#ارسالی_اعضا🌹 سلام خدمت شما خادمان مخلص شهیدان نائب زیاره تون بودم در کربلای معلا اول به لطف خدای مهربان دوم دعای امام زمان مهدی زهرا سلام الله علیها سوم هم به لطف خون شهیدان خدارو شکر میکنم از وقتی با گروه متوسل به شهدا آشنا شدم هرروز به نیت ظهور امام زمان متوسل می شدم.💐 هنوز یک سال نشده بود دوباره عازم کربلا شدم مدیون خون شهیدان هستم وقتی زنگ زدن که اسمم رو نوشتن برای کربلا خودم مدیون امام زمان و شهید ابراهم هادی دونستم ✨ به نیابت از شهدا به نیت ظهور وفرج و خوشنودی قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عازم کربلا شدم یک شب قبل از حرکت تو خواب دیدم مزار شهیدان رفته بودم، بعد سر مزار هر شهید که می رسیدم پرچم های ساتن سفید و سبز رنگ بود، برمی داشتم یاحسین نوشته بود همینطور که داشتم پرچم هارو نگاه می کردم یک جوانی خوش سیما اومد جلو گفت می خوای خادم شهیدان باشی؟ گفتم بله🥲 گفت پشت سرم بیا یک دفعه از خواب پریدم از وقتی که حرکت کردم به نیابت از شهدا به نیت ظهور امام‌زمانم رفتم به کربلا اگه خدا قبول کنه ان شاءالله شهیدان هم از من حقیر راضی باشن🌺🌺 من خودمو مدیون امام زمان و خون این شهیدان می دانم ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝

#ارسالی_اعضا🌹 سلام و خدا قوت ممنون از این که ما رو با شهدا آشنا کردین خدا خیرتون بده قرائت زیارت عاشورا در جوار شهدای گمنام(کرج، محمدشهر) التماس دعا دارم ان‌شاءالله همتون حاجت روا 🤲 @motevasselin_be_shohada

🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/joinchat/729219403C13625f8bd2 👆👆👆👆👆👆 [چله‌صلوات،دعای‌فرج،حدیث کساء] 🔰 #امروز روز اول چله در کانال #شهید_ابراهیم_هادی هست جا نمونید دوستان🕊♥️

🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴 🔰زندگینامه شهید محمد رضا ممی زاده 💐🍃شهید در ۱۷ فروردین ۱۳۴۵ در شهرستان سراب( آذربایجان شرقی) در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. 💫پدرش محبوب و مادرش خاور نام داشت. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود و زندگی ساده ای در روستای کهدولان داشتند .او فرزند هفتم بود. در دوران کودکی در کار کشاورزی به پدرش کمک میکرد و سال ها گذشت و پدر ایشان تصمیم گرفتند برای ادامه مسیر زندگی خانواده به تهران کوچ کنند.و زمانی که این خانواده به تهران آمدند او در تعمیرکاری خودرو مشغول به کارشد.. 🌹🍃با شروع جنگ تحمیلی جوانان غیور و انقلابی که یک به یک عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل بودند این شهید نیز تصمیم گرفت که با دوستان خود برای ثبت نام و اعزام به جبهه بروند .اما پدرش راضی به رفتن او به جبهه نشد و ثبت نام و اعزام او به عقب افتاد. 🌻🌿 او تمام تلاش خود را برای راضی کردن پدر میکرد اما بی فایده بود .پدرش میگفت سن تو هنوز برای رفتن به جبهه زود است، اما او کارهای اعزام را با دوستانش انجام داد فقط مانده بود یک اثر انگشت پدرش. 🌤🌱 یک شب وقتی که پدرش در خواب بود از پدرش اثر انگشت را میگیرد و کارهای اعزامش را تمام میکند .و به هیچ یک از افراد خانواده هم خبر نمیدهد. 🌺✨ زمانی که وقت رفتن به جبهه مشخص میشود چند روز قبلش نامه ای می نویسد زیر فرش خانه میگذارد.. و زمانی که در حین تمیز کردن خانه بودند متوجه نامه میشوند.و آن را میخوانند که در آن از پدر و مادرش حلالیت طلبیده بود و گفته بود که دیگر من تصمیم خود را گرفته ام و چند روز دیگر عازم جبهه هستم. در ابتدا پدر و مادرش ناراحت بودند.. ❣ اما ذره ای عشق وصال به معبودش این شهید بزرگوار را از ادامه راهش باز نمی داشت..که بالاخره به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی در جبهه حاضر شد.. 🕊🥀و سرانجام در ۲۰ مرداد ۱۳۶۳ با سِمت تیربارچی در کله قندی بر اثر اصابت ترکش خمپاره توسط نیروهای عراقی به آرزوی دیرینه اش شهادت رسید و پیکر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿

📽 #فتو‌کلیپ شهید محمدرضا ممی زاده #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝