eitaa logo
مستضعفین تی‌وی
7.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
28 فایل
🌐 وبسایت http://www.Mostazafin.TV ✅ تلگرام t.me/Mostazafin_TV ✅ اینستاگرام instagram.com/Mostazafin_TV 📺 آپارات aparat.com/Mostazafin_TV 📲 ارتباط با مدیر کانال: 🆔 @VoiceOfMostazafin
مشاهده در ایتا
دانلود
مستضعفین تی‌وی
⭕️ وقتی منزل یک #وزیر در محل «سرایداری» ساختمان وزارتخانه بود 🗓 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت #ش
⭕️ چمران شدن محال است 🔹 را نسل جوان این چندوقت اخیر به لطف فیلم "چ" قدری شناخته‌اند. برای حزب‌اللهی‌ها هم یک مجاهد فی سبیل‌الله نوستالوژیک است، نماد «روح ناآرام و بی‌قرار» یک مسلمان که در جستجوی وظیفه و تکلیفش از آمریکا تا لبنان و ایران را می‌پیماید. 🔸چمران آینده‌ی شغلی دکترای فیزیک پلاسمای آمریکا را ول کرد. با زن و زندگی رفت لبنان، وسط بچه شیعه‌های فقیر و محروم جنوب. آنقدر شرایط سخت شد که زن آمریکایی‌اش او را ول کرد رفت کشورش. قبلش هم دو سال در مصر دوره آموزشی جنگ‌های چریکی و پارتیزانی دیده بود. 🔹چمران بعد از او، همسری از اهالی لبنان اختیار کرد به نام غاده. انقلاب که شد آمد ایران، با همسر لبنانی‌اش. نه درآمدی داشت، نه اندوخته‌ای. شد معاون نخست وزیری در امور انقلاب، تازه اول کار و فعالیتش بود. کردستان که به هم ریخت رفت آنجا، تجربه چریکی‌اش به کار می‌آمد. مدتی بعد شد وزیر دفاع، بعد شد نماینده تهران. اینها اسم و رسمش بود، چمران ولی بین منطقه و تهران در رفت و آمد بود. جنگ هم که شروع شد رفت منطقه و ستاد جنگ‌های نامنظم را راه انداخت. آخرین روز خرداد ۶۰ هم در دهلاویه شهید شد. 🔸"چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان می‌شناسیم، خیلی‌هایمان با عکس‌های قشنگ و برخی‌هایمان هم با دست‌نوشته‌های شورانگیز و زندگینامه‌اش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانه‌ایم. برایمان این جمله‌ی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمه‌اش مثل است. 🔹چمران را به ظاهر زندگی مادی‌اش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته‌ مالی درست درمانی. می‌گویند وقتی شهید شد وسایل خانه‌اش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگی‌اش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد. 🔸رک و روراست اگر امروز یک جوان اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگی‌اش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت می‌کنند؟ همین جماعت حزب‌اللهی‌ها را می‌گویم. نمی‌گویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟ 🔹زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۸ می‌خواهد اینطور زندگی کند، می‌خواهد این مَنش را در زندگی‌اش پیاده کند، نمی‌خواهد همه زندگی‌اش خودش و زن و بچه‌اش شود، می‌خواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگی‌اش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی می‌شنوید؟ 🔸چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس می‌خواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگی‌شان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمی‌کند. مردم را می‌بینم که به هر سو می‌دوند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند، تا به نقطه‌ای برسند که به آن چشم دوخته‌اند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می‌روند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران می‌دوم و کار می‌کنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و می‌کنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمی‌کند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می‌گذارم و در کشمکش حیات شرکت می‌کنم." 🔹چند درصد یا چند دهم درصد از جوان‌های ما حزب‌اللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور.... توصیف این زمانه را باید سید مرتضی بکند با آن قلم فاخرش: 🔸"نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائره‌المعارف خويش معنا کرده است. و لذت‌پرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدان‌هاي ورزش تا کلاس‌هاي دانشگاه، «رب‌النوع تمتع» است که پرستيده مي‌شود و باز در اين ميان، بسيجي حزب‌الله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!" 🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ چمرانی که نمی‌شناسیم 🔸 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان می‌شناسیم، خیلی‌هایمان با عکس‌های قشنگ و برخی‌هایمان هم با دست‌نوشته‌های شورانگیز و زندگینامه‌اش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانه‌ایم. برایمان این جمله‌ی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمه‌اش مثل است. 🔹 چمران را به ظاهر زندگی مادی‌اش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته‌ مالی درست درمانی. می‌گویند وقتی شهید شد وسایل خانه‌اش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگی‌اش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد. 🔸 رک و روراست اگر امروز یک جوان اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگی‌اش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت می‌کنند؟ همین جماعت حزب‌اللهی‌ها را می‌گویم. نمی‌گویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟ 🔹 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۹ می‌خواهد اینطور زندگی کند، می‌خواهد این مَنش را در زندگی‌اش پیاده کند، نمی‌خواهد همه زندگی‌اش خودش و زن و بچه‌اش شود، می‌خواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگی‌اش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی می‌شنوید؟ 🔸 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس می‌خواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگی‌شان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمی‌کند. مردم را می‌بینم که به هر سو می‌دوند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند، تا به نقطه‌ای برسند که به آن چشم دوخته‌اند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می‌روند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران می‌دوم و کار می‌کنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و می‌کنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمی‌کند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می‌گذارم و در کشمکش حیات شرکت می‌کنم." 🔹 چند درصد یا چند دهم درصد از جوان‌های ما حزب‌اللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور.... توصیف این زمانه را باید سید مرتضی بکند با آن قلم فاخرش: 🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائره‌المعارف خويش معنا کرده است. و لذت‌پرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدان‌هاي ورزش تا کلاس‌هاي دانشگاه، «رب‌النوع تمتع» است که پرستيده مي‌شود و باز در اين ميان، بسيجي حزب‌الله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!" 🔺 @payamshaheed 🎬 @Mostazafin_TV
مستضعفین تی‌وی
⭕️ چمرانی که نمی‌شناسیم 🔹 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان می‌شناسیم، خیلی‌هایمان با عکس‌های قشنگ و برخی‌هایمان هم با دست‌نوشته‌های شورانگیز و زندگینامه‌اش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانه‌ایم. برایمان این جمله‌ی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمه‌اش مثل است. 🔸 چمران را به ظاهر زندگی مادی‌اش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته‌ مالی درست درمانی. می‌گویند وقتی شهید شد وسایل خانه‌اش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگی‌اش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد. 🔹 رک و روراست اگر امروز یک جوان اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگی‌اش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت می‌کنند؟ همین جماعت حزب‌اللهی‌ها را می‌گویم. نمی‌گویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟ 🔸 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۱۴۰۱ می‌خواهد اینطور زندگی کند، می‌خواهد این مَنش را در زندگی‌اش پیاده کند، نمی‌خواهد همه زندگی‌اش خودش و زن و بچه‌اش شود، می‌خواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگی‌اش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی می‌شنوید؟ 🔹 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس می‌خواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگی‌شان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمی‌کند. مردم را می‌بینم که به هر سو می‌دوند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند، تا به نقطه‌ای برسند که به آن چشم دوخته‌اند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می‌روند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران می‌دوم و کار می‌کنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و می‌کنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمی‌کند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می‌گذارم و در کشمکش حیات شرکت می‌کنم." 🔸 چند درصد یا چند دهم درصد از جوان‌های ما حزب‌اللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور.... ➖ توصیف این زمانه را باید سید مرتضی بکند با آن قلم فاخرش: 🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائره‌المعارف خويش معنا کرده است. و لذت‌پرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدان‌هاي ورزش تا کلاس‌هاي دانشگاه، «رب‌النوع تمتع» است که پرستيده مي‌شود و باز در اين ميان، بسيجي حزب‌الله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر ۱۰ » به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!" 🎬 @Mostazafin_TV