#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
یه خاطرهای رو از هفته گذشته که راهی سرزمین مقدس مشهد شدیم رو میخوام از معجزه عباس دانشگر بگم ما توی راه بعد از سمنان در یک سربالایی ماشین خاموش شد جای بدی هم بود نمیتوانستیم زیاد توقف داشته باشیم بنزین تمام کرده بودیم من همان جا به شهید عباس دانشگر متوسل شدم گفتم در این جای نامناسب خودتون کمک کنید ماشین راه بیفته و مشکلش حل بشه به دقیقهای نخورد که ماشینی ایستاد و به ما بنزین داد ما حرکت کردیم ولی چند دقیقه نگذشته بود که ماشین دوباره خاموش شد خیلی نگران شدیم گفتم عباس جان از شما کمک خواستیم کمکمان کنید به یه جایی برسیم همان جا یک ماشین انگار مامور شد و به راحتی ماشین ما را پر از بنزین کرد و ما دوباره راه افتادیم بدون هیچ سختی و بدون هیچ خرابی از ماشین
شهدا ممنونتونیم و شرمنده شما 😭😭😭
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام من تو چله شهدا هم هستم دیروز به علت رفتن برای خرید خونه وقت نکردم ببینم روز متوسل شدن به کدام شهید بزرگوار هست ولی صلوات ودعای عهد و زیارت عاشورا را طبق چله خوانده بودم تا اینکه الان گفتم نگاه کنم ببینم دیروز که من حاجت گرفتم روز کدام شهید بزرگوار بود دیدم روز شهید نوید صفری باور کنید بی اختیار اشکم جاری هست چه تلاقی روز نوید صفری وچله ابراهیم هادی این دو عزیز بزرگوار
ما تا این شهدا را داریم چه نیازی به در خونه بنده رفتن وطلب نیاز کردن 😭😭
لطفا در هر دو کانالتون بزارید تا دیگران هم ترغیب به شرکت در چله شهدا باشن
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام علیکم ممنون ازکانال خوبتون
خیلی خوشحالم که با کانال شهدا آشنا شدم من ساکن مشهد هستم از موقعی که با کانال شما آشنا شدم بیشتر توفیق پیدا میکنم حرم امام رضا برم و اینکه بعداز ۱۵سال امشب مسجد جمکران نشستم و زیارت عاشورا میخونم اینا همه رو مدیون شهدایم التماس دعا
🌷🌷🌷🌷
#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام داداشم مویرگ سرش پاره شده بود دکترا جوابش کرده بودن یه روز تو گروه قرآنی یکی از دوستان عکس وزندگینامه شهید علی اکبر نظری ثابت گذاشتن دلم یجوری شد همنام داداشم بود بهش متوسل شدم ازش خواستم شفای داداشمو از خدا بخواد وسط های چله بودم که داداشمنوبت عمل داشت تو اتاق عمل دکتر تعجب کرد وعمل نکرد و گفت مویرگ سرش خودبخود ترمیم شد و گفت این فقط میتونست یه معجزه باشه
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام دوست عزیز
من خیلی وقته در چله ی شهدا هستم احساس کردم چیزایی که از شهدا خواستم و گرفتم رو باید بگم و همه بدونن که شهدا واقعا زنده هستن و همیشه در زندگیمون حضور دارن من برای مصاحبه و ارزیابی تکمیلی باید می رفتم اصفهان خودم کاشان هستم ساعت ده و نیم شب بهم پیام دادن که ساعت ۶ و نیم اصفهان باش همسرم هم سنگ کلیه اذیتش کرده بود و خوابیده بود صبح ساعت ۵ باید می رفت سر کار نمی دونستم چیکار کنم شروع کردم خواندن نماز شب و در قنوت نماز وتر اسم شهدا رو بردم و ازشون کمک خواستم اصلا نمی دونم چه جوری به راحتی ساعت ۴ همسرم بیدار شد منو بردن تا ترمینال البته اینم بگم اصلا همسرم نمیذاشتن من تنها برم اما با رضایت خودشون خیلی راحت رفتم کنارمم یه خانمی بود که هم اسم خودم بود و دقیقا بعد از نماز از خدا و شهدا خواستم یع دوستی توی مسیرم قرار بگیره که باهم برگردیم و بهم الهام شد که هم اسم خودته خیلی برام جالب بود همه ی کارام به بهترین شکل انجام میشد و در آخرم وقتی کارم تموم شد خواستم برگردم یه خانمی گفتن شما از کاشانی بیا با هم برگردیم و احساس می کردم هر لحظه شهدایی که قسم داده بود در نماز کنارم حاضر بودن حتی هنگام ارزیابی و جالب تر از همه اینکه موضوع بحث گروهیمون هم شهدا بودن
ویه چیز دیگه ای که باز از شهدا دیدم من در گروه شهدای شما بودم گروه ختم قرآنمم برای شهدا چله گذاشته بود و با خودم دو دل بودم که می رسم یا نه و باید اسم دادیم برای اون چله یه روز بعد از نماز که خواستم ذکرامو بگم دیدم توی گروه اسم من دقیقا اسمم و فامیلم نوشته شده برای چله ی شهدا تعجب کردم وقتی کانال رو چک کردم دیدم یه نفری دقیقا هم اسم و هم فامیل من اسم نوشته برای چله ی شهدا همون موقع کلی گریه ام گرفت و با خودم گفتم زهرا از طرف شهدا دعوت شدی و اسمت رو بنویس و خیلی جالب بود روزی که برای این خانم بود هم اسم من بودن من فکر کردم روز منه ولی من اسممو با پسوند فامیلم داده بودم و روز بعدش به اسم من بود هنوزم خیلی برام جالبه کسی هم اسم من و هم فامیل من تو اون گروه بود و بیشتر به شهدا و حضورشون ایمان آوردم 😭😭
در آخرم من برادر ندارم وقتی چله ی شهید ابراهیم هادی رو گذاشتید با یه شور و شوقی وارد کانال شدم و انگاری خود شهید بهم می گفتن منم برادر نداشته ات اصلا خیلی احساس خوبی داشتم از امروز که شروع شده و مطمئنم خود داداش ابراهیم حاجتمو میدن و حتما اونم براتون می فرستم
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام من از گروه متوسلین به شهدا که عضو هستم مزاحمتون میشم
خواستم بگم از شهدای والامقام حاجت گرفتم جوابمو دادن خدایا شکرت خیلی ممنونم . دوست داشتم اگه امکانش هست تو گروه بزارید .
بازم چله برگزار کنید لطفا ممنون از لطف و محبت شما .انشاا... عاقبت بخیر باشید
🌷🌹🌷
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتادم
✳سالهاي آخر ماه رمضان را به ايران مي آمد. هميشه با ورود به ايران ابتدا به مشهد مي رفت و موقع بازگشت به نجف هم به مشهد مي رفت.
💟در شبهاي ماه رمضان با هم به مسجدالشهدا و مجلس دعاي حاج مهدي سماواتي مي رفتيم.
🔗برخي شبها نيز با هم به مسجد ارك و مجلس دعاي حاج منصور مي رفتيم. چه شبها و روزهايي بود. ديگر تكرار نمي شود.
🔆هادي در كنار كارهاي حوزه وتحصيل به كارهاي هنري هم مشغول شده بود.
✴يادم هست كه در رايانه ي شخصي او تصاوير بسيار زيبايي ديدم كه توسط
خود هادي كار شده بود؛ تصاوير شهدا كه توسط فتوشاپ آماده شده بود.
🌟بودن در آن روزها كنار هادي براي ما دنيايي از معرفت بود.در اين آخرين سفر رفتار و اخلاق او خيلي تغيير كرده بود؛ معنوي تر شده بود.
📌يك شب از برادرم سؤال كردم چطوراينقدر تغيير كردي؟ گفت: كتابي هست به نام معراج السعاده. واقعاً اگر كسي مي خواهد به معراج يا به سعادت برسد، بايد هر شب يك صفحه از اين كتاب را بخواند.
🔳بعد كتاب خودش را آورد و از روي كتاب براي ما مي خواند و مي گفت:به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_یکم
✳.....مثال، يك شب مي گفت: سعي كنيد سكوت شما بيشتر از حرف زدن باشد. هر حرفي مي خواهيد بزنيد فكر كنيد كه آيا ضرورت دارد يا نه❓
💟بي دليل حرف نزنيد كه خيلي ازصحبتهاي ما به گناه و دروغ و ...ختم مي شود.
🔗شب بعد درباره ي شوخي و خنده زياد حرف زد. اينكه در شوخي ها كسي
را مسخره نكنيم.
🔳افراد را به خاطر لهجه و ... مورد تمسخر قرار ندهيم. البته خودش هم قبل از همه اين موارد را رعايت مي كرد.
🌀شب ديگر درباره ي اين صحبت كرد كه در كوچه و خيابان سرتان را بالانگيريد. با صداي بلند در جلوي نامحرم حرف نزنيد.
✴سعي كنيد سر به زير باشيد. اگر با نامحرم زياد و بي دليل صحبت كند، حيا و عفت او از دست ميرود. گوهر يك زن در حيا و عفت اوست.
🌟روز بعد به ميدان انقلاب و پاساژ مهستان رفت تا مقداري وسايل لازم براي عراق را تهيه كند.
📌آن شب وقتي به خانه آمد يك هديه براي ما آورده بود. كتاب معراج السعادهرا به ما هديه داد.
🔵هنوز اين كتاب را داريم و به توصيه ي هادي آن را مي خوانيم و سعي درعمل كردن آن داريم.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
″یه کنج از حرم، بهم جا بده
دلم تنگته، خدا شاهده...″🌱
دلمون خیلی برات تنگ شده💔
#شهید_جمهور
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆به یه چنین رئیس جمهوری نیاز داریم که
می گفت:
در جهنم، خدا یک جایی داره که فشار عذابش مساوی است با گناه ٣۶ میلیون انسان ....
#شهید_محمدعلی_رجائی
#انتخابات
#شهید_جمهور
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
آیت اللہ جوادی آملی:
ما برای اینکه از #دعای_شهدا برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم، دعای شهدا، جزو دعاهای مستجاب است....
یاد #شهدا با ذکر صلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✅دوستان شروع چله بعدی ان شاءالله از روز #دوشنبه 28خرداد ماه مصادف با #عیدسعیدقربان خواهد بود
💥لطفا اطلاع رسانی کنید
❣اسامی ۴۰ شهید والامقامی که در #دوره_نوزدهم مهمانشان خواهیم بود لیست شده
قبل از شروع چله، اسامی در کانال قرار داده خواهد شد
🌷🌷🌷🌷🌷
✨🌿🌺
همراهان گرامی متوسلین به شهدا ؛
ما بارها و بارها طعم شیرین عشق به شهدا و مؤانست و همدلی و عنایت آنها را به جان و دل چشیده ایم ، باشد که این بار نیز این ریسمان ناگسستنی عشق و مَودت ما ، محکمتر از همیشه بین ما و شهدای عزیز گره بخورد و در این مسیر جانی و دلی عزیزان و دوستان را به میهمانی چله شهدا دعوت کنیم تا در جمع ما حاضر شوند و عطر حضور شهدا را بیش از پیش دریابند.
🥀🕊 اجر شما عاشقان شهدا با شهیدان راه وطن
و شهدای کربلا🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
به نقل از پیامبر خوبی ها :
ثَلاثَةٌ یشْفَعُونَ إِلَی اللَّهِ یوْمَ القِیامَةِ فَیشَفِّعُهُمْ: الْأنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ
سه گروه هستند که در روز قیامت، شفاعت می کنند و خدا هم شفاعت آنان را می پذیرد:
۱. پیامبران
۲. سپس عالمان
۳. و سپس شهیدان💕
بحارالانوار
ج ۱۰۰، ص ۱۲، روایت
✨✨✨
✅ان شاءالله با توسل بر شهدا و تبلیغ کانال متوسلین به شهدا که اهدافش زنده نگه داشتن یاد و خاطرات شهداست از شفاعتشان بهره مند شویم🌺💐
👇👇👇👇👇
🔻برخی پیام ها از جانب خداست
ولی از زبان دیگران برای تو ارسال میشود
راحت از آن عبور نکن...
➡️@motevasselin_be_shohada
✨
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_دوم
💟اين را بارها مشاهده کردم که شخصيت هاي فرهنگي و افرادي که کار
فرهنگي به خصوص درمسجدراتجربه کرده باشند، در هر کار ومسئوليتي
وارد شوند، ديدگاه ها و تفکرات فرهنگي خودشان را بروزمي دهند.
🔗هادي نيز همين گونه بود. او درزمينه ي کارهاي فرهنگي و اردويي تجربيات
خوبي داشت.
✳در همان ايامي که در کنار رزمندگان عراقي با داعش مبارزه مي کرد،
برخي طرح هاي فرهنگي را ارائه کرد که نشان از روحيه ي بالاي فرهنگي او
بود.
🌀يک بار پيشنهاد داد براي يکي ازمراسمات عيد، براي رزمندگان حشدالشعبي هديه تهيه کنيم.
🔲ما هم اين کار را به خود هادي واگذار کرديم. او هم با مراجعه به چندين
مرکز فرهنگي هديه ي خوبي تهيه کرد.
🌟هادي در کل سه بار به مأموريت هاي نظامي حشدالشعبي اعزام شد. در
عمليات آزادسازي منطقه ي بلد در کنار نيروهاي خط شکن بود.
❇فرمانده او با آنکه علاقه ي خاصي به هادي داشت، اما خيلي از دست او
عصباني مي شد!
🔘مي گفت اين پسر خيلي مهربان ودلسوز است اما ترس را نميفهمد درمقابل نیروهای داعش بدون ترس جلو می رود
⬅ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_سوم
✳.....هر چه مي گوييم مراقب باش اما انگار متوجه نمي شود، اين رزمنده شجاعانه جلو مي رود و راه را براي بقيه ي نيروها باز مي کند.
🔳هادي نه ترس را مي فهميد و نه خستگي را ...
يک بار فرمانده محورجلوي خود هادي اين حرفها را زد
🌀هادي وقتي اين
مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد ترس داشت،ما با شهادت ازدواج
کرده ايم.
🌟هادي به عنوان تصويربردار به جمع آنها پيوسته بود، او تصاوير و فيلمهاي
خاصي را از نزديکترين نقطه به سنگر تکفيري ها تهيه مي کرد.
💟از ديگر کارهاي او رساندن آب و تغذيه به نيروهاي درگير در خط مقدم
بود.
📌اما مهمترين کار فرهنگي هادي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي حشدالشعبي در ايام اربعين بود.
🔗هادي اصرار داشت کارهاي فرهنگي رزمندگان عراقي به اطلاع مردم و
شيعيان رسانده شود.
🔘لذا راهپيمايي اربعين را بهترين زمان و مکان براي اين
کار تشخيص داد.
واقعاً هم تفکر فرهنگي او جالب بود.
⭕هادي يک چادر در نيمه راه نجف به
کربلاراه اندازي کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش را با چينش مناسب در
مقابل ديد زائران کربلا قرار داد.
⚫برادر ناجي مي گفت: هادي براي اين نمايشگاه خيلي زحمت کشيد. کار
عقب بود و کاروانها از راه مي رسيدند.
❇هادي گفت که شبها کمتر بخوابيم
و کار را به نتيجه برسانيم.
طي چند شبانه روز هادي بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد
و مخاطب بسياري داشت.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_چهار
✳....اما همين که نمايشگاه آغاز شد،هادي به نجف برگشت!
او عاشق گمنامي بود و نمي خواست کسي بفهمد اين نمايشگاه مهم کار
او بوده.
🔗بعد از تجربه ي موفق اين نمايشگاه به سراغ سيد کاظم آمد.
هادي طرح جديدي براي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي نبرد با داعش
در نجف آماده کرده بود.
🔳مي خواست در يک فضاي مناسب کار فرهنگي را
گسترش دهد.
اعتقاد داشت که تصاوير و فيلم هاي اين مبارزه ي مقدس براي آيندگان
ثبت شود و همزمان بايد به ديد عموم مردم رسانده شود.
🌟هادي روي اين طرح خيلي کار کرد. اما مسئولان حشدالشعبي با اين دليل
که نيرو و شرايط برگزاري اين نمايشگاه را ندارند
💟طرح را به تعويق انداختند
تا اينکه هادي براي بار آخر راهي مناطق عملياتي شد.
اما مهمترين کار فرهنگي که از هادي ديدم مربوط مي شد به کاري که به خاطر آن به ايران برگشت.
📌هادي تعداد زيادي چفيه وپيشاني بند با نام مقدس يا فاطمـه الزهرا آماده کرد و با خودش به عراق آورد.
🌀او مي دانست بهترين کار فرهنگي براي رزمندگان، پيوند دادن آنان با
حضرات معصومين، به خصوص مادر سادات، حضرت زهرا ،است.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_پنجم
✳اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برمي گشتيم.
🌀موقع اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار وادي السلام رسيديم.هادي
به راننده گفت: نگه دار.
‼تعجب کرديم. گفتم: شيخ هادي اينجا چه کار داري❓
❇گفت: ميخواهم بروم وادي السلام.
گفتم: نميترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است.
🔗صبر کن وسط روز
برو توي قبرستان.
هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم
پياده شد و رفت.
💟بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر
مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت مي شده.
🌟هادي مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست ازاعتقاداتش بر نمي داشت.
🔘هميشه تصوير مقام عظماي ولابت را بر روي سينه داشت. براي رزمندگان عراقي صحبت مي کرد و آنها را از لحاظ اعتقادي آماده مي کرد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_ششم
💟يادم هست خيلي با اعتقاد به جمعي از رزمندگان عراقي مي گفت:لحظه ي
شهادت نام مقدس ياحسين را به زبان داشته باشيد تاخود آقا بالاي
سرتان بيايد.
🌀کل وسايل همراه هادي، در همه ي مدت حضور در ميادين نبرد، فقط يک
ساک دستي کوچک بود.
🌟تعلقات او از همه ي دنياي مادي بريده شده بود.
در دوران نبرد خيلي کم غذا مي خورد، مي گفت: شايد بقيه ي رزمندگان
همين را هم نداشته باشند.
🔗کم مي خوابيد و به واقع خودش رابراي وصال
آماده کرده بود.
هادي درخط نبرد هم وظيفه ي روحاني بودن و مبلّغ بودن خود را رها
نمي کرد.
⭕در آنجا هم، وظيفه ي هر کس را به آنها متذکر مي شد.
زماني هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب وآذوقه كمك
می كرد.
✍ ادامه دارد ...
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هشتاد_و_هفتم
✳من همه گونه انسان ديده ام.باافراد زيادي برخورد داشته ام. اما بدون اغراق
مي گويم كه مثل شيخ هادي راكمترديده ام.
💟انسان مؤمن،صالح،عابد،زاهد،متواضع، شجاع و... او براي جمع ما خير
محض بود.
اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او شهيد شده، ما شهيد زياد ديده ايم.
📌اما هادي انسان ديگري بود. به همه ي دوستان روش ديگري از زندگي را
آموخت.
او انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه دنيا در چشمش كوچك بود. به همين
خاطر در هر جمعي وارد مي شد خير محض بود.
🔗بسياري از روزها را روزه دار بود، اما دوست نداشت كسي بداند. از خنده زيادي به خاطر غفلت از ياد خدا گريزان بود، اما هميشه لبخند برلب داشت.
🌀تمام صفات مؤمنين رادراومي ديديم.
هميشه به ما كمك مي كرد. يعني هركسي را كه احتياج به كمك داشت
ياري مي كرد.
🌟يكبار براي منزل خودم يك تانكرخريدم و نمي دانستم چگونه به خانه
بياورم، ساعتي بعد ديدم كه هادي تانكر را روي كمرش بسته و به خانه آمد!
🔘او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست.بعضي روزهاازاوخبرنداشتيم، او مريض بود و ما بي خبر بوديم. دوست
نداشت كسي بداند!
❇از مشكلات و از امور دنيايي حرف نمي زد، انگار كه هيچ مشكلي ندارد.
اما مي دانستيم كه اينگونه نيست.
🔆خوب درس مي خواند و زود مطلب را مي گرفت. خوب مي فهميد. در كنار
دروس حوزوي، فعاليت هاي بسياري انجام مي داد.
🔳يكبار در مسير كربلا با او همراه بودم. متواضع اما بشاش و خنده رو بود. از
همه ديرتر مي خوابيد و زودتر بلند مي شد.
⭕كم خوراك و كم خواب بود. اهل عبادت و زيارت بود. وقتي به كنار حرم معصومين مي رسيد ديگر در حال خودش نبود.
🔵همه فن حريف بود. در نبرد ومبارزه، مرد ميدان جهاد و به نوعي فرمانده
بود، در ديگر كارها نيز همينطور.
خاكي و افتاده بود. بارها ديدم كه سيني چاي را در دست دارد و به سمت
برخي نيروهاي ساده مي رود.
🔲عاشق زيارت شب جمعه دركربلابود.وقتي هم كه شهيد شد،چهارروز
پيكرش گم شده بود، البته اين حرفها بهانه است.
🔶هادي دوست داشت يك
شب جمعه ي ديگر به كربلا برود كه خدادعايش را مستجاب كرد.
روز يكشنبه شهيد شد و شب جمعه در كربلا و نجف تشييع شد. درست
در اولين روزفاطميه!
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد...