#داستان
✍️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام میداد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیدهایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمدهای و من تو را میبینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست!
🌿مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانهای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست. پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی میشکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، میبینی ظرف تو را میشکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمیگردی.
‼️مجنون سخنی به راز گفت:
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی
♨️عاشقان #خــدا نیز چنیناند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آنها را سریع #اجابت نمیکند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال #عبادت_شان ببیند.
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
1_3160506986_۲۷۱.mp3
1.31M
🔴 مهمترین خواسته امام زمان عجل الله از زنان و دختران چیست ؟
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباصالح المهدی عج اردکنی ...
اللهم عجل لولیک الفرج
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
1_14871707634.mp3
3.19M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
او می آید ...🍃🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
elahi aom al bala.mp3
3.62M
دعای فرج دعای عاشقی عاشقانه
🌺به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
این پست هر شب تکرار خواهد شد
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
🌺سلامتی امام زمان وتعجیل در ظهورش #صلوات🌺
@motazeram
🌟❧✧﷽✧❧🌟
🌙🌟داستــــــــــانِشـــــــــب🌙🌟
👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی👉
👈پاداش احسان👉
💎عالم بزرگوار ،، جناب آقاى معين شيرازى فرمـودند : كه آقا سيّدحسين ورشوجى كه در بازار تهران ،، ورشو فروشى دارد ،، وقتى سرمايهاش از دستش میرود و مقدار زيادى بدهكار میشود ..
🔸روزى دخترى وارد مغازهاش میشود و میگويد : من يهوديهام و پدر ندارم ،، صد و بيست تومان دارم و میخواهم شوهر كنم ،، و شنيدهام تو شخص درست كارى هستى ،، اين مبلغ را بگير و معادل آن اجناسى كه در ورقه نوشته شده است جهت جهيزيهام بده ..
💎قبول كردم آنچه داشتم ،، دادم بقيه را از مغازههاى ديگر تدارک كردم و قيمت مجموع صد و پنجاه تومان شد ..
🔸دختر گفت : جز آنچه دادم ندارم ،، گفتم : من هم نمیخواهم ،، دختر سر بالا كرد و به من دعا كرد و رفت ،، آنگاه اجناس را در گارى گذاشتم و چون كرايه را نداشت بدهد ،، از خودم دادم و به خانهاش رفت ..
💎روزى با خود گفتم كه به رفيقم حاج على آقا علاقهبند كه از ثروتمندان تهران است ،، حالم را بگويم و مقدارى پول بگيرم ..
🔸صبح زود به شميران رفتم و مقدارى سيب به عنوان هديه خريدم در امامزاده قاسم ،، درب باغ او را زدم ،، باغبان آمد ،، سيب را دادم و گفتم : به حاجى بگوئيد : حسين ورشوچى است ..
🔸چون گرفت و رفت ،، به خود آمدم ،، و خود را ملامت كردم چرا رو به خانهٔ مخلوقى آوردى و به اميد غير او حركت كردى ؟؟ فوراً پشيمان شده فرار كردم و به صحرا رفتم و در خاکها به سجده و گريه مشغول شدم و مرتباً توبه و از پروردگار خود طلب آمرزش مینمودم ،، چون خواستم به شهر برگردم از راهى كه احتمال نمیرفت گماشتگان حاجى مرا ببينند برگشتم ،، و چون میدانستم دنبال من خواهد فرستاد تا نزدیک ظهر به مغازه نرفتم ،، وقتیكه مطمئن شدم كه ديگر كسى از گماشتگان حاجى را نمیبينم به مغازه آمدم ،، شاگردان گفتند : تاكنون چند مرتبه گماشتگان حاجى على آقا آمدند و تو نبودى ..
🔸بلافاصله نوكر او آمد و گفت : شما كه صبح آمديد ،، چرا برگشتيد ؟؟ الحال حاجى منتظر شماست ..
💎گفتم : اشتباه شده است ،، رفت ،، پسر حاجى آمد و گفت : پدرم منتظر شما است ،، گفتم : من با ايشان كارى ندارم ،، بالأخره رفت ،، پساز ساعتى ديدم ،، خود حاجى با عصا و حال مریض آمد و گفت : چرا صبح برگشتى ؟؟ حتماً كارى داشتى ؟؟ بگو ببينم حاجت تو چيست ؟؟
💎من سخت منكر شدم و گفتم : اشتباه شده است ؟؟ خلاصه حاجى با قهر و غيظ برگشت ..
💎چند روز بعد هنگام ظهر در خانه بودم و انگور میخوردم ،، يكى از تجار كه با من رفاقت داشت وارد شد و گفت : جنسى دارم كه به كار تو میخورد و مدّتى است انبار منزل را اشغال كرده و آن خشت لعاب ورشو است ،، گفتم : نمیخواهم ،، ولى بالأخره به من فروخت و به همان مبلغى كه خريده بود از قرار خشتى ۱۷ تومان نسيه .....
🔸طرف عصر تمام آنها كه از هزار متجاوز بود آورد ،، انبار مغازهام پُـر شد ،، فردا یک خشت را براى نمونه به كارخانهٔ ورشوسازى بردم ،، گفتند : از كجا آوردى ؟؟ مدّتى است كه اين جنس ناياب شده ،، بالأخره خشتى ۵۰ تومان خريدند و من تمام بدهى خود را پرداختم و سرمايه نـو كردم و شُكرخــدای را بهجا آوردم ..
📚داستانهاى شگفت : ص ،، ۴_۱۶۲
💫شبتونبخیــر و عاقبتتونبخیــر
✾࿐༅🇮🇷💫🇮🇷༅࿐✾
@motazeram
🌷🌹🌷🌹🌷
✍🏻یکی از بزرگ ترین مشکلای خانواده های ایرانی اینه زن و شوهر جلوی بچه به همدیگه محبت سالم و مدبرانه نمی کنن می گن زشته...!
اما اینقد جلوی بچه دعوا می کنن و به هم حرف می زنن تا روح و روانش نابود شه.
این بچه باید محبتو از کجا و کی یاد بگیره؟!
داداش من
خواهر من
شما زن و شوهر همین شریک زندگی همین😍 باید به هم محبت کنین ❤️
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
54.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 📽
#بسیار_زیبا
🎥 میدانستید تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، چنین معنای قشنگی دارد؟
🔰 #استاد_پناهیان
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
May 11
🌟❧✧﷽✧❧🌟
🌙🌟داستــــــــــانِشـــــــــب🌙🌟
👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی👉
🌼🌿شخصی میگفت :
من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای اموات به مسجد مقدّس جمکران میرفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است ،، به هر ماشینی میگفتم یا پُر بود یا جمکران نمیرفت ..
🌼🌿خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم ،، یک ماشین آمد گفتم توکّلت علیالله ،، به راننده گفتم جمکران ،، گفت بفرمایید ..
🌼🌿تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمیرویم‼️
🌼🌿راننده به من گفت ابتدا مسافرین را میرسانم سپس شما را به جمکران میبرم ،، بعد از رساندن آنها به مقصد ،، به سمت جمکران رفتیم ،، گفتم چرا مرا به جمکران میرسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود ؟؟ گفت : کسی بگوید جمکران ،، زانوهای من میلرزد و نمیتوانم او را نبرم ،، مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد ..
🌼🌿گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمیشناسیم و بعد از رسیدن هم ،، از همدیگر جدا میشویم ،، پس حکایت را تعریف کن ..
🌼🌿گفت : شبی ساعت دوازده ،، خسته از سرکار به سمت منزل میرفتم ،،
هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچّه کنار جادّه ایستادهاند ،، از کنار آنها که رد شدم ،، گفتند جمکران ،، گفتم من خستهام و نمیبرم ،، مقداری رفتم و بعد فکر کردم ،، نکند خــدا وظیفهای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان {عجّالله} باشد که آنها را برسانم ،، با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم ..
🌼🌿به بچّههایم گفتم که من امروز آنقدر خستهام و دیر وقت شده که احتمالاً بخوابم و نماز صبحام قضا بشود ،، نماز صبح من را بیدار کنید ..
✨ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم میبرد که صدایی به من گفت خوابیدی ؟؟ بلند شو ،، بلند شدم گفتم : کسی من را صدا زد ؟؟ به خودم گفتم بخواب ،، خستهای ،، هزیان میگویی‼️
🌼🌿دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم ،، صدایی دوباره گفت : باز خوابیدی ؟؟ با صاحب صدا صحبت کردم ،، گفتم چرا نخوابم ؟؟ گفت : برو جمکران ،، گفتم تازه جمکران بودم برای چه بروم ؟؟
گفت : آن خانواده گریه میکنند و نگران هستند ،، گفتم به من چه ؟؟ گفت : کیف پولشان در ماشینت جا مانده ،، برو و آنرا تحویل بده ..
🌼🌿به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم ،، ببینیم اگر خواب میبینم و توهّم است ،، برگردم بخوابم ..
🌼🌿در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است ،، آنرا باز کردم ،، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد ..
🌼🌿سوار ماشین شدم و رفتم جمکران ،، دیدم دَمِ درب یکی از ورودیها همان زن با دو بچّهاش نشسته و در حال گریه کردن هستند ،، گفتم : خواهر چرا گریه میکنی ؟؟ گفت : برادر من ،، شما که نمیتوانی کاری بکنی ،، چرا سؤال میکنی ؟؟ گفتم : شوهرتان کجاست ؟؟
گفت : چرا سؤال میکنی ؟؟ گفتم : من همان رانندهای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم ،، گمشده نداری ؟؟ گفت : شوهرم در مسجد متوسّل به امام زمان {عجّالله} شده است ..
🌼🌿گفتم بلند شو ،، داخل مسجد برویم ،، به یکی از خـدّام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند ،، آن مرد با صورت و چشمانی سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمیگذاری به توسّلم برسم چرا نمیگذاری به بدبختیم برسم و ..... ؟؟
زن گفت : این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل میکنم ..
⁉️گفت شما کی باشید ؟؟ کیف را در آوردم و به او دادم ،، مرد کیف را گرفت و درب آنرا با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی ؟؟
🌼🌿گفتم آقا به من گفت که بیایم ،، چهرهها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان {عجّالله} ما را دیده ؟؟ گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان {عجّالله} است که میفرمایـند :
✨اِنّٰاغَیْرُمُهْمِلِیٖنَلِمُرٰاعٰاتِکُمْ
✨وَلٰانٰاسِیٖنَلِذِکْرِکُمْ
دمی ز حاجت ما نمیکنی غفلت
که این سجیه به جز در شما نمیبینم ..
ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم
تـو در کنار منـی و تـو را نمیبینم ..
🌼🌿مرد گفت : ما با این پول میخواستیم خانه بخریم و گفتیم اوّل به جمکران بیاییم و آنرا تبرّک کنیم که این اتّفاق برایمان افتاد ..
✨تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تـو مداوا نشود
🤲اَللّٰھُـمَّ؏َـجِّـــلْلِوَلیِّــکَالْفَرَجْ :
🤲انشاءالله ،، قلب مبارک حضرت مـهدی روحی فداه و عجّلالله تعالی فرجه الشریف از اعمال همهٔ ما راضی باشد ..
💫شبتونبخیــر و عاقبتتونبخیــر
@motazeram
elahi aom al bala.mp3
3.62M
دعای فرج دعای عاشقی عاشقانه
🌺به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
این پست هر شب تکرار خواهد شد
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
🌺سلامتی امام زمان وتعجیل در ظهورش #صلوات🌺
@motazeram
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هر_صبح_یک_سلام✋
روزت را زیبا کن!
عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ...
#فقط_به_عشق_امام_حسین_علیه_السلام 💓
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
@Hoseynpoor_1401
سلام بر منتظران مهدی این آیدی بنده هست هر کی سؤالی داشت در خدمت شما بزگواران هستم 🙏
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♨️ فرمول و شیوهی مذاکره کردن آمریکا از زبان رهبر انقلاب
🔹چرا مذاکره با آمریکاییها فايدهای برای ما ندارد؟
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
هدایت شده از منتظران دولت یار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پسر کوچولوی شهید حججی رو یادتان هست؟!!!!
الآن مردی شده واسه خودش...ماشاءالله 😍
رجز خوانی علی پسر شهید حججی
برای دشمنان
فرزند شیری مثل شهید حججی بایدهم برا ترامپ رجزبخواند😇✌️خدا نگهدارت عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباصالح المهدی عج اردکنی ...
اللهم عجل لولیک الفرج
کانال رو به عشق مولا به دوستان و آشنایان معرفی کنید اجرکم عندالله 🙏
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
🌺 به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
@seyed_hoseini_313
با سلام خدمت شما عزیزان این آیدی مدیر گروه هست هر کی سؤالی در باره مهدویت داشت فی سبیل الله در خدمت شما عزیزان هست حاج آقا حسینی هستن....
پاسخ به شبهات و سولات وخانوادگی در خدمت شما عزیزان هستند
*بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم*
✍️ شخصی می گفت:
من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای❣️ اموات به مسجد مقدس جمکران می رفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است ،
به هر ماشینی میگفتم یا پر بود یا جمکران نمی رفت.
خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم .
یک ماشین آمد گفتم توکلت علی الله ، به راننده گفتم جمکران ، گفت بفرمایید.
تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمی رویم؟‼️
راننده به من گفت ابتدا مسافرین را می رسانم سپس شما را به جمکران می برم.
بعد از رساندن آنها به مقصد ، به سمت جمکران رفتیم.
گفتم چرا مرا به جمکران می رسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود ؟
گفت:کسی بگوید جمکران، زانوهای من می لرزد و نمی توانم او را نبرم.
مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد.
گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمی شناسیم و بعد از رسیدن هم، از همدیگر جدا می شویم، پس حکایت را تعریف کن.
گفت:شبی ساعت دوازده ، خسته از سرکار به سمت منزل می رفتم،
هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچه کنار جاده ایستاده اند.
از کنار آنها که رد شدم، گفتند جمکران.
گفتم من خسته ام و نمی برم.
مقداری رفتم و بعد فکر کردم، نکند خدا وظیفه ای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان(عج) باشد که آنها را برسانم.
با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم.
به بچه هایم گفتم که من امروز آنقدر خسته ام و دیر وقت شده که احتمالا بخوابم و نماز صبح ام قضا بشود، نماز صبح من را بیدار کنید.
ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم می برد که صدایی به من گفت خوابیدی؟ بلند شو.
بلند شدم گفتم: کسی من را صدا زد؟
به خودم گفتم بخواب، خسته ای، هزیان می گویی‼️
دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم، صدایی دوباره گفت: باز خوابیدی؟
با صاحب صدا صحبت کردم، گفتم چرا نخوابم؟
گفت:برو جمکران.
گفتم تازه جمکران بودم برای چه بروم؟
گفت:آن خانواده گریه میکنند و نگران هستند.
گفتم به من چه؟
گفت:کیف پولشان در ماشینت جا مانده، برو و آنرا تحویل بده.
به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم، ببینیم اگر خواب می بینم و توهم است، برگردم بخوابم.
در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است.
آنرا باز کردم، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد.
سوار ماشین شدم و رفتم جمکران.
دیدم دم درب یکی از ورودی ها همان زن با دو بچه اش نشسته و در حال گریه کردن هستند.
گفتم:خواهر چرا گریه میکنی؟
گفت:برادر من، شما که نمی توانی کاری بکنی، چرا سوال می کنی؟
گفتم:شوهرتان کجاست؟
گفت:چرا سوال میکنی؟
گفتم:من همان راننده ای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم، گمشده نداری؟
گفت:شوهرم در مسجد متوسل به امام زمان(عج) شده است.
گفتم بلند شو، داخل مسجد برویم.
به یکی از خدام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند، آن مرد با صورت و چشمانی سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمی گذاری به توسلم برسم چرا نمی گذاری به بدبختیم برسم و...؟
زن گفت:این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل میکنم.
گفت شما کی باشید؟
کیف را در آوردم و به او دادم.
مرد کیف را گرفت و درب آنرا با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی؟
گفتم آقا به من گفت که بیایم.
چهره ها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان(عج) ما را دیده؟
گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان (عج) است که می فرمایند:
*"«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، و لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ»"*
دمی زحاجت ما نمی کنی غفلت
که این سجیه به جز در شما نمی بینم.
ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم
تو در کنار منی و تو را نمی بینم.
مرد گفت: ما با این پول می خواستیم خانه بخریم و گفتیم اول به جمکران بیاییم و آنرا تبرک کنیم که این اتفاق برایمان افتاد.
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفرج
*ان شاالله،*
*قلب مبارک حضرت مهدی (روحی فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اعمال همه ما راضی باشد.*
💦ملتمس دعای فرج و❣️شهادة
✨﷽✨✨✨
اللهم عجل لولیک الفرج
🍇🍇🍇🍇🍇
*☺️ اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده ، و اگر خوشت نیامد پس دیگران را محروم نکن ؛ شاید که وسیله ی نفع آن ها شدی .*
*✨روزگارتان با یاد خدا خوش باد.*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از گنــــ🕌ـــبد آهنین ایران🥺
چهارشنبه های امام رضایی😍😍
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ وقتی امام زمان ظهور میکنند و ندای انابقیةالله سر میدهند چه کسانی سریع خودشون رو به حضرت میرسونن؟
🎙 #استاد_عالی
🍂 جهت تعجیل فرج ، صلوات
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
elahi aom al bala.mp3
3.62M
دعای فرج دعای عاشقی عاشقانه
🌺به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
این پست هر شب تکرار خواهد شد
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
🌺سلامتی امام زمان وتعجیل در ظهورش #صلوات🌺
@motazeram
🌟❧✧﷽✧❧🌟
🌙🌟داستــــــــــانِشـــــــــب🌙🌟
👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی👉
📣گویند که ..... در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتیکه کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد
او جزء یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند ..
🔹وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد
و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاهخان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ۱۰ متری پَرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا میقاپیدند و سقف را تکمیل میکردند ..
🔸روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجّه شد که از هر ۱۰ آجری که سیاهخان به بالا پَرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمیرسید و میافتد و میشکند ..
🔹کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی ؟؟!! قبلاً حـتّٰی یک آجر هم به هدر نمیرفت و همه به بالا میرسید !!
🔸سیاهخان ساکت ماند و چیزی نگفت
امّا استاد معمار پایین آمد و یواشکی
بیخ گوش کریمخان گفت : قربان تمام زور و قدرت سیاهخان و دلگرمی او زنش بود
چند روزست که زن سیاهخان قهر کرده
و به خانهٔ پـدرش رفته سیاهخان هم دست و دل کار کردن ندارد ،، اگر چارهای نیاندیشید کار ساخت بازار یکسال عقب میافتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ۱۰ متری پرت کند ..
🔹کریمخان فوراً به خانهٔ پـدر زن او رفت
و زنش را به خانه آورد ،، بعد فرستاد دنبال سیاهخان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدّت خوشحالی مثل بچّهها شروع به گریه کرد ..
🔸کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت : امروز که گذشت امّا فردا میخواهم همان سیاهخان همیشگی باشی ..
🔹اینرا گفت : و زن و شوهر را تنها گذاشت فردا کریمخان مجدداً به بازار رفت و دید سیاهخان طوری آجر را به بالا پَرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت : ببینید عشق چه قدرتی دارد ،، آنکه آجرها را پَرت میکرد عشق بود نه سیاهخان !!!!!
👌آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه ..
💫شبتونبخیــر و عاقبتتونبخیــر
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
🔴 بیتفاوتی ، علت غربت ۱۲۰۰ سالهٔ امام عصر ارواحنا فداه ‼️
👈 تمام شیعیان عالَم میدانند، که امام زمانشان قرنها در غیبت و تنهایی روزگار میگذراند 🔰🔰
پس چرا به فکر کاری گروهی و تشکیلاتی برای رفع این مظلومیت نیستند⁉️
💠 آیا میدانید در این ۱۲۰۰ سالِ گذشته ، امام عصر عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف، چگونه روزگار گذرانده❓⬇️⬇️
⭕️ امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند؛
«آخرالزمان با فرزندم مهدی کاری میکنند، که او را یکّه و تنها ، آوارهٔ بیابانها میکنند‼️»
🔷🔸اگر ما خود را شیعه میدانیم، قطعاً در قِبال امام خود مسئولیم و اگر در این باره احساس مسئولیت نداریم ، چرا خود را شیعه میدانیم؟؟؟
❌❌ احساس مسئولیت نسبت به غربت امام یک امر عقلانیست، که فرد را برای یاری حضرت برانگیخته کرده و هر کسی را، ترغیب به روشنگری در جامعه میکند .
✅ آری ، شیعهٔ واقعی کسیست که مسئولیت خود را گردن دیگران نمیاندازد و تفکرش اینگونه نیست؛ که دیگران زمینهٔ ظهور را فراهم خواهند کرد و با بیتفاوتی مشغول زندگی دنیایی و عبادت خود باشد.
♻️ و گاهی افراد با اشکی احساسی و دعایی مختصر خود را شیعه و یار حضرت میدانند، غافل از اینکه یاران حضرت، دارای ویژگیهای خاصی هستند و مهمترین موضوع زندگیشان زمینهسازی ظهور امام است و با ورع و کسب اسماءالله و فهماندنِ غربت و مظلومیت امام به جامعه، تمام تلاششان را برای تحقّق این امر مهم به کار میگیرند .
🌼 شیعهٔ واقعی، همچون حضرت زهرا سلاماللهعلیها، تمام هستیِ خود را صرف زمینه سازی حکومت امام زمانش میکند.
⬅️ حال تفکر کنیم آیا ما شیعه هستیم⁉️
اگر به دنبال راهکاری برای زمینهسازی ظهور هستید به ما بپیوندید تا با همدلی، زمینهسازِظهور باشیم.
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
🔆❧✧﷽✧❧🔆
✨امامحسیـن {؏}
💗و آرزوی شهید {بسیار زیبا}
🌴ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگويد : توی جبههٔ جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کُشته شدن پسرم رو بهم داد ،، خیلی ناراحت شدم ..
🌴رفتم سردخانه ،، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم ،، اونا رو چک کردم ،، دیدم درسته ،، رفتم جسدش رو ببینم ،، کفن رو کنار زدم ،، با تعجّب توأم با خوشحالی گفتم : اشتباه شده ،، اشتباه شده ،، این فرزند من نیست‼️
🌴افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت : این چه حرفیه میزنی⁉️ کارت و پلاک رو قبلاً چک کردیم و صحّت اونها بررسی شده ،، هر چی گفتم باور نکردند ،، کمکم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد ..
🌴من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم ،، به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمان به خاک بسپارم ..
🌴امّا وقتی به #کربلا رسیدم ،، تصمیم گرفتم زحمت ادامهٔ راه رو به خودم ندهم و اون جوان رو توی کربلا دفن کنم ..
🌷چهرهٔ آرام و زیبای آن جوان که نمیدانستم کدام خانواده انتظار او را میکشید ،، دلم را آتش زد ..
🌷خونیـن و پُـراز زخـم ،، امّا آرام و با شکوه آرمیده بود ،، او را در کربلا دفن کردم ،، فاتحهای برایش خواندم و رفتم ..
🌷..... سالها از آن قضیه گذشت ،، بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است‼️اسیر شده بود و بعد از مدّتی با اسرا آزاد شد ،، بهمحض بازگشتش ،، ازش پرسیدم : چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی⁉️
🌴پسرم گفت : من رو یه جوان بسیجی ایرانی اسیر کرد ،، با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم ،، حـتّٰی حاضر شد بهم پول هم بده ..
🌴وقتی بهش دادم ،، اصرار کرد که راضی باشم ،، بهش گفتم در صورتی راضیام که بگی برای چی میخوای ؟؟
🌷اون بسیجی گفت : من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشوم قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبداللهالحسیـن {؏} دفن بشوم ،، میخوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید .....
🌷شهید آرزو میکند کنار اربابش امامحسیـن {؏} دفن بشود ،، اونوقت جادّهٔ آرزوهای ما ختم میشود به پول ،، ماشین ،، خانه ،، معشوقهٔ زمینی ،، گناه و .....
🤲خـدایـا !! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون ،، جایی برای تـو باز نکردیم .....
📚منبع : کتاب حکایت فرزندان
✨حضرت فاطمه ۱ صفحهٔ ۵۴
🌷شُهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
✨اَللّٰهُـمَّصَلِّعَلٰیمُحَمَّدٍ
✨وَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
✨وَاحْشُرْنٰامَعَهُمْ
✨وَالْعَنْاَعْدٰائِهِمْاَجْمَعِیٖنْ
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
#داستان
20 پنی
شخصى مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که بر می گرداند 20 پنی اضافه تر می دهد! می گفت: «چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنی اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنی را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی.»
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: «آقا از شما ممنونم.»
پرسیدم: «بابت چی؟»
گفت: «می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!»
تعریف می کرد: «تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می فروختم...!»
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
تحلیل آتش بس ۶۰ روزه میان لبنان و اسرائیل.mp3
8.41M
تحلیل آتش بس ۶۰ روزه میان لبنان و اسرائیل
#علیرضا_تقوی_نیا
🔸️کدام طرف پیروز آتش بس است ؟
🔸️ این آتش بس دائمی است یا موقت ؟
🔸️ تنش ها در منطقه فروکش می کند یا شعله ور می شود؟
🔸️سرنوشت عملیات وعده صادق ۳ چه می شود؟
🔸️چرا احتمال بروز درگیری بین اسرائیل و ایران و سوریه بالاست؟
🔸️ چرا اسرائیلی ها از این آتش بس احساس پیروزی نکردند؟
🔸️ آیا حزب الله به پشت رود لیطانی عقب نشینی می کند؟
🔸️آیا آرتش لبنان وارد رویارویی با حزب الله می شود؟
⏪ برای یافتن پاسخ سوالات بالا این فایل صوتی را با دقت گوش کنید
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم
❇️ لحظه به لحظه در انتظار فرج
☑️ مرحوم آقا ابوالفضل قهوه چی پیرمرد متقی و با صفا و اهل توسل بود و از جمله کسانی به شمار میرفت که علاقه و ارادت شدیدی به آقای مجتهدی داشت و آقا هم به خاطر پاکدلی و سادگیش شدیداً به او محبت داشتند.
آقا ابوالفضل تعریف میکرد:
▫️ در ایام ماه مبارک رمضان که آقای مجتهدی در کوه خضر بیتوته کرده بودند، شبی بعد از افطار به خاطر دیدنشان راهی کوه شدم.
هنگامی که به ایشان رسیدم، دیدم بیرون از محوطه ی اتاقی که در کوه خضر است نشستهاند و مشغول نغمه سرایی و سیر و صفا و توسل به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، من نیز که عاشق و شیفته ی حضرت بودم با دیدن آن حال عجیب و غریب و توسل ایشان به حضرت، منقلب شدم و بسیار گریستم در حالی که پیوسته حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را صدا میکردم. در همین حال یک مرتبه آقای مجتهدی خطاب به من فرمودند:
🔸 آقا ابوالفضل بس است دیگر! آیا چشم حضرت بین داری؟!
▫️ و اشاره ای به سوی ماه کرده و فرمودند:
🔸 اگر چشمش را داری ببین!!
▫️ آن شب قرص ماه کامل بود هنگامی که به آن نظر کردم؛ جمال دلربای حضرت مهدی (روحی فداه) را با یک حالت نیم خیز مثل کسی که میخواهد برخیزد زیارت کردم، در حالی که با یک دست ذوالفقار! و با دست دیگر غلاف آن را گرفته و کمی آن را از غلاف بیرون کشیده بودند.
سپس آقای مجتهدی فرمودند:
🔸 ببین آقا ابوالفضل، خود حضرت هم لحظه به لحظه در انتظار ظهورند و تا امر فرج اصلاح نگردد، ایشان هم لحظه ای آرامش ندارند.
▫️ به محض اینکه آن صحنه را مشاهده کردم طاقت نیاوردم و بیهوش روی زمین افتادم.
به کانال منتظران دولت یار بپیوندید، خاک قدمتان سرمه چشممان❤️
👇👇👇
@motazeram
امام زمان عج:
من از همه عالم مظلومترم