eitaa logo
پژوهشکده مطالعات راهبردی عمار
1.1هزار دنبال‌کننده
215 عکس
262 ویدیو
6 فایل
مجموعه مقالات ، دیدگاه‌ها و تحلیل های راهبردی دکتر متولیان در حوزه سیاست و امنیت ملی به انضمام برخی نوشته‌های هم‌سو https://eitaa.com/motevallian
مشاهده در ایتا
دانلود
19.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اشراف کامل نیروهای امنیتی به آشوبگران و اغتشاشگران ▪️برای آن که بدانید عاقبت اغتشاش و برهم زدن نظم و امنیت عمومی جامعه چیست حتما این کلیپ را مشاهده کنید.
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نسخه نتانیاهو برای براندازی جمهوری اسلامی ❌در ایران خانه ها دیش دارند کافی است با استفاده از ظرفیت رسانه برای مردم ایران فیلم و سریال پخش کنید خواهید دید که مردم از سبک زندگی آمریکایی الگو می‌گیرند و نظام را تغییر خواهند داد.
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نسخه نتانیاهو برای براندازی جمهوری اسلامی ❌در ایران خانه ها دیش دارند کافی است با استفاده از ظرفیت رسانه برای مردم ایران فیلم و سریال پخش کنید خواهید دید که مردم از سبک زندگی آمریکایی الگو می‌گیرند و نظام را تغییر خواهند داد.
◀️هشدار▶️ قرائن و شواهد نشان می‌دهد عوامل اصلی فتنه در خارج از کشور بر بستر دنیای مجازی خود را برای یک فتنه بلند مدت آماده کرده اند و بنا دارند حداقل این فتنه را تا ۱۳ آبان ادامه دهند و اگر بتواند بر جهل، بی اطلاعی و بی بصیرتی طبقه خاکستری جامعه که با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم پی‌کنند سوار شوند این حرکت را بعد از ۱۳ آبان نیز ادامه دهند. فتنه کنونی بر پایه شبکه سازی موسوم به «طرح نسیم ۵» استوار بوده و گوشی های سرشبکه های فتنه مجهز به نرم افزاری است که فارغ از محیط اینترنت بصورت بی‌سیم و تا شعاع یک کیلومتری امکان ارتباط با یکدیگر را فراهم می‌کند متأسفانه در این طرح شاهد همراهی اصلاح‌طلبان با فتنه‌گران هستیم ذکر این نکات هرگز به معنای دست بسته بودن نیروهای انقلابی نیست بلکه صرفاً شرح گوشه ای سازماندهی فتنه‌گران است، بر این اساس تردید ندارم که اگرچه که کشور هزینه بالایی در مقابله با کودتاچیان و فتنه‌گران می‌پردازد اما سرانجام اوضاع به شکل معجزه آسایی به نفع مردم تمام خواهد شد. در این باره در روزهای آینده بیشتر خواهم نوشت.
☑️گزارش شماره ۲ صحنه فتنه در این شب‌ها توسط مراکز سایبری منافقین در آلبانی و رژیم صهیونیستی در حیفا و مرکز تعادل در ریاض مدیریت و اداره شده است. طی چند روز اخیر صحنه آشوب‌ها و اغتشاشات با حدود ۷۷ میلیون توئیت و هشتگ مدیریت شده است این تعداد توئیت و هشتگ تنها توسط ۴۶۲ هزار نفر تولید شده که: ۱- در شرایطی این حجم توئیت و هشتگ تولید شده که اینترنت در داخل تقریباً قطع بوده است ۲- اطلاعات بدست آمده حاکی است این ۴۶۲ هزار نفر همگی در خارج از کشور حضور داشته اند ۳- بیش از سه چهارم این هشتگ‌ها توسط مرکز سایبری گروهک تروریستی منافقین در تیرانای آلبانی تولید شده است. ٤- سهم سلبریتی‌ها در ضریب دادن به این هشتگ‌ها قابل توجه است ۵- حمایت پنهانی اصلاح‌طلبان از جریان فتنه را نمی‌توان نادیده گرفت بعنوان مثال مواضع آقای بیات (بعنوان مرجع فقهی اصلاح‌طلبان) در تحریک مردم کاملاً مشهود است. ۶- جمع ۴۶۲هزار نفره تولید کنندگان توئیت ها و هشتگ‌ها کمتر از نیم درصد جمعیت ایران هستند. بر اساس گزارش مراجع مسئول، مجموع آشوب‌گرانی که در یکی از شب‌های اوج اغتشاشات در کل شهرهای کشور به خیابان آمده اند کمتر از ۱۰.۰۰۰ نفر (کمتر از یک صدم درصد جمعیت ایران) بوده اند که کمترین جمعیت ۲۰ نفر و بیشترین جمعیت حدود کمتر از ۱۰۰۰ نفر بوده است. حجم گسترده تخریب‌ها و خسارات وارده از یک سو و حمله به نقاط و مراکز مهم و اثرگذار شهرها از سوی دیگر از حرفه ای بودن و آموزش دیده بودن و سازماندهی دقیق آشوب‌گران حکایت می‌کند. بر این اساس برخورد با چنین سازماندهی منسجم باید بسیار حساب شده و دقیق و به صورت سیستمی و نه جزیره ای و در فعالیت مشترک توسط نهادهای اطلاعاتی، امنیتی، انتظامی، قضایی و... صورت گیرد. در این مرحله رسانه ملی مهم‌ترین نقش را در خنثی سازی توطئه دارد دراین باره بیشتر خواهم نوشت
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ بسیار مهم ⭕ حتما ببینید و برای دیگران بفرستید 🔰 نگاهی به فعالترین اکانت های هشتگ 🔸️ چگونه صد میلیون تولید محتوا با این هشتگ انجام شد؟ 🔹️ عبور هشتگ مهسا امینی ایرانی از جورج فلوید امریکایی چگونه انجام شد؟ 💠 انجین ها در تولید جریان مجازی چه نقشی دارند؟ ▪️ارائه شده توسط محمد لسانی (کارشناس رسانه) 🔴 مرکز مقابله با شایعات سایبری
26.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این ۹ دقیقه ابعاد پنهان فتنه اخیر را برای شما رمزگشایی می کند... 🔷جنگ شناختی-ترکیبی چیست؟ 🔷چطور یقین ها تبدیل به شک‌ می شود؟ 🔷مهسا امینی چطور بهانه ضد انقلاب شد؟ 🔷چطور کمپین منافقین با موضوع من محجبه ام ولی با گشت ارشاد مخالفم زمینه ساز فتنه اخیر شد؟ 🔹هوش مصنوعی اینستاگرام چطور فرد به فرد ذائقه و رفتار را تغییر می دهد؟ 💠سید علیرضا آل‌داود مدرس سواد رسانه ای و پژوهشگر جنگ شناختی ادراکی پاسخ می دهد
جمع‌بندی اغتشاشات روز دوشنبه در کشور در روز گذشته در مجموع تعداد تجمع‌کنندگان ۱۸۰۵ نفر بوده‌ است. گزارش پایش دستگاه امنیتی نشان می‌دهد با گذشت حدود ۱۰ روز از آغاز موج جدید اغتشاشات در کشور، تعداد آشوبگران حاضر در صحنه به طور قابل توجهی کاهش داشته است. مطابق این گزارش، در روز دوشنبه ۴ مهرماه، جمعا در ۱۴ شهر کشور تجمعات اعتراضی برگزار شد که تعداد تجمع‌کنندگان ۱۸۰۵ نفر بوده‌است. این در حالیست که از نظر تعداد افراد حاضر در صحنه جمعیت به حدود دو درصد و تعداد شهرهای درگیر نیز به حدود یک درصد کاهش یافته است. روند کلی تعداد شهرهای درگیر و تعداد تجمع‌کنندگان کاهشی می‌باشد. در روز یکشنبه مجموعا در ۱۳ شهر تجمعی برگزار شده بود که حدود ۴۵۰۰ نفر در آن شرکت داشتند.
⚫️یک شب با اغتشاشگران خلاصه گزارش: ظهر پنجشنبه اطلاعاتی از بازداشت شدگان دریافت کردم. همان نوجوانان و جوانان کم سن و سال. در توصیف آنها می گفتند: اکثرا دغدغه معیشتی ندارند. اهل گیم و اینستاگرامند! بدون قید و بند مذهبی. معتقد به آزادی بی حد و حصر رابطه با جنس مخالف. به شدت نسبت به دین بغض دارند.    گزارش مشروح: ساعت ۱۷:۳۰ در تقاطع خیابان برادران مظفر و روبه‌روی یک قهوه فروشی با چند دختر و پسر جوان همراه شدم؛ همگی تقریبا زیر ۱۸ سال. تردید داشتم چطور به جمعشان ورود کنم. نگران بودم ظاهر و لباس‌های متفاوتم جلب توجه کند. اما دل به دریا زدم و با اولین شعارها با آنها همراهی کردم و وارد خیابان ولی عصر شدیم. پلیس مانع از تجمع می‌شد. شلیک اولین گاز اشک آور حسابی چشم و گلویم را سوزاند. بعضی‌هایشان فورا سیگار روشن کردند. یک نفرشان به من هم تعارف کرد. سیگار را گرفتم و در جیبم گذاشتم. نگران بودم پوک زدن‌های ناشیانه هویتم را لو دهد.    با حضور پلیس از کوچه‌های فرعی به سمت چهارراه ولی عصر فرار کردیم. برای اینکه جمعیت را گم نکنم یک دختر و پسر جوان را نشان کردم و به دنبال آنها می‌دویدم. اینترنت قطع بود و این افراد با تلفن محل قرار بعدی را مشخص می‌کردند. قرار بعدی سر خیابان وصال بود. با آنها همراه شدم.    روال کار به این شیوه بود که ابتدا شعار می دادیم وقتی به حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر می رسیدیم با هدایت لیدرهایی که عمدتا موتورسوار بودند و سن های بالاتری داشتند، خیابان را می بستیم.    نوع برخوردها خشن بود. متوجه شدم برخی چاقوی جیبی و اسپری فلفل داشتند. رفتار دخترها هم مثل پسرها بود. در میان راه چند تابلو راهنمایی و سطل زباله را آتش زدند. کرکره مغازه ها غالبا پایین بود. جوانی حدودا ۲۰ یا ۲۱ ساله که سعید صدایش می‌کردند، حس لیدری این جمع را داشت. بقیه هم یکی درمیان به توصیه های سعید گوش می دادند.    قرار بعدی میدان فردوسی بود. در مسیر با هم، کمی هم‌کلام شدیم. همین همراهی در یک ساعت اول و شنیدن نوع حرف‌های آنها مشخص می‌کرد اینها نسبتی با گروهکی‌هایی که بارها وصف حالشان را شنیده بودم، ندارند. با اینکه کار را جدی گرفته بودند اما بعضا برخوردها و شوخی‌های غیراخلاقی و راحت بین دختر و پسرها رد و بدل می‌شد. حتی در شوخی هایشان هم تند و عصبانی برخورد می‌کردند. اصطلاحات و واژه‌هایی به کار می‌بردند که مشخصا ویژه زیست مجازی بود. ادبیات‌شان برای من که فقط چند سالی از آنها بزرگتر بودم خیلی قابل درک نبود.    به وضوح مشخص است هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوش‌گذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! بیشتر من را یاد آن نوجوانی می‌انداختند که چند وقت پیش در اینستاگرام کلیپ‌های مشمئز کننده‌اش با دو دختر کم سن و سال‌تر از خودش خاطر بسیاری از مردم را جریحه‌دار کرده بود.    به میدان فردوسی رسیدیم و در خروجی مترو مستقر شدیم. «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «مرگ بر دیکتاتور»، «ای مردم با غیرت حمایت حمایت» از شعارهای اولیه‌ای بود که این گروه می‌دادند. به مرور به وسط خیابان آمدیم و ترافیک سنگین شد. ناگهان چند موتور سوار، هماهنگ با هم خیابان را کاملا بستند. چند زن نقابدار که مسن‌تر بودند وارد جمع ما شدند و میدان‌داری می‌کردند. ماشین‌ها و مردم هم نظاره‌گر بودند.    موتورسوارها که حدودا تعدادشان ۱۰ تا ۱۵ نفر بود شروع به بوق زدن ممتد کردند. بقیه هم مردم را تشویق به همراهی می‌کردند. جو هیجانی خیلی بالا بود. ناگهان سطل زباله را به وسط خیابان آوردند و در کسری از ثانیه آتش زدند. متوجه نشدم چه کسی این کار را کرد؛ گروه جوان همراه ما یا میانسال‌های تازه‌وارد. به‌ هر حال، میدان فردوسی از چهار طرف بسته شد. گروه نوجوان‌ها هم چند دقیقه‌ای شعار دادند و به هم ریختند و آتش زدند. رفتارشان مثل قهرمان بازی‌های رایانه‌ای بود. انگار خرابکاری را فقط برای هیجان و لذتش انجام می‌دادند؛ یک جور تخلیه انرژی.    اما در گوشه دیگر میدان، ماجرا فرق می‌کرد. تحرکات لیدرها توجهم را بیشتر جلب می‌کرد. زنان و مردانی که معلوم بود جنسشان با این جوان‌ها متفاوت است. کارشان را کاملا بلدند و برای تک‌تک رفتارشان برنامه دارند. هیچکدام از موتورها پلاک نداشتند. یک زن و مرد یا دو مرد سوار هر موتور بودند. در تاریکی شب متوجه نشدم که مسلح بودند یا نه اما بعداً از همکاران دیگر شنیدم که می‌گفتند در دست برخی لیدرها اسلحه‌هایی دیده‌اند.    چند دقیقه بعد پلیس وارد میدان شد. بلافاصله موتوری ها آدرس محل بعدی تجمع را دادند و تا قبل از رسیدن پلیس محل را ترک کردند. با ورود پلیس به میدان، جوانان شعاردهنده هم متفرق شدند و دوباره قرار بعدی را گذاشتند: زیر پل چوبی! از اینجا به بعد همه چیز تکرار می‌شد. ابتدا شعار می دادند و ترافیک ایجاد می‌کردند. وقتی
جمعیت به حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر می‌رسید، سر و کله لیدرهای موتورسوار پیدا می‌شد که سن و سال بالاتری داشتند. ناگهان خیابان با یک سطل زباله یا لاستیک شعله‌ور مسدود می‌شد. به محض ورود پلیس، موتورسوارها ناپدید می‌شدند. حالا این جوان‌های هیجان‌زده باقی می‌ماندند و مردم بهت‌زده و پلیسی که باید این صحنه را مدیریت کند! ظهر پنجشنبه اطلاعاتی از بازداشت شدگان دریافت کردم. همان نوجوانان و جوانان کم سن و سال. در توصیف آنها می گفتند: اکثرا دغدغه معیشتی ندارند. اهل گیم و اینستاگرامند! بدون قید و بند مذهبی. معتقد به آزادی بی حد و حصر رابطه با جنس مخالف. به شدت نسبت به دین بغض دارند. روحانیت و اسلام را عامل ناخوشی‌شان می‌دانند. در اعترافاتشان مشخص شده پیوند خانوادگی شان به شدت ضعیف است و بعضا پدر و مادرهایشان با هم زندگی نمی‌کنند. پلیس می‌گوید بعضی هایشان که پوشش نامناسبی دارند تا هنگامی که خانواده شان لباس مناسب برایشان نیاورند نگه می داریم. مادرانشان که می‌آیند وضع پوششان به گونه‌ای است که باید آنها را نیز نگه داریم اما بعضا اغماض می کنیم! البته حساب اغتشاش‌گران فرق دارد باید بمانند تا محاکمه شوند.    دکتر منوچهر زارعی جامعه شناس آنها را در جرگه وندالیسم دسته بندی می کند و می‌گوید: «وندالیسم» عارضه امروز مدرنیته است. بیماری نوظهوری که تقریبا در همه جوامع به ظاهر توسعه یافته مشاهده می‌شود. کودکانی که در اینستاگرام و فیسبوک پرورش پیدا می‌کنند و در دیسکوها و کازینوها بزرگ می‌شوند. اکثرا هیجانات جوانی را با الکل یا مخدر سرکوب می‌کنند اما هر از چند گاهی به بهانه‌ای به خیابا‌ن‌ها می‌ریزند و با آشوبگری و تخریب اموال عمومی، هیجانات خود را تخلیه می‌کنند. انگار ما هم باید سزای غربی شدنمان را اینگونه بدهیم. سیاست‌های توسعه غربی که دهه ۷۰ پایه‌گذاری کردیم هم اکنون محصولش را درو می‌کنیم. البته که اینها هنوز در اقلیتند و بسیار محدود، اما همین مقدار کم نیز دردآور است. خانواده، آموزش و پرورش و لقمه شبهه‌دار و نحوه تربیت و مصرف رسانه‌ای بیشترین نقش و تقصیر را در این ماجرا دارند.
خلاصه یک صفحه ای گزارش بالا را در زیر بخوانید:👇
⚫️یک شب با اغتشاشگران ساعت ۱۷:۳۰ پنج‌شنبه در تقاطع خیابان برادران مظفر و روبه‌روی یک قهوه فروشی با چند دختر و پسر جوان همراه شدم؛ همگی تقریبا زیر ۱۸ سال. دل به دریا زدم و با اولین شعارها با آنها همراهی کردم و وارد خیابان ولی عصر شدیم. پلیس مانع از تجمع می‌شد. شلیک اولین گاز اشک آور حسابی چشم و گلویم را سوزاند. روال کار به این شیوه بود که ابتدا شعار می دادیم وقتی به حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر می رسیدیم با هدایت لیدرهایی که عمدتا موتورسوار بودند و سن های بالاتری داشتند، خیابان را می بستیم. نوع برخوردها خشن بود. متوجه شدم برخی چاقوی جیبی و اسپری فلفل داشتند. رفتار دخترها هم مثل پسرها بود. در میان راه چند تابلو راهنمایی و سطل زباله را آتش زدند. کرکره مغازه ها غالبا پایین بود. جوانی حدودا ۲۰ یا ۲۱ ساله که سعید صدایش می‌کردند، حس لیدری این جمع را داشت. بقیه هم یکی درمیان به توصیه های سعید گوش می دادند.    قرار بعدی میدان فردوسی بود. در مسیر با هم، کمی هم‌کلام شدیم. همین همراهی در یک ساعت اول و شنیدن نوع حرف‌های آنها مشخص می‌کرد اینها نسبتی با گروهکی‌هایی که بارها وصف حالشان را شنیده بودم، ندارند. با اینکه کار را جدی گرفته بودند اما بعضا برخوردها و شوخی‌های غیراخلاقی و راحت بین دختر و پسرها رد و بدل می‌شد. حتی در شوخی هایشان هم تند و عصبانی برخورد می‌کردند. اصطلاحات و واژه‌هایی به کار می‌بردند که مشخصا ویژه زیست مجازی بود. ادبیات‌شان برای من که فقط چند سالی از آنها بزرگتر بودم خیلی قابل درک نبود.    به وضوح مشخص است هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوش‌گذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! بیشتر من را یاد آن نوجوانی می‌انداختند که چند وقت پیش در اینستاگرام کلیپ‌های مشمئز کننده‌اش با دو دختر کم سن و سال‌تر از خودش خاطر بسیاری از مردم را جریحه‌دار کرده بود.    به میدان فردوسی رسیدیم و در خروجی مترو مستقر شدیم. «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «مرگ بر دیکتاتور»، «ای مردم با غیرت حمایت حمایت» از شعارهای اولیه‌ای بود که این گروه می‌دادند. به مرور به وسط خیابان آمدیم و ترافیک سنگین شد. ناگهان چند موتور سوار، هماهنگ با هم خیابان را کاملا بستند. چند زن نقابدار که مسن‌تر بودند وارد جمع ما شدند و میدان‌داری می‌کردند. ماشین‌ها و مردم هم نظاره‌گر بودند.    موتورسوارها که حدودا تعدادشان ۱۰ تا ۱۵ نفر بود شروع به بوق زدن ممتد کردند. بقیه هم مردم را تشویق به همراهی می‌کردند. جو هیجانی خیلی بالا بود. ناگهان سطل زباله را به وسط خیابان آوردند و در کسری از ثانیه آتش زدند. متوجه نشدم چه کسی این کار را کرد؛ گروه جوان همراه ما یا میانسال‌های تازه‌وارد. به‌ هر حال، میدان فردوسی از چهار طرف بسته شد. گروه نوجوان‌ها هم چند دقیقه‌ای شعار دادند و به هم ریختند و آتش زدند. رفتارشان مثل قهرمان بازی‌های رایانه‌ای بود. انگار خرابکاری را فقط برای هیجان و لذتش انجام می‌دادند؛ یک جور تخلیه انرژی.    اما در گوشه دیگر میدان، ماجرا فرق می‌کرد. تحرکات لیدرها توجهم را بیشتر جلب می‌کرد. زنان و مردانی که معلوم بود جنسشان با این جوان‌ها متفاوت است. کارشان را کاملا بلدند و برای تک‌تک رفتارشان برنامه دارند. هیچکدام از موتورها پلاک نداشتند. یک زن و مرد یا دو مرد سوار هر موتور بودند. در تاریکی شب متوجه نشدم که مسلح بودند یا نه اما بعداً از همکاران دیگر شنیدم که می‌گفتند در دست برخی لیدرها اسلحه‌هایی دیده‌اند.    چند دقیقه بعد پلیس وارد میدان شد. بلافاصله موتوری ها آدرس محل بعدی تجمع را دادند و تا قبل از رسیدن پلیس محل را ترک کردند. با ورود پلیس به میدان، جوانان شعاردهنده هم متفرق شدند و دوباره قرار بعدی را گذاشتند: زیر پل چوبی! از اینجا به بعد همه چیز تکرار می‌شد. ابتدا شعار می دادند و ترافیک ایجاد می‌کردند. وقتی جمعیت به حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر می‌رسید، سر و کله لیدرهای موتورسوار پیدا می‌شد که سن و سال بالاتری داشتند. ناگهان خیابان با یک سطل زباله یا لاستیک شعله‌ور مسدود می‌شد. به محض ورود پلیس، موتورسوارها ناپدید می‌شدند. حالا این جوان‌های هیجان‌زده باقی می‌ماندند و مردم بهت‌زده و پلیسی که باید این صحنه را مدیریت کند! ظهر پنجشنبه اطلاعاتی از بازداشت شدگان دریافت کردم. همان نوجوانان و جوانان کم سن و سال. در توصیف آنها می گفتند: اکثرا دغدغه معیشتی ندارند. اهل گیم و اینستاگرامند! بدون قید و بند مذهبی. معتقد به آزادی بی حد و حصر رابطه با جنس مخالف. به شدت نسبت به دین بغض دارند. روحانیت و اسلام را عامل ناخوشی‌شان می‌دانند. در اعترافاتشان مشخص شده پیوند خانوادگی شان به شدت ضعیف است و بعضا پدر و مادرهایشان با هم زندگی نمی‌کنند.