🔰مختصری از زندگینامه
شهید جاویدالاثر محمدرضا دهقان دهنوی:
🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🌼🍃شهید محمد رضا دهقان در سال ۱۳۴۲ شمسی در روستای ابوعلی،شهرستان کازرون در خانواده ای مؤمن و مذهبی چشم به جهان گشود.
پدربزرگوارش مرحوم مشهدی غلامرضا با شغل کشاورزی و مغازه داری امرار معاش می کرد و فردی شایسته و مردم دار بود.
مادر گرامی اش خانه دار و بانویی مؤمنه و با صداقت و عفیف بود،که درصداقت و پاکدامنی زبانزد محل بود.
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
🌷🌿از این خانواده ۸ فرزند شایسته بجای ماند که شهید عزیز محمدرضا فرزند آخر خانواده بود.
شهید در سن ۶ سالگی در روستای ابوعلی تحصیلات ابتدایی شروع و تا پایان مقطع ابتدایی در روستا بود و برای ادامه تحصیل دوره راهنمایی را در شهرستان کازرون مدرسه راهنمایی مدرسی به اتمام رساند.
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
🌻🌱در سال ۱۳۵۴ وارد دبیرستان ابو اسحق کازرون شد و در رشته ادبیات شروع به تحصیل کرد.
شهید عزیز در سال ۱۳۵۶ دوم دبیرستان بود که انقلاب ایران شروع و مردم ایران بالاخص مردم غیور و انقلابی کازرون،علیه رژیم ستم شاهی قیام نمودند و تظاهرات و راهپیمایی علیه رژیم شروع شد.
و در سال ۱۳۵۷ به اوج خود رسید و یکی از افرادی که در این انقلاب و تظاهرات نقش مؤثری در روستای ابوعلی وشهرستان کازرون داشت این شهید عزیز بود.
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
🌸🍀با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ محمد رضا با بسیج کازرون ارتباط پیدا کرد و با تشکیل بسیج مستضعفین در آذرماه ۱۳۵۸ ایشان عضو فعال بسیج شد.
و با تشکیل پایگاه مقاومت در روستای ابوعلی با دعوت مربیان آموزشی و برادران سپاه کازرون همه جوانان روستا را آموزش نظامی میدادند.
و پایگاه مقاومت روستا با تلاش ایشان تشکیل شد.
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
🌺🪴با شروع جنگ تحمیلی در اواخر شهریور سال ۱۳۵۹ ایشان با اولین گروه اعزامی از بسیج کازرون عازم جبهه های جنگ در منطقه سوسنگرد شد و به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در ۲۸ آبان ماه سال ۱۳۵۹ توسط مزدوران ارتش بعث عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش مفقود ماند و هنوز بعداز ۴۴ سال پیکر مطهر ایشان پیدا نشده و جاویدالاثر مانده.
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
🌾💫به همین خاطر هر چند که مادر بزرگوار ایشان سالها چشم انتظار ماند و خبری از فرزند عزیزش نشد.
پدر و مادر در حسرت دیدن یوسف گم گشته خود از دنیا رفتند.
و علیرغم چشم انتظاری پدر و مادر در گلزار شهدای امامزاده سید محمد روستای ابوعلی قبری به یاد و نام این شهید عزیز توسط بنیادشهید شهرستان کازرون ایجاد نمودند.
و هرساله در روستای ابوعلی به یاد شهدای سوسنگرد و این شهید عزیز یادواره شهدا برگزار می گردد.
و یکی از خیابان های روستای ابوعلی و خانه بهداشت روستا به نام مبارک شهید محمدرضا(شاه رضا) دهقان نامگذاری شده است.
روحش شاد و یادش گرامی باد🥀🕊⚘️
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
✍✨وصیت نامه شهید محمدرضا دهقان دهنوی:
🌻🍃خدایا سپاس که من را در انقلاب خمینی کبیر قرار دادی تا اینکه بتوانم خونم را فدای امام حسین علیه السلام نمایم.
از امام خمینی می خواهم که مرا دعا کنند تا بلکه در نزد خداوند مورد قبول واقع شوم و به درجه رفیع شهادت نائل شوم.
🌸🌱پدر و مادر عزیزم و برادر ها و خواهر های مهربانم اگر در زندگی کوتاهی کردم مرا ببخشید.
اگر به شهادت رسیدم برای من گریه نکنید،بلکه برای مظلومیت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا فکر کنید و گریه کنید.
🌺🍃از همه دوستان و همشهریان عزیزم
می خواهم پیرو انقلاب اسلامی و خون شهدا باشند.
🌸 و السلام علیکم و الرحمة الله برکاته🌱
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊✨🌷🕊✨🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدا
🌷از ما حاجت بخواهید
ما دستمون بازه...
#شهید_علیرضا_مرتضوی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام "محمدرضا دهقان دهنوی" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت "شهید محمدرضا دهقان دهنوی"
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
May 11
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🟣خاک های نرم کوشک🟣
فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب
#قسمت_نهم
همسر شهید برونسی:
سال هزار و سیصد و چهل و هفت بود روزهای اول ازدواج ،شیرینی خاص خودش را داشت هرچند بیشتر از زندگی مشترک مان می گذشت با اخلاقیات و روحیه او بیشتر آشنا می شدم کم کم می فهمیدم چرا با من ازدواج کرده پدرم روحانی بود و او هم دنبال یک خانواده مذهبی می گشته است.
آن وقت ها توی روستا کشاورزی می کرد خودش زمین نداشت حتی یک متر، همه اش برای این و آن کار می کرد به همان نانی که از زحمتکشی در می آورد قانع بود و خیلی هم راضی.
همان اول ازدواج رساله ی حضرت امام را داشت رساله اش هم با رساله های دیگر که دیده بودم فرق می کرد؛ عکس خود امام روی جلد آن بود اگر می گرفتند مجازات سنگینی داشت.
پدرم چندتایی از کتاب های امام را داشت آنها را می داد به افراد مطمئن
که بخوانند کارهای دیگری هم تو خط انقلاب می کرد. انگار این ها را خدا ساخته بود برای عبدالحسین. شب ها که می آمد خانه ،پدرم براش رساله می خواند و از کتاب های دیگر امام می گفت، یعنی حالت کلاس درس بود. همین ها گویی خستگی یک روز کار را از تن او بیرون می کرد. وقتی گوش می داد تو نگاهش ذوق و شوق موج می زد.
خیلی زود افتاد تو خط مبارزه حسابی هم بی پروا بود برای این طور چیزها سر از پا نمی شناخت. یک بار یک روحانی آمده بود روستای ما تو مسجد سخنرانی کرد علیه رژیم .شب، عبدالحسین آوردش خانه خودمان.
سابقه این جور کارهاش بعدها بیشتر هم شد.
شاید بیراه نباشد اگر بگویم اصل مبارزه اش از موقعی شروع شد که صحبت تقسیم اراضی پیش آمد.
آن وقت ها بچه دار هم شده بودیم یک پسر که اسمش را گذاشته بود حسن بعضی ها از تقسیم ملک و املاک خیلی خوشحال بودند. او ولی ناراحتی اش را همان روزها شروع شد حتی خنده به لبش نمی آمد خودش، خودش را می
خورد من پاک گیج شده بودم پیش خودم می گفتم :«اگه بخوان به روستایی ها زمین بدن که ناراحتی نداره!
»کنجکاوی ام وقتی بیشتر می شد که می دیدم دیگران شاد هستند.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🟣خاک های نرم کوشک🟣
#قسمت_دهم
یک بار که خیلی دمغ بود، به اش گفتم:«چرا بعضی ها خوشحال هستن و شما ناراحت؟»
اخم هایش را کشید به هم جواب واضحی نداد فقط گفت:« همه چی خراب میشه همه رو می خوان نجس
کنن!»
بالاخره صحبت تقسیم ملک ها قطعی شد یک روز چند نفر از طرف دولت آمدند روستا همه اهالی را گفتند: «بیاین تو مسجد آبادی.»
خانه ها را یک به یک می رفتند و مردها را می خواستند نه اینکه به زور
ببرند، دعوت می کردند بروند مسجد تو همان وضع و اوضاع یکدفعه سر و کله عبدالحسین پیدا شد. نگاهش هیجان زده بود. سریع رفت تو صندوقخانه دنبالش رفتم تازه فهمیدم می خواهد قایم شود، جا خوردم. رفت تو یک پستو و
گفت: «اگه اینا ،اومدن بگو من نیستم
چشام گرد شده بود.
«بگم نیستی؟!»
«آره، بگو نیستم اگرم پرسیدن کجاست، بگو نمی دونم.»
این چند روزه ،بفهمی نفهمی ناراحت بودم آن جا دیگر درست و حسابی جوش آوردم به پرخاش گفتم: «آخه این چه بساطیه؟! همه می خوان ملک بگیرن آب و زمین بگیرن، شما قایم می شی؟!»
جوابم را نداد. تو تاریکی پستو چهره اش را نمی دیدم ولی می دانستم ناراحت است. آمدم بیرون.چند لحظه نگذشته بود در زدند. زود رفتم دم در آمده بودند پی او گفتم «نیست.»
رفتند.چند دقیقه ی بعد بزرگترهای ده آمدند دنبالش ،آنها را هم رد کردم آن روز راحتمان نگذاشتند.سه، چهار بار دیگر هم از مسجد آمدند، گفتم: «نیست.»
«هرچه می پرسیدند کجاست؟ می گفتم نمی دونم»
تا کار آنها تمام نشد خودش را تو روستا آفتابی نکرد بالاخره هم تمام ملک ها را تقسیم کردند.خوب یادم نیست حتی پدر و برادرش آمدند پیش او ،بزرگترهای روستا هم آمدند که دو ساعت ملک ۱ به اسمت در اومده بیا بگیر.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
💥در این هوا هوس نمیگنجد
✏️ رهبر انقلاب: همانند #شهید_بابایی دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود. ۱۳۸۳/۱۰/۲۳
🗓 ۱۵مرداد، سالگرد شهادت خلبان شهید عباس بابایی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🔻فرازی از وصیت نامه شهید بابایی
«...به خدا قسم من از شهدا و خانوادههای شهدا خجالت میکشم تا وصیتنامه بنویسم. خدایا! مرگ مرا، فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدایا! همسر و فرزندانم را به تو میسپارم. خدایا! من در این دنیا چیزی ندارم و هر چه هست از آن توست. پدر و مادر عزیزم! ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم...».
🏴سالروز شهادت شهید والامقام عباس بابایی🥀🕊
شادی روحش صلوات🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست! بهترین موقع بعد از پایان نماز است وقتی سر به سجده میگذارد، مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیندازد
👈 آیا کار او برای رضای خدا بوده یا خیر؟!
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝