💠 نظر #شهید نواب صفوی در مورد ازدواج موقت
#دردودرمان
همیشه تعداد زن در دنیا بیش از مرد است و مردان بسیاری بی زن و زنان بسیاری هم بی شوهر می باشند ... یا مردان و زنان از فقر و بی چیزی یا علل دیگر مقدورشان نیست که زن یا شوهر دائمی اختیار کنند و #حس_مقدس شهوت همیشه گرسنه و آماده و مشغول فعالیت بوده، قطعاً اگر [راه]مشروعی برای رفع نیازش پیدا نشود و دست به وسایل نامشروعی زده، هزاران هزار بدبختی و مرض و مفسده به بار می آورد.
پس بهترین راه برای جلوگیری از این خطر و سیر کردن این حس مقدس عمومی، همان راه مشروع و مقدس است که قانون مقدس الهی اسلام وضع نموده است و آن را مقدس تر از نکاح و ازدواج دائم داشته و ثواب های اخروی که بر آن مترتب نموده چندین برابر از پاداش هایی [است] که بر عقد ازدواج دائم مترتب نموده است...
http://bit.ly/2v4BhEw
@moteeh 🌿
🔷 گاهی طرفین جذب یه چیزی فراتر از ظاهر در طرف مقابل میشن
که دیگه براشون ظاهر و قیافه طرف مقابل مهم نیست
و گاهی هم اصلا متوجه نمیشن که ظاهر طرف پسندیده شون نیست
ازدواج همسر لبنانی #شهید چمران از همین دست ازدواج هاست.
1⃣ نامش غاده بود
مسیحی بود
حجاب نداشت
در جلسات کاری با مصطفی چمران آشنا شد و عاشق مصطفی شد
از خانواده ای بسیار بسیار متمکن بود
خودش هم به مصطفی پیشنهاد ازدواجش را داد و از مصطفی برای خودش خواستگاری کرد
ابتدا دکتر چمران گفت اختلاف سنی ما زیاده
تو جوانی ، فرصت های بسیار بهتری داری
2⃣ از غاده اصرار و از مصطفی انکار
تا اینکه بعد از چندین جلسه صحبت مصطفی متقاعد شد
ولی خانواده غاده کاملا مخالف این ازدواج بودند
پدرش گفت به شرطی رضایت میدهم که از ارث محرومت کنم
غاده پذیرفت
از یک زندگی که در آن خدمتکار شخصی ، راننده شخصی و ... داشت
بیاید با مصطفی زندگی کند
3⃣ مصطفی در روز تولد غاده برایش یک روسری خرید و هدیه داد و غاده مجذوب همین رفتارهای مصطفی شده بود و مصطفی خیلی زیبا او را به دین اسلام و مذهب شیعه دعوت کرد
غاده از یک خانه شاهانه به کنج یک خانه در گوشه یک مدرسه آمده بود
تصورش گاهی غیر ممکن است
ولی غاده مجذوب مصطفی شده بود
4⃣ به سبب ازدواجش با مصطفی دور خیلی ها را خط کشیده بود ، مصطفی میگفت تو وظیفه داری به پدر و مادرت سر بزنی، اگر انها تو را طرد کرده اند تو باید به انها سر بزنی
بعد از مدتها یکی از دوستان قدیمی و صمیمی غاده ، آدرس مدرسه ای که غاده در کنج آن زندگی میکرد را پیدا کرد
5⃣ به منزل کوچک غاده رسید و وارد منزل شد و غاده از ماجرای عاشقی اش گفت و کلی از مصطفی تعریف کرد
که چنان است و چنین است
دوستش گفت : عکس این مرد خوشبخت که اینچنین دل از تو برده است رو داری ؟ ببینم کی هست اصن ؟
غاده عکس مصطفی را آورد
دوستش خشکش زد ! متعجب خیره به عکس مصطفی شده بود
6⃣ گفت همینه مصطفی ؟
گفت آره ، چطور مگه ؟
دوستش گفت :
غاااااده ! تو همیشه بهترین خواستگاراتو به خاطر کچل بودنشون رد میکردی ! اونوقت خودت عاشق یه مرد کچل شدی ! ؟ تازه خودتم ازش خواستگاری کردی !؟؟ 😳
غاده گفت : نه ، کی گفته مصطفی کچله ؟
مصطفی من کچل نیست !!
7⃣ اونجابود که غاده بعداز چندسال زندگی بامصطفی چمران،تازه متوجه شده بود که مصطفی کچل است
غاده درخاطراتش میگوید وقتی قاب عکس راگرفتم و تماشاکردم پاهایم سست شد
ناگهان برزمین افتادم
نه ازناراحتی اینکه متوجه نشده بودم
ازشدت عشقی که به مصطفی داشتم
و اواینطور قلب مراتسخیرکرده بود😭
@Moteeh 🌿