⭕️ #دست_نامرئی یا وحشیگری مرئی: منطق #بازار_آزاد کدام است؟
◀️ «شنبه دوازدهم بهمن ماه ۱۳۹۲، اولین برف زمستانی در صومعه سرا بارید. مردم شادمان به کوچه و خیابان آمدند و برفبازی کردند. همان روز، کارشناسان هواشناسی از توده بارشی دیگری خبر دادند که دوشنبه، چهاردهم بهمن به صومعه سرا میرسید. موج جدید برف آغاز شد و تا سه روز بی وقفه ادامه یافت. منطقه زیر توده سهمگینی از برف مدفون شد که ضخامت آن بعضی جاها از دو متر بیشتر بود. تمام راههای ارتباطی مسدود شدند. برق در اغلب مناطق قطع شد. آب شهری در لولهها منجمد شد و از حرکت ایستاد.
🔸از هر چهار خانه، سقف یکیشان از وزن برف و یخی که بر آن انباشته شده بود، فرو ریخت. وضع طویلهها که استحکام کمتری داشتند از این هم بدتر بود. صدها اسب و گاو و گوسفند، زیر برف یخ زده و مردند. محصول بیشتر درختهای میوه یخ زد و گندم و برنج و نان نایاب شد. فاجعه فرا رسیده بود.
🔹تا آمدن نیروهای هلال احمر و دیگر نیروهای کمکی، در این مناطق حادثه دیده، کسب و کارهای تازهای راه افتاده بود. پرسودترینشان برفروبی از سقف خانهها بود. پیرمردها و پیرزنهایی که توانایی پارو کردن سقف خانههایشان را نداشتند، اگر میخواستند همچنان سقفی بالای سرشان باشد، مجبور بودند مبالغ گزافی به کسانی بدهند که توانایی چنین کاری را دارند.
🔸نرخها در چهاردهم بهمن ماه، دویست تا چهارصد هزارتومان به ازای یک سقف بود. فردای آن روز، قیمتها تا یک میلیون و دویست هزارتومان -مبلغی بسیار بیشتر از حقوق ماهانه کارمندان عادی دولت- رسید. فروشندگان گوشت، گندم میوه یا دیگر خوراکیها هم قیمتها را بالا و بالاتر بردند. تاکسیهای معدودی که همچنان در شهر رفت و آمد میکردند، فقط مسافر دربست قبول میکردند و آنها که ناچار بودند از تاکسی استفاده کنند، باید مبلغی بسیار بیشتری از معمول پرداخت میکردند.
▪️ چه رخ داده بود؟ فرصت طلبها و سودجوها به جان مردم نیکوکار و پاک دامن افتاده بودند؟ یا همین مردم ناگهان ارزشهای اخلاقی و عواطف نوعدوستانهشان را فراموش کرده بودند و تلاش میکردند تا در چنین وضعیت دردناک و فاجعهباری بهترین سود اقتصادی را ببرند؟ پاسخ هر چه باشد، میدانیم که این اتفاقات، نادر یا مختص به این واقعه نیستند. تقریباً یکی از معضلات همیشگی بعد از هر حادثه غیرمترقبه وسیع و ویرانگر، افزایش تصاعدی قیمتها، احتکار، سرقت و غارت است.
🔹اگر برای اقتصاددانی که عمر خود را صرف طرفداری از بازار آزاد و قوانین #دست_نامرئی کرده، چنین اتفاقاتی را شرح دهید، با خونسردی به شما خواهد گفت: «طبیعی است». این کاری بود که توماس سوئل، اقتصاددان دست راستی آمریکایی، تلاش کرد تا در مقالهای انجام دهد که درباره رویداهای غیرمترقبه نوشته بود. سوئل نوشت: [ممکن است در مواقعی، قیمتها بسیار بیشتر از قیمت همیشگی شود، اما باید توجه کرد که آن سطحی از قیمتها که مردم به آن عادت داشتهاند، از لحاظ اخلاقی هیچ تقدسی نداشته است. آن قیمتها نسبت به قیمتهایی که شرایط بازار بعد از یک گردباد ایجاد میکند، هیچ چیز به خصوص یا منصفانهای در خود نداشتهاند].
🔸افزایش قیمت ناشی از کاهش عرضه و افزایش تقاضا بوده است. هیچ چیز ناعادلانهای در میان نیست. این قیمتها قیمتهایی بودهاند که خریداران و فروشندگان بر سر آنها به توافق رسیدهاند.» (۱)
⚫️ برف باشد یا کرونا، در صومعهسرا باشد یا هر جای دیگر، هزینه برف روبی باشد یا قیمت ماسک، تفاوتی ندارد؛ پاسخ بازار آزاد، با همان خونسردی سابق است: «طبیعی است». چرا که عرضه ماسک و مواد ضدعفونیکننده کم بوده و در عوض تقاضا به شدت افزایش یافته است. این پاسخ همیشه در جیب نئولیبرالها آماده است که این قیمتها، قیمتهایی است که خریدار و فروشنده بر سر آن به توافق رسیدهاند و جای گله و شکایتی نیست.
🔺در این آشفتهبازار قیمتها، در میان فریادها و بد و بیراهها بر سر سودجویی و از بین رفتن ارزشهای اخلاقی، فراموش نکنیم تا وقتی تکلیفمان را با سیاستهای نئولیبرالیستی مشخص نکردهایم، نه تنها بلایی که به سرمان آمده را نفهمیدیم، بلکه با دادن آدرس غلط برای حل مشکل، باید منتظر فرصتطلبیها در بحرانهای آینده هم باشیم.
📚 (۱): برشی از مقدمهی کتاب ارزشمند لیبرالیسم و مسئله عدالت؛ انتشارات ترجمان؛ چاپ دوم؛ بهار ۱۳۹۵ (خرید اینترنتی کتاب)
🎬 @Mostazafin_TV