eitaa logo
🏴مستشهدین ۳۱۳🏴
313 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
93 فایل
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 • دیر یا زود باید رفت؛ پس چه زیبا رفتنی است خونین رنگ و اگر مرد رکاب یاری مطمئن باش او بی تو نخواد رفت... • شهدا زنده اند و ما مرده ایم... لینک کانال جهت عضویت👇 @mostashhadin_313 کپی حلال😊
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۴ 5⃣ نداشتن انقیاد کامل گروهى از مسلمانان در برابر دستورات پیامبرصلى‌الله علیه و آله ⚜در میان مسلمانان افرادى بودند که اطاعت آنان از پیامبر‌صلى الله‌علیه‌و‌آله مشروط بود; یعنى تا زمانى که اطاعت از پیامبر صلى الله علیه و آله ضررى برایشان نداشت، حرفى نداشتند، ولى اگر پیامبر صلى الله علیه و آله دستورى مى‏داد که باب میل آنان نمى‏بود و یا آنان با عقل قاصر خود، قادر به درک آن نمى‏بودند، اقدام به مخالفت آشکار یا پنهان مى‏نمودند . ◽️ نمونه آن، مخالفت عده‏اى از مسلمانان در انجام بعضى از مراسم حجة‏الوداع است: پیامبر‌صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در حین مراسم حج فرمودند: هرکس با خودش قربانى ندارد حجش را به عمره تبدیل کند و آنان‏که قربانى همراه دارند بر احرام خویش باقى باشند . عده‏اى اطاعت نمودند و عده‏اى دیگر مخالفت کردند، که یکى از آن مخالفان، شخص عمر بود . ⚜از دیگر شواهد این مطلب مى‏توان به اعتراض عمر در صلح حدیبیه اشاره کرد . نمونه دیگر، اعتراض عده‏اى از مسلمانان به انتخاب اسامه، به فرماندهى سپاه بود، که نه تنها به آن اعتراض کردند، بلکه از همراهى با سپاه نیز امتناع مى‏کردند; ◽️ یعنى با این‏که پیامبرصلى‌الله‌علیه‌وآله دستور اکید مى‏دادند که مهاجران و انصار باید به همراه لشکر اسامه از مدینه خارج شوند، با این وجود، افرادى از همین به اصطلاح سران مهاجر از این امر سرپیچى مى‏کردند و به بهانه‏هایى، لشکر اسامه را همراهى نمى‏کردند، تا آنجا که دیگر پیامبر لعنت کردند کسانى را که از این امر تخلف نمایند و لشکر اسامه را همراهى نکنند . ⚜نمونه دیگر آن، در آخرین لحظات حیات رسول گرامى اسلام اتفاق افتاد و آن ماجراى کتابت‏بود:(الطبقات الکبرى، ج 1، ص 244/انساب الاشراف، ج 2، ص 738/تاریخ الطبرى، ج 3، ص 192 .) 🌟 پیامبرصلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: وسایل کتابت‏بیاورید تا مطلبى را مکتوب کنم که هرگز پس از آن، گمراه نگردید، ولى عمر گفت: «پیامبر هذیان مى‏گوید! » برخى از همین روایات مى‏گوید: بعضى از حاضران در آن مجلس مى‏گفتند: کلام همان است که رسول خدا فرمود، و بعضى دیگر مى‏گفتند: حرف، حرف عمر است . ◽️که این امر نشانگر آن است که عمر و عده‏اى، از فرمان رسول خدا تمرد نمودند و حتى بر پیامبرى که قرآن به صراحت مى‏گوید: «و ما ینطق عن الهوى‏»(نجم ۳) تهمت هذیان زدند! ✨ادامه دارد.. 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج یعنی شایسته ترین و با صلاحیت ترین شخص در راس امور باشد ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۵ ⚜با توجه به مطالب گذشته، در مجموع مى‏توان فهمید که چرا پیامبر صلى الله علیه و آله ابلاغ وحى را به فرصتى دیگر موکول مى‏نمود! زیرا با توجه به شناخت دقیقى که پیامبر صلى الله علیه و آله از اوضاع و احوال مسلمانان داشتند، احتمال «تمرد آشکار» مى‏دادند; ◽️یعنى مى‏دانستند که اگر امام على علیه السلام را به جانشینى خود معرفى کنند، عده‏اى «به طور علنى‏» در مقابل پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏ایستند و هرگز به این امر راضى نمى‏شوند; ولى وحى الهى در قسمت آخر آیه تبلیغ به پیامبر صلى الله علیه و آله اطمینان داد که: «خداوند تو را از مردم مصون نگاه مى‏دارد» ; یعنى تو را از شر مردم، و مخالفت علنى مردم محافظت مى‏نماید . ⚜مؤید این مطالب روایتى است که در تفسیر عیاشى از جابربن عبدالله و ابن عباس نقل شده است: «... فتخوف رسول الله صلى الله علیه و آله ان یقولوا: حامى ابن عمه و ان تطغوا فى ذلک علیه‏» ◽️یعنى: «پیامبر خوف این داشتند که مردم بگویند: از پسر عمویش پشتیبانى کرد و بدین خاطر بر پیامبر صلى الله علیه و آله طغیان کنند .» البته در بعضى از نسخ به جاى حامى «جاءنا» یا «خابى‏» و به جاى «تطغوا» ، «یطعنوا» دارد، که در این صورت، خوف پیامبر صلى الله علیه و آله را به خاطر طعنه‏هاى مردم ذکر مى‏کند، که اگر این هم باشد، دلالت‏بر مطالب گذشته ما دارد، ⚜ولى بعید به نظر مى‏رسد که پیامبرصلى الله علیه و آله فقط به خاطر طعن مردم، ابلاغ وحى الهى را به وقتى دیگر موکول کند و ظاهرا، عبارت «تطغوا» صحیح‏تر است; یعنى پیامبرصلى الله علیه و آله خوف طغیان و سرپیچى علنى داشتند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۵ ⚜با توجه به مطالب گذشته، در مجموع مى‏توان فهمید که چرا پیامبر صلى الله علیه و آله ابلاغ وحى را به فرصتى دیگر موکول مى‏نمود! زیرا با توجه به شناخت دقیقى که پیامبر صلى الله علیه و آله از اوضاع و احوال مسلمانان داشتند، احتمال «تمرد آشکار» مى‏دادند; ◽️یعنى مى‏دانستند که اگر امام على علیه السلام را به جانشینى خود معرفى کنند، عده‏اى «به طور علنى‏» در مقابل پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏ایستند و هرگز به این امر راضى نمى‏شوند; ولى وحى الهى در قسمت آخر آیه تبلیغ به پیامبر صلى الله علیه و آله اطمینان داد که: «خداوند تو را از مردم مصون نگاه مى‏دارد» ; یعنى تو را از شر مردم، و مخالفت علنى مردم محافظت مى‏نماید . ⚜مؤید این مطالب روایتى است که در تفسیر عیاشى از جابربن عبدالله و ابن عباس نقل شده است: «... فتخوف رسول الله صلى الله علیه و آله ان یقولوا: حامى ابن عمه و ان تطغوا فى ذلک علیه‏» ◽️یعنى: «پیامبر خوف این داشتند که مردم بگویند: از پسر عمویش پشتیبانى کرد و بدین خاطر بر پیامبر صلى الله علیه و آله طغیان کنند .» البته در بعضى از نسخ به جاى حامى «جاءنا» یا «خابى‏» و به جاى «تطغوا» ، «یطعنوا» دارد، که در این صورت، خوف پیامبر صلى الله علیه و آله را به خاطر طعنه‏هاى مردم ذکر مى‏کند، که اگر این هم باشد، دلالت‏بر مطالب گذشته ما دارد، ⚜ولى بعید به نظر مى‏رسد که پیامبرصلى الله علیه و آله فقط به خاطر طعن مردم، ابلاغ وحى الهى را به وقتى دیگر موکول کند و ظاهرا، عبارت «تطغوا» صحیح‏تر است; یعنى پیامبرصلى الله علیه و آله خوف طغیان و سرپیچى علنى داشتند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۶ ⚜با این تقریرى که نمودیم، این اشکال نیز جواب داده مى‏شود که اگر منظور آیه درباره ولایت حضرت على‌علیه‌السلام است و خداوند به پیامبرش وعده امان از شر مردم را داده است، پس چرا على علیه السلام پس از رحلت پیامبر صلى الله‌علیه‌ و آله به خلافت نرسید؟ مگر مى‏شود وعده الهى عملى نگردد؟! ◽️پاسخ آن، همان است که وحى الهى وعده کرده بود که پیامبر صلى الله علیه و آله را از طغیان و مخالفت علنى مردم در امان نگه دارد و همین امر نیز واقع شد، همان‏گونه که روایات غدیرخم بر آن شهادت مى‏دهند . ⚜علاوه، این آیه مى‏فرماید: «والله یعصمک من الناس‏» ; خداوند تو (پیامبر) را از مردم مصون نگه مى‏دارد، که منظور همان است که پیش از این گفته شد; یعنى خداوند پیامبرش را از مخالفت علنى مردم در امان نگه مى‏دارد و نفرموده است «والله یعصمه من الناس‏» ; ◽️یعنى نفرموده که (حضرت على) را از مردم مصون نگاه مى‏دارد، تا این کلام را وعده‏اى الهى براى به خلافت رسیدن ظاهرى على علیه السلام بدانیم . تلاش‏هاى پنهان و آشکار پس از غدیرخم به منظور کنار گذاشتن اهل‏بیت علیهم السلام ⚜واقعه غدیر خم، تکلیف مسلمانان و جامعه اسلامى را به روشنى مشخص کرده بود; آنان که مطیع اوامر خدا و رسولش بودند، از جان و دل آن را پذیرفتند و آنان‏که در باطن با این امر مخالف بودند، در آن فرصت، توان مخالفت و طغیان نداشتند و در ظاهر، همگى این امر را پذیرفتند و جانشینى على علیه السلام را به او تبریک گفتند . در این‏باره جمله معروف ابوبکر و عمر «بخ بخ لک یابن ابى‏طالب‏» نمونه‏اى از این پذیرش عمومى است . ◽️اما آنان‏که با جانشینى حضرت على.علیه السلام مخالف و در آرزوى به دست‏گیرى حکومت‏بودند، اگرچه در ظاهر آن را پذیرفتند، ولى در باطن سخت ناراحت‏بودند و اقدام به کارهاى مخفیانه و زیرزمینى مى‏نمودند، تا امام‌على علیه السلام را کنار زده و خود زمام امور را به دست گیرند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام زمان عج های ظلمانی ما مانع دیدن آن حضرت شده است اگر این حجاب های ظلمانی از بین برود توانایی شناخت حضرت و دیدن ایشان ایجاد خواهد شد. ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۷ ◽️شواهد بسیارى بر این مطلب دلالت دارد که در اینجا به نمونه‏هایى از آن اشاه مى‏کنیم: 1⃣اول: شواهد عمومى ✨پیامبر صلى الله علیه و آله پس از واقعه غدیرخم، مکرر جانشینى امام‌على‌علیه السلام و فضایل او را گوشزد مى‏نمود و همواره درباره اهل‏بیت‏سفارش مى‏کرد و در سخنانش مردم را از خطرات احتمالى پس از خود آگاه مى‏کرد و با آنان اتمام حجت مى‏نمود . ⚜یکى از نمونه‏هاى بارز این مورد، حدیثى است که بیشتر کتب تاریخى و روایى شیعه و سنى آن را نقل کرده‏اند، که پیامبر صلى الله علیه و آله در اواخر حیات خود فرمودند: «اقبلت الفتن کقطع اللیل المظلم‏» ; ◽️ «فتنه‏ها، همچون پاره‏هاى شب ظلمانى پى در پى در مى‏رسند .» بسیارى از این روایات مى‏گویند: پیامبر صلى الله علیه و آله این جمله را در آن شب‏هاى آخر، که براى استغفار اهل بقیع رفته بودند، فرموده‏اند . ⚜به راستى چه اتفاقى در درون جامعه اسلامى افتاده بود و چه امرى در حال شکل‏گیرى بود که چنین سخنان جگرسوزى از پیامبر شنیده مى‏شد؟ آن هم در آخرین لحظات عمر شریفشان و پس از آن همه رنج‏ها و کوشش‏هاى طاقت‏فرسا که براى هدایت مردم و تشکیل جامعه‏اى بر اساس قوانین پاک الهى انجام داده بودند . ◽️ با شنیدن این جملات از پیامبر صلى الله علیه و آله در آن لحظات آخر، حزن و اندوه، وجود یک مسلمان را فرا مى‏گیرد و آهى سرد از نهادش برمى‏خیزد که چرا نگذاشتند پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله پس از آن همه رنج‏ها، لااقل با اطمینان خاطر از امت‏خویش به سوى پروردگارش رهسپار شود؟ ⚜این سخنان از پیامبر اکرم، به صراحت‏بیان‏کننده فعالیت‏هاى زیرزمینى عده‏اى براى انحراف جامعه اسلامى از مسیر اصلى‏اش مى‏باشد و خبر از فتنه‏هایى پى در پى مى‏دهد که در میان مسلمانان، در حال واقع شدن بود . ◽️ پس جا دارد این پرسش مطرح گردد که فتنه‏گران چه کسانى بودند و چه هدف‏هایى در سر داشتند؟ در اینجا، بنا داریم تا با استناد به متون تاریخى و روایى، این فتنه‏گرها را معرفى نماییم . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج ان شاءالله از های ظلمانی جهل بیرون بیآییم گرامی ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۸ 2⃣دوم.تلاش‏هاى بنى‏امیه و همفکران آن‏ها ⚜فرزندان امیه، همواره خود را در ریاست‏بر عرب، سزاوارتر از همه، مى‏دانستند و در این باره، پیوسته با فرزندان هاشم در نزاع بوده‏اند و به همین خاطر پس از بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله به شدت با او مقابله مى‏کردند و تا جایى که مى‏توانستند علیه پیامبر اکرم توطئه نموده و جنگ به راه مى‏انداختند . ◽️اما سرانجام با ذلت و خوارى تن به شکست داده و مجبور به پذیرش اسلام شدند، ولى هرگز از خیال ریاست‏بر عرب بیرون نیامده بودند . ⚜این گروه به خوبى مى‏دانستند تا زمانى که پیامبر صلى الله علیه و آله زنده است جایى براى تحقق آمال و آرزوهایشان وجود نخواهد داشت، پس معلوم بود که آنان در فکر پس از وفات پیامبر صلى الله علیه و آله بودند . ◽️اما از آنجا که از جهت اسلامى، هیچ اعتبارى در میان مسلمان نداشتند، مى‏دانستند که به دست‏گیرى حکومت، بلافاصله پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله کارى نشدنى است . در نتیجه، آنان مى‏بایست‏برنامه‏اى درازمدت، براى به دست‏گیرى حکومت تنظیم مى‏کردند و تاریخ گواه آن است که چنین نیز کردند . این مطلب یک ادعاى صرف نیست و شواهد بسیارى بر آن دلالت دارد که بدین شرح است: 1 . دینورى و جوهرى نقل کرده‏اند: در حالى که عده‏اى در سقیفه با ابوبکر بیعت کرده بودند، «بنى امیه گرد عثمان بن عفان جمع شده بودند و بر خلافت او اتفاق داشتند .» ⚜این خود شاهد بزرگى است‏بر این‏که بنى امیه در فکر به دست آوردن حکومت‏بودند و عثمان را که تقریبا از چهره‏هاى مثبت‏بنى‏امیه بود و بر خلاف دیگر افراد بنى‏امیه، از سابقه سویى برخوردار نبود، علم کردند، زیرا او را درآن شرایط، بهترین فرد براى این امر مى‏دانستند . ◽️اگرچه به نظر ما، این امر در آن زمان، چندان جدى نبود و بیشتر مى‏توان آن را یک مانور سیاسى دانست که زمینه را براى آنان آماده مى‏کرد . شاهد این مطلب آن است که عمر پس از دیدن این صحنه، یعنى اجتماع بنى‏امیه در گرد عثمان، به آنان رو کرد و گفت: چرا چنین کردید، بیایید و با ابوبکر بیعت کنید! در این جمع، نخست عثمان برخاست و با ابوبکر بیعت کرد و سپس بنى‏امیه همگى با ابوبکر بیعت کردند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند عج گرامی ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۱۹ ۲.جوهرى روایت کرده است: «هنگامى که با عثمان بیعت‏شد، ابوسفیان گفت: این امر (حکومت) در قبیله تیم قرار گرفته بود، اما تیم را چه به این امر، سپس به قبیله عدى منتقل شد پس چه دورتر و دورتر گشت، سپس به جایگاهش بازگشت و در مکانش مستقر شد، پس آن را محکم بگیرید!» این روایت آن‏چنان گویاست که دیگر احتیاج به توضیح ندارد . ◽️در اینجا این پرسش مطرح مى‏گردد که اگر چنین است، پس چرا ابوسفیان در ابتدا با ابوبکر بیعت نکرد و به سوى على علیه السلام رفت و اعلان آمادگى نمود که اگر على علیه السلام بخواهد، علیه ابوبکر مدینه را پر از لشکر نماید؟ ⚜در پاسخ مى‏گوییم: بعضى این مطلب را به تعصبات قبیله‏اى منسوب کرده و گفته‏اند ابوسفیان به خاطر تعصبات قبیله‏اى، اقدام به چنین کارى نموده بود که در بدو امر این مطلب موجه مى‏نماید، ولى به نظر مى‏رسد علت این امر چیز دیگرى بوده است و آن این‏که ابوسفیان یکى از چهره‏هاى تیزهوش و زیرک بنى‏امیه بود، و به یقین از این کار اهداف بلندترى را دنبال مى‏کرد . ◽️به احتمال قوى منظور وى از این کار، دستیابى به چند چیز بود، یکى این‏که با مخالفت‏خویش در امر بیعت‏با ابوبکر، خواستار امتیازاتى از آنان بود و دیگر این‏که اگر موفق مى‏شد امام‌على‌علیه‌السلام را به جنگ مسلحانه با ابوبکر بکشاند، برنده این درگیرى بنى‏امیه و شخص ابوسفیان بود، ⚜زیرا وى مى‏خواست آن دو گروه را به جان هم بیندازد و هر دو را تضعیف کند و جایگاه بنى‏امیه را مستحکم نماید و یا لااقل به خاطر مخالفتش با ابوبکر مى‏توانست او را مجبور به دادن امتیازاتى کند، و به واقع، در این امر نیز موفق شده بود، چون هم از جهت مالى سود برد، ◽️زیرا بنا به روایتى، پس از بازگشت ابوسفیان از سفر جمع‏آورى زکوات، ابوبکر به پیشنهاد عمر و به منظور پیش‏گیرى از شرارت او، همه آن اموال را به او داد و او نیز از این کار راضى شد . علاوه بر این موفق شده بود وعده امارت را براى پسرش معاویه، به دست آورد . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج را ارج نهیم ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۲۰ ⚜با این توضیح، خوب مى‏توان فهمید که چرا امام‌على‌علیه السلام با پیشنهاد ابوسفیان مخالفت کرد و در واقع او را از خود طرد نمود و فرمود: «به خدا قسم تو از این کار منظورى جز فتنه ندارى و همواره بدخواه اسلام بوده‏اى، ما احتیاج به خیرخواهى تو نداریم .» ◽️ از مضمون سخنان امام‌على‌علیه‌السلام مى‏توان فهمید که منظور ابوسفیان، به راه انداختن توطئه‏اى دیگر بوده و مسئله تعصب قبیله‏اى نبوده است . ⚜از بیش‏تر روایاتى که در این‏باره ذکر شده، فهمیده مى‏شود که در میان بنى‏امیه، فقط شخص ابوسفیان، مخالف بیعت‏با ابوبکر بوده و حتى به جمع بنى‏امیه در مسجد رفته بود و آن‏ها را به قیام علیه ابوبکر دعوت کرده بود، ولى هیچ‏یک از آنان به او جواب مثبت ندادند . ◽️از این ماجرا مى‏توان فهمید که این مخالفت و دعوت به قیام، یک ظاهرسازى بیش نبوده است، زیرا اطاعت‏بنى‏امیه از ابوسفیان و موقعیت‏بارز او در میان آنان، غیرقابل انکار است و ممکن نبود بنى‏امیه، روى ابوسفیان را بر زمین بگذارند و به او جواب منفى بدهند . این امر را مى‏توان از کلمات ابوسفیان خطاب به حضرت‌على‌علیه‌السلام فهمید; ⚜زیرا وى در آن سخنان، با پشت گرمى بسیارى سخن از پر کردن مدینه از لشکر مى‏کرد، و از نوع پاسخ على علیه السلام، به وى، مى‏توان جدى بودن ابوسفیان در این ادعا را استنباط کرد . ◽️پس مى‏توان نتیجه گرفت، بنى‏امیه مى‏دانستند بلافاصله پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله، زمینه آن‏قدر آماده نیست که آنان بتوانند بر سر کار آیند، پس هدفشان از آن سرو صداها، آماده کردن زمینه و برداشتن گام اول براى رسیدن به حکومت‏بوده است، و در واقع، با خلافت ابوبکر - به عنوان پلى براى انتقال قدرت از بنى‏هاشم به بنى‏امیه - کاملا موافق بودند و حتى با آنان همکارى مى‏کردند . ⚜اگرچه اثبات این همکارى، با توجه به تحریف‏هاى تاریخى بسیار مشکل است، ولى بعضى از قرائن بر این مطلب دلالت دارد; مانند این‏که در روز وفات پیامبر صلى الله علیه و آله، عمر با قاطعیت فوت پیامبر صلى الله علیه و آله را انکار مى‏کرد تا وقتى که ابوبکر رسید و عمر با شنیدن آیه‏اى از قرآن از زبان ابوبکر، خبر وفات پیامبر صلى الله علیه و آله را پذیرفت . ◽️مشخص بود که هدف عمر، کنترل اوضاع تا رسیدن ابوبکر بود . اما جالب آن است که عمر، تنها فرد منکر رحلت پیامبر نبود، بلکه عثمان نیز مدعى شده بود که پیامبر صلى الله علیه و آله نمرده است و مانند عیسى بن مریم به آسمان رفته است . این هماهنگى‏ها نشانگر احتمال توافق‏هاى پنهانى میان آنان است . ⚜خلاصه آن‏که، تلاش بنى‏امیه براى به دست‏گیرى حکومت پس از پیامبر صلى الله علیه و آله، امرى مسلم است و این امر، براى افراد آگاه آن زمان، همانند انصار به خوبى آشکار بود، چنان‏که حباب بن منذر در سقیفه خطاب به ابوبکر گفته بود: ما درباره شما چندان حرف نداریم، ولى از این مى‏ترسیم که پس از آن، کسانى بر سر کار آیند که ما پدران و برادرانشان را به هلاکت رساندیم . ◽️باید گفت: حقا، که او چه خوب فهمیده بود و چه درست پیش‏بینى نموده بود . البته غیر از بنى‏امیه، بنى‏زهره نیز براى به دست‏گیرى حکومت تلاش مى‏کردند و آن‏ها نیز بر سعد و عبدالرحمان بن عوف اتفاق داشتند . همچنین در یک روایتى، از مغیرة‏بن شعبه به عنوان کسى که محرک ابوبکر و عمر براى رفتن به سقیفه بوده، یاد شده است . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند عج ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۲۱ 3⃣سوم . تلاش عده‏اى از مهاجران ⚜عده‏اى بیش از همه و آشکارتر از همه، براى دست‏یابى به حکومت تلاش مى‏کردند، اینان، ابوبکر، عمر و ابوعبیده بودند که تلاش‏هاى وسیعى را براى کنار زدن على علیه السلام و در دست گرفتن اوضاع انجام مى‏دادند; بر این مطلب شواهد بسیارى دلالت دارد که ما به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏نماییم: 1 . عمر در خطبه‏اش درباره سقیفه مى‏گوید: «واجتمع المهاجرون الى ابى‏بکر» ; مهاجران درباره ابوبکر متفق بودند . وى سپس مى‏گوید: «به ابوبکر گفتم بیا به سوى انصار که در سقیفه جمع شده‏اند برویم .» با دقت در این عبارات، مى‏توان از میزان تلاش این عده مطلع شد، زیرا توافق مهاجران بر ابوبکر، اگر یک ادعاى صرف نباشد، نیازمند مذاکرات بسیار و رایزنى‏هاى فراوان است و نمى‏شود یکباره، پس از رحلت رسول خدا صلى الله علیه و آله، همه مهاجران بر ابوبکر اتفاق کنند، ◽️زیرا قبل از سقیفه هیچ جلسه‏اى تشکیل نشده بود، تا آنان نظر همه مهاجران را جویا شوند و بفهمند که آنان چه نظرى دارند، پس مى‏بایست این افراد، قبل از فوت رسول خدا، به تلاش وسیعى دست مى‏زدند و با یکایک مهاجران به توافق قبلى مى‏رسیدند . 2 . در بسیارى از کتب تاریخى و روایى ذکر شده است که این عده از مهاجران، مامور بودند تا تحت فرماندهى اسامة‏بن زید، از مدینه خارج شوند . در تعدادى از این روایت تصریح به اسم ابوبکر و عمر و ابوعبیده و ... شده است، مانند روایتى که در الطبقات الکبرى ذکر شده است که مى‏گوید: «فلم یبق احد من وجوه المهاجرین الاولین و الانصار الا انتدب فى تلک الغزوه و فیهم ابوبکر الصدیق و عمربن الخطاب و ابوعبیدة بن الجراح و سعد بن ابى وقاص و ...» ; ⚜ هیچ یک از بزرگان مهاجر و انصار باقى نمانده بودند مگر این‏که به این جنگ فراخوانده شدند که در میان آنان، ابوبکر صدیق و عمربن خطاب و ابوعبیده جراح و سعدبن ابى وقاص و ... بودند . ◽️ولى آنان به بهانه‏هایى از همراهى این لشکر امتناع مى‏ورزیدند و با تعلل خود، در حرکت این لشکر، کارشکنى مى‏کردند . با توجه به تاکیدهاى بسیار زیاد پیامبر صلى الله علیه و آله مبنى بر حرکت لشکراسامه و از طرفى دیگر تعلل این گروه از همراهى لشکر اسامه، به خوبى مى‏توان از منویات و نقشه‏هاى این گروه با خبر شد . 3 . پیامبر صلى الله علیه و آله در آخرین روزهاى زندگى‏اش بر اثر شدت بیمارى، مرتب بى‏هوش مى‏شدند . وقت نماز شد و بلال اذان گفت: پیامبر صلى الله علیه و آله چون توان رفتن به مسجد را نداشتند فرمودند: «به مردم بگویید نماز بخوانند» و شخص خاصى را براى امامت آن مشخص نکردند، زیرا شاید اکنون نوبت مردم بود که با این همه سفارش‏ها و تاکیدها، مى‏فهمیدند که پشت‏سر چه کسى نماز بگزارند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۲۲ ⚜ همان‏طور که روایتى به نقل از بلال چنین بیان شده است: پیامبر صلى الله علیه و آله در آن هنگام بیمار بود، وقتى که براى نماز فراخوانده شد، فرمود: «یا بلال لقد ابلغت فمن شاء فلیصل بالناس و من شاء فلیدع‏» ; ◽️ اى بلال من ابلاغ خود را نمودم حال هر که خواهد با مردم نماز گزارد و هر که خواهد ترک کند . بسیار واضح بود که چه کسى باید امامت این نماز را بر عهده داشته باشد، چون گذشته از این‏که على علیه السلام جانشین و وصى پیامبر صلى الله علیه و آله بود، اشخاص موجه دیگرى - بنا به امر پیامبر صلى الله علیه و آله مبنى بر حضور بزرگان مهاجر و انصار در لشکر اسامه - در مدینه باقى نمى‏ماندند; ⚜ ولى جاى تعجب است که روایات زیادى در کتب اهل سنت وجود دارد که مى‏گویند: پیامبر صلى الله علیه و آله به ابوبکر امر کرده بود که تا جاى او نماز بگزارد! این روایات در میان خودشان متناقض‏اند، زیرا هم در تعداد نمازهایى که ابوبکر به جاى پیامبر صلى الله علیه و آله خوانده و هم در چگونگى آخرین نماز پیامبر صلى الله علیه و آله که ابوبکر به جاى پیامبر صلى الله علیه و آله ایستاده بود، اختلاف دارند، ⚜چنان‏که بعضى گفته‏اند: پیامبر صلى الله علیه و آله به ابوبکر اقتدا کرده است و بعضى مى‏گویند: ابوبکر به نماز پیامبر صلى الله علیه و آله و روایات مختلف دیگرى که در کتاب الطبقات الکبرى ذکر شده است . ◽️این تناقض‏هاى داخلى، ما را به بطلان این ادعا که پیامبر صلى الله علیه و آله چنین امرى کرده باشند، راهنمایى مى‏کند . البته این احتمال هم وجود دارد که بعضى از همسران پیامبر صلى الله علیه و آله خودشان چنان مطلبى را عنوان کرده باشند و آن را به پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت داده باشند، مؤید این احتمال، احادیثى است که مى‏گوید: ⚜ «پیامبر صلى الله علیه و آله در یکى از روزهاى بیمارى، فرمودند: على علیه السلام را خبر کنید تا بیاید، ولى عایشه، به دنبال ابوبکر فرستاد و حفصه، به دنبال عمر فرستاد و آنان نزد پیامبر علیه السلام آمدند، ولى پیامبر صلى الله علیه و آله از آن‏ها روى گرداند .» ◽️ این روایت اگرچه مربوط به نماز نیست، ولى اصل تمرد بعضى از همسران پیامبر صلى الله علیه و آله را ثابت مى‏کند . پس آنان که چنین جراتى داشتند تا خلاف سخنان صریح پیامبر صلى الله علیه و آله عمل کنند، در اینجا نیز مى‏توانستند از جانب خود مطلبى را به پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت دهند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند عج ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۲۴ 4⃣نوعى دیگر از تلاش این گروه، براى دست‏یابى به حکومت، عبارت بود از کسب اخبار از درون خانه پیامبر صلى الله علیه و آله، و فعالیت‏هایى در درون خانه پیامبر صلى الله علیه و آله جهت‏به دست‏گیرى اوضاع، که این کار توسط بعضى از همسران پیامبر صلى الله علیه و آله، همچون عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر انجام مى‏گرفت . ◽️از طریق اهل سنت احادیث‏بسیارى نقل شده است که پیامبر صلى الله علیه و آله در آن لحظات آخر حیاتشان خطاب به بعضى از همسرانش فرمودند: «شما صواحب یوسف‏اید» و آنان را به زنانى که بر سر یوسف آن بلا را آوردند تشبیه کرده است . ⚜همچنین طبرى در جایى دیگر این مطلب را نقل کرده است که: «پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: شخصى را به دنبال على علیه السلام بفرستید و او را فرا خوانید، عایشه گفت: به سوى ابوبکر بفرستید و حفصه گفت: به سوى عمر بفرستید . این افراد (ابوبکر و عمر) نزد پیامبر صلى الله علیه و آله حاضر شدند . ✨پیامبر صلى الله علیه و آله به آن‏ها فرمود: برگردید و بروید که اگر به شما حاجتى بود، به سوى شما مى‏فرستادم (مى‏فرستم)، پس آن‏ها رفتند .» ◽️این احادیث، شواهد بسیار خوبى بر مدعاى ما هستند، زیرا بیانگر آنند که آن‏ها براى مطرح کردن خود و این‏که از نزدیک‏ترین افراد نزد پیامبرند، پیش‏دستى کرده و نزد پیامبر رفتند، تا شاید اگر مطلبى را که مى‏خواهد به على علیه السلام بفرماید، به آنان بفرماید! در بعضى از این احادیث اگرچه به اسم حضرتدعلى علیه السلام، تصریح نشده است و عباراتى مانند: حبیبم را، یا خلیلم را فراخوانید، دارند، ولى در این‏که پیامبر صلى الله علیه و آله آن افراد را رد کردند و یا چهره از آن‏ها برگرداندند مشترکند . ⚜ پس اگرچه پیامبر صلى الله علیه و آله نمى‏فرمودند:حضرت على علیه السلام را خبر کنید تا بیاید و عبارت دیگرى مى‏فرمود، اما این مطلب یقینى است که منظور پیامبر صلى الله علیه و آله آنان نبوده‏اند . در هر صورت پیش‏دستى این افراد مهم است که دلالت‏بر تلاش وسیع آنان، حتى در درون خانه پیامبر صلى الله علیه و آله، به منظور کنارزدن امام على علیه السلام و به دست‏گیرى حکومت توسط آنان مى‏کند . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند عج را ارج نهیم ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🎴عوامل‌نادیده‌گرفتن‌غدیر‌ و‌اجتماع‌۲۵ 5⃣جلوگیرى عمر و طرفدارانش از «کتابت‏» پیامبر صلى الله علیه و آله، ⚜ یکى دیگر از تلاش‏هاى این گروه، براى کنار گذاشتن حضرت على‌علیه‌السلام و به دست گرفتن حکومت‏بود . تردیدى نیست که عمر، دریافته بود که منظور پیامبر صلى الله علیه و آله از کتابت، ثبت‏خلافت امام على علیه السلام است و به همین خاطر تلاش کرد که تا این کار عملى نگردد و حتى حاضر شد که به پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت هذیان دهد! ◽️درباره کتابت پیامبر صلى الله علیه و آله احادیث زیادى در کتب تاریخى و روایى نقل شده است که همگى مسئله نسبت هذیان به پیامبر صلى الله علیه و آله را ذکر کرده‏اند که بعضى از آن‏ها، به صراحت، گوینده این کلام را عمر دانسته‏اند، و بعضى دیگر اسم شخص خاصى را نبرده‏اند و فقط گفته‏اند: بعضى چنین حرفى زدند . ⚜در مجموع این روایات، به غیر از شخص عمر، از هیچ شخص دیگرى نام برده نشده است که چنین حرفى زده باشد . پس تردیدى نیست که آن شخص، عمر بوده است، ولى بعضى از راویان اهل سنت، نخواسته‏اند به اسم عمرتصریح کنند . ◽️بعضى از علماى اهل سنت‏براى کم کردن قبح این کلام عمر که گفته بود: «ان رسول‏الله یهجر» ، آن را توجیه کرده‏اند و گفته‏اند: منظور عمر از این کلام آن بود که بیمارى، بر پیامبر صلى الله علیه و آله غلبه کرده است . ⚜ اما این توجیه از جهت لغوى چندان مستند نیست، زیرا همان‏گونه که لسان العرب از قول ابن اثیر ذکر کرده است: این جمله عمر باید به صورت استفهام باشد (اهجر) تا بتوان آن را به معنى «تغیر کلامه واختلط لاجل ما به المرض‏» دانست، ولى اگر جمله، اخبارى باشد، (که در بسیارى از روایات چنین است) یا به معنى فحش است و یا به معنى هذیان . وى سپس مى‏گوید: چون گوینده این کلام عمر است، چنین گمانى به او نمى‏رود . ◽️بر فرض که چنین توجیهى را بپذیریم، معنایش آن است که پیامبر به خاطر شدت بیمارى‏اش نمى‏داند چه مى‏گوید! بنابراین، کلام پیامبر صلى الله علیه و آله در این حالت دیگر اعتبار ندارد . آیا چنین نسبتى به پیامبر صلى الله علیه و آله که به تصریح قرآن «و ما ینطق عن الهوى‏» (نجم: 3) ; «و هرگز از روى هوا سخن نمى‏گوید» ، قبحش کمتراز مطلب قبلى است؟! ⚜وانگهى، معناى سخن عمر هرچه بوده باشد، مهم آن است که پیامبر صلى الله علیه و آله از این کلام عمر، سخت ناراحت‏شدند، چنان که بعضى از روایات اهل سنت مى‏گوید: غم وجود پیامبر را فرا گرفت، و بعضى دیگر مى‏گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله از این سخن عمر، برآشفت و عمر را از خود راند . ◽️ سپس بعضى از اطرافیان، به پیامبر گفتند، آیا وسایل کتابت را بیاوریم؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: آیا بعد از آنچه گفتید؟ نه، ولى شما را درباره اهل‏بیتم سفارش به خیر مى‏کنم . معلوم است که چرا پیامبر صلى الله علیه و آله پس از آن کلام عمر، دیگر نخواستند بنویسند، چون بر فرض پیامبر صلى الله علیه و آله اقدام به نوشتن هم مى‏کردند، همان افرادى که در حضور پیامبر جرات چنان سخنى را داشتند، به یقین پس از پیامبر صلى الله علیه و آله بر آن مى‏افزودند و نسبت‏هاى دیگرى به پیامبر مى‏دادند و عملا این نوشته از اعتبار ساقط بود . ✨ادامه دارد.. 📌فیش منبر 🌷هدیه به لبخند امام_زمان عج ما را به برسانید را ارج نهیم ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌