: کیست که در را میکوبد؟ گفت: من مردی غریبم! آمدهام و از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خواستهای دارم آیا اجازه میدهید وارد خانه شود؟!
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها گفت: خدا تو را رحمت کند. رسول خدا بیمار است و نمیتواند به کار تو بپردازد. او هم رفت و بعد از اندک زمانی برگشت و باز در را کوبید و گفت: غریبی هستم و اجازه میخواهم بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد شود. آیا اجازه میدهید؟!
🥀 در این هنگام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! میدانی او کیست؟ گفت: نه ای رسول خدا! فرمود: او پراکنده کننده جماعتها و درهم شکننده لذّت هاست. او ملکالموت است. به خدا قسم او پیش از من و پس از من از کسی اذن ورود نخواسته است و به خاطر جایگاه و منزلتم نزد خداوند متعال از من اذن ورود میخواهد. به او اجازه دهید وارد شود.
🥀 پس فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: وارد شو! خدا تو را رحمت کند. پس مانند نسیم وارد شد و گفت: سلام بر شما ای اهل بیت رسول خدا!
📋 فَأَوْصَی النَّبِیُّ إِلَی عَلِیٍّ بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْیَا وَ بِحِفْظِ فَاطِمَةَ وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ وَ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ وَ بِغُسْلِهِ وَ أَنْ یَعْمَلَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً وَ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
▪️پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را به صبر کردن در (مصائب این) دنیا، محافظتنمودن از فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، جمع کردن قرآن، پرداخت دِین او و اینکه به دور قبر آن حضرت دیواری بسازد و از حسن و حسین محافظت کند، سفارش نمود.
📚المناقب، ج۳ ص۱۱۶
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#تاریخ_مستند
🩸گلوی مبارک رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را چنان بُغضی گرفته بود که نمیتوانست مصائب بعد از خودش را شرح دهد ...
در روایتی امام کاظم علیهالسلام فرمودند:
🥀 در لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، امیرالمومنین، فاطمه زهرا و حسنین علیهمالسلام به دور آن حضرت جمع بودند،
📋 فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ طَوِیلًا وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ الْأُخْرَی
▪️آن حضرت، دست فاطمه سلاماللهعلیها را گرفت و به مدت طولانی بر سینهاش نهاد و دست مولا علی علیهالسلام را با دست دیگرش گرفت.
📋 فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ الْکَلَامَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَی الْکَلَامِ فَبَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اللَّهِ
▪️چون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خواست سخن بگوید اشک بر او غالب شد و نتوانست. فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به شدت گریست و مولا علی و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام نیز به خاطر گریه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گریه کردند.
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبِیِّینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ
📋 ای رسول خدا! از گریه شما بند قلبم پاره شد و جگرم سوخت ای سرور همه پیامبران از اولین و آخرین، ای امین پروردگار و فرستاده و محبوب و پیامبر او. بعد از تو برای فرزندانم چه کسی خواهد بود و برای ذلتی که پس از تو بر من وارد میشود چه کسی حامی من خواهد بود؟
📋 مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ الدِّینِ؟ مَنْ لِوَحْیِ اللَّهِ وَ أَمْرِهِ؟ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَی وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ
👈 علی علیهالسلام، همان برادرتان و یاریکننده دین، چه کسی را بعد از شما دارد؟ برای وحی خدا و امر او چه کسی خواهد بود؟ سپس گریست و خود را بر سر و صورت پیامبر انداخت و او را بوسید.
🥀 امیرالمومنین علیهالسلام و امام حسن و امام حسین علیهالسلام خود را بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله انداختند.
📚الطُرَف،سید بن طاووس،ص۱۳۰
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
◾️ سیدالشهداء علیهالسلام در لحظات احتضار إمام حسن علیهالسلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ...
در نقلی آمده است:
امام حسن علیهالسلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهماالسلام تبعیت کنند سپس خطاب به برادر فرمود:
ای برادر من به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش میکنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهمالسلام نموده اند.
ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه
▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت.
هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیهالسلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیمتر از مصیبت من است و سختیهای تو بزرگتر از سختیهای من است.
📚معالی السبطین؛ ص۴۸
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
◾️«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیهالسلام چه کرد ...
🩸راوی گوید:
من به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام در خانه بودم. امام حسن علیهالسلام از اتاق خارج شدند؛ وقتی که بازگشتند، فرمودند:
لَقَدْ سُقِیتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِیتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَت قِطْعَةٌ مِنْ کَبِدِی فَجَعَلْتُ أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِی.
▪️من چند بار مسموم شدهام، ولی هیچ کدام نظیر این بار نبود؛ این مرتبه یک قطعه از کبدم خارج شد و با چوبی که در دست داشتم آن را زیر و رو کردم.
📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۵۶
🩸 إبن خزّاز قُمی در «کفایة الأثر» لحظات آخر امام مجتبی علیهالسلام را اینگونه شرح میدهد:
و بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ
▪️جلوی آن إمام، طشتی بود؛ خونی را که بالا میآورد در میان آن طشت میریخت، و نیز قطعات کبدش به وسیله آن زهر، خارج میشد.
📚کفایه الاثر,ابن خزّاز قمی، ص۲۲۲
🩸 در گزارشی دیگر نیز آمده است:
و أحَسَّ بِأمعائهِ کأنّها تُقَطّعُ بِالسّکّاکین و الطّشتُ یُرفعُ مِن بینِ یَدَیه مُمتَلئً بِالدّمِ عِدّةَ مرّاتٍ بالیَوم
▪️آن زهر، چنان اثری در بدن آن حضرت گذاشت که گویا امعاء و احشاء او را با چاقو، قطعه قطعه کرده باشند؛ آن طشتی را که در مقابل آن حضرت گذاشته بودند، در آن روز آخر، چند مرتبه پُر از خون و قطعات کبد آن حضرت شد و آن را برداشتند و دوباره گذاشتند.
📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۶
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
◾️امام حسن عسکری علیهالسلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد؛ امّا...
در روایت آمده است:
آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیهالسلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان! »
عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیهالسلام، آن را به خدمت حضرت آورد.
فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ
▪️ آن حضرت، کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندانهای نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت.
آنگاه رو به عقید کرد و فرمود: «برو به اندرون، کودکی را میبینی که در سجده است، او را نزد من بیاور.»
🩸عقید گوید:
«وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده میکند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. »
سپس گفتم: «آقا شما را میطلبد که به خدمتش درآیی.» در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.
فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ
▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریه کردند و فرمودند:
«ای آقای این خاندان! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود میروم. إمام زمان علیهالسلام، کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت، تا آن را نوشید.
📚کتاب الغیبهٔ،شیخ طوسی،ص۲۷۱
✍ آه یا أباالحُجه، یا حسن بن علی...
در لحظات آخر عمْر شریفتان آب طلب کردید و به دستان مبارک فرزند دلبندتان سیراب شدید...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🩸... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهان مبارکش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
◾️امام حسن عسکری علیهالسلام در اثر سَمّ، ساعتی از هوش میرفتند و ساعتی به هوش میآمدند...
در نقلها آمده است:
بعد از آنکه در روز اول ربیعالاول(۱) ، معتمد عباسی ملعون در قالب یک طعامی به امام حسن عسکری علیهالسلام ، سمّ خوراند، هشت روز طول کشید تا امام علیهالسلام به واسطه آن سمّ به شهادت رسیدند.
در این مدتی که سمّ در بدن مبارک آن حضرت اثر کرده بود، نوشتهاند:
وَ جِسمُهُ یَزدادُ ضَعفاً و الآلامُ تُشتَدُّ عَلَیه
▪️جسم مبارک آن حضرت روز به روز ضعیفتر میگشت و دردهای بدن مبارک بیش از پیش میشد.
فَیُغشٰی عَلَیهِ ساعَةً بَعدَ ساعَةٍ
▪️آن حضرت ساعتی از هوش میرفت و ساعتی دیگر به هوش میآمد.(۲)
📚(۱) الإرشاد ج۲ص۳۳۶
📚(۲)العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴
📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۸۱
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
⚫️ لحظات آخر عمر شریف #امام_عسکری سلام الله علیه
▪️ ابوسهل گوید: داخل شدم بر امام حسن عسكرى عليه السلام در حالی که مسموم بود و در نزد آن حضرت بودم. امر فرمودند خادم خود عقيد را و فرمودند: اى عقيد! بجوشان از براى من آب را با مصطكى. پس جوشانيد و صيقل جاريه آن آب را براى امام حسن عسكرى عليه السلام آورد. پس همين كه قدح را به دست آن حضرت داد و خواست بياشامد و دست مباركش لرزيد و قدح به دندانهاى ثناياى نازنينش خورد پس قدح را از دست نهاد و به عقيد فرمود: داخل اين اطاق مى شوى مى بينى كودكى را به حال سجده، او را بياور نزد من. ابوسهل گويد كه عقيد گفت من داخل شدم به جهت پيدا كردن آن طفل ناگاه نظرم افتاد به كودكى كه سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوى آسمان بلند كرده بود. پس سلام كردم بر آن جناب. آن حضرت مختصر كرد نماز را و چون تمام كرد عرض كردم كه سيد من مى فرمايد تو را كه نزد او بروى. پس در اين هنگام مادرش دستش را گرفت و برد او را به نزد پدرش. ابوسهل مى گويد: چون آن كودك به خدمت امام حسن عسکری عليه السلام رسيد سلام كرد، نگاه كردم بر او و ديدم كه رنگ مباركش روشنايى و تلألو دارد و موى سرش به هم پيچيده و مجعد است و مابين دندانهايش گشاده است. همين كه امام عليه السلام نگاهش به كودكش افتاد بگريست و فرمود: «اى سيد اهل بيت»! مرا آب بده همانا من مى روم به سوى پروردگار خود پس آن آقازاده آن قدح آب جوشانيده با مصطكى را گرفت به دست خويش و حركت داد لبهايش را و سيرابش كرد. چون امام عليه السلام آب را آشاميد فرمود: مرا مهيا كنيد از براى نماز و رمق برخاستن و وضو گرفتن نداشت. آن طفل وضو داد پدر خود را و مسح كرد بر سر و قدمهاى او. پس امام حسن عليه السلام به وى فرمود: بشارت باد تو را اى پسر من! تويى صاحب الزمان و تويى مهدى و حجت خدا بر روى زمين و تويى پسر من و كودك من و منم پدر تو، تويى محمّد بن الحسن بن على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام و پدر تو است رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و تويى خاتم ائمه طاهرين و بشارت داد به تو رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و نام و كنيه داد تو را و اين عهدى است به سوى من از پدرم و از پدرهاى طاهرين تو.
📚منتهی الامال، نشر مبین اندیشه، ۲/۲۰۱۶
📌 با معرفی کانال به دیگران در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام سهیم باشیم...
╭────────┈•✾••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/840302617Cd8c61ab204
╰────┈•✾••┈┈