💐🌺🕊🌹🕊🌺💐
#شهدا
#ولایتمداری
#سردار_رشید_اسلام
#سپهبد_شهید
#علی_صیاد_شیرازی
عظیمترین نعمت خدا را نعمت عظیم ولایت میدانم و استحکام در پیوند با ولایت را ضمانت بخش عاقبتبخیری میپندارم و لذا نه تنها با قلب و زبان بلکه در عمل کوشیدهام ارادتم را به ولایت به ثبوت برسانم و از خداوند متعال مسئلت دارم مرا در این مهم یاری فرماید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
متوسلین به شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3496411358C3b68fa97ea
🕊 💐🥀
#فرازی_از_دست_نوشته_های_شهید
«خداوندافقط میخواهم شهیدشوم شهیددرراه تو
خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده
خداوندا روزی شهادت میخواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت...
ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده.
باتمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به عشق»
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_احمد_کاظمی
━━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━━
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴
#در_محضر_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#حاج_ابراهیم_همت
به جوانان بگویید :
امروز چشم #شهیدان به شماست .
بپاخیزید، اسلام و خود را دریابید ...
#ای_شهید
#بالهایت را به من ببخش
دلم #پرواز می خواهد
🌷 #شهدا
🌷🕊 #همیشه
🌷🕊🌷 #نگاهی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌺🌿
#مثل_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن
همانطور که میخندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌺🌿
#مثل_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن
همانطور که میخندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌺🌿
#مثل_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن
همانطور که میخندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝