eitaa logo
روزهای مادرانه
2.6هزار دنبال‌کننده
708 عکس
57 ویدیو
12 فایل
@motherlyday من اینجام😁
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از در آن نیامده ایام
🔻درباب دلایل و نتایج سقوط سوریه (صفحهٔ ۱/۲) داعشِ ری‌برندشده در سوریه به قدرت رسید. دمشق و دولت سوریه سقوط کرده، هرچند جنگ هنوز به‌طور کامل تمام نشده، کشور به‌طور کامل تصرف نشده و معلوم نیست فردا چه پیش آید، اما چه شد که اینگونه شد؟ در یک‌سال اخیر بیشترین انرژی جبههٔ مقاومت، از ایران و لبنان و یمن تا دیگر مناطق، درگیر مبارزه با خود اسرائیل و حمایت از کودکان غزه بود. این تمرکز اجباری فرصتی فراهم کرد تا هیتلر جاه‌طلب و منافق منطقهٔ ما -اردوغان- در همراهی با آمریکا و اسرائیل و دیگر دولت‌های فاسد منطقه، مخفیانه تکفیری‌های گروه‌های مختلف را بازسازی کند و ارتش چندملیتی نونواری بسازد. از طرفی در ماه‌های اخیر جریان نفوذ و استعمار با در باغ سبز نشان‌دادن و دانه‌پاشی برای دولت سوریه ارتباطش با ایران را تضعیف کرد و به آن‌ها وعده داد با نزدیک‌شدن به عربستان و فاصله گرفتن از ایران می‌توانند امنیت و عزت دوباره‌ای در جهان عرب پیدا کنند. دولت سوریه با احساس خستگی از جنگ و انزوا و تمایل به زندگی و آرامش در هیاهوی جهان چند قدم از ایران دور شد. این بود که در ماه‌های اخیر ولو نه به شدت، ولی تا حدی دست ایران در سوریه بسته شد (این وضعیتی است که در کمین همۀ ماست، وقتی از اخلاق خسته می‌شویم و فکر می‌کنیم با ترک آن مواهب دنیا را به دست میاوریم). نکتهٔ دیگر این است که پس از پایان جنگ پیشین با داعش، نه به مهر و نه به قهر، ماجراها در سوریه تمام نشده بود و زخم‌ها باز بود. یعنی نه پاکسازی کامل مناطق و نهادها و آزادسازی کامل سرزمین انجام شده بود (شاید به دلیل آمیختگی تکفیری‌ها با مردم) نه دولت توانسته بود تمرکز کاملی بر مدیریت افکار عمومی و بسیج و متحدکردن مردم داشته باشد (هم به دلیل جنگ‌زدگی کشور، هم به دلیل مهاجرت دائمی نخبگان و موثران سوری و هم به دلیل ضعف مدیریت) به همین دلایل، اقلیتی از خود مردم که درگیر کینه‌های سیاسی کهنه بودند نیز با گروه‌های تروریستی ترکیه‌پناه همراهی کردند و کار را برای ارتش سوریه سخت‌تر کردند. جدا از اینکه مایه‌های اعتقادی چندان قدرتمندی هم در مردم و ارتش سکولارشدۀ سوریه وجود نداشت که بتواند در چنین روزی به دادشان برسد و متحدشان کند. شهادت فرماندهان مقاومت هم نقطهٔ قوت دیگری برای تروریست‌ها بود. اول از همه از جهت روانی برای ریختن ترسشان و سپس از جهت آگاه‌سازی. نفس حیات و حضور سید شهیدان مقاومت سیدحسن نصرالله که در گذشته تروریست‌ها و خوارج دوران را شکست سختی داده بود برای لشگر اردوغان اضطراب‌آور بود و شهادتش آنان را دلیر و حریص کرد. از طرفی شهادت رهبران محبوب فلسطین (چون هنیه و سنوار) نیز که با آگاهی‌رساندن اشتباهات قبلی حماس را جبران کرده بودند و می‌توانستند امروز هم به جهان عرب توضیح بدهند ضرورت حفظ سوریه برای حمایت از فلسطین را، خلأ رسانه‌ای بزرگی را ایجاد کرده بود. نکتهٔ دیگر، ماجرای رسانه است. ترکیه جزو قدرتمندترین کشورها در زمینهٔ رسانه و فرهنگ و هنر در کل جهان اسلام و عالم عربی است، اما جدا از توپخانۀ رسانه‌های مستقیم و غیرمستقیم ترکیه‌ای، «الجزیره»، تاثیرگذارترین رسانهٔ جهان عرب که در سال‌های اخیر تغییر موضع داده بود و به نفع فلسطین و جبهۀ مقاومت و علیه اسرائیل وارد کارزار جدی شده بود، در ماجرای سوریه وسط لحاف خوابید و بلکه بیشتر در آن سمت. الجزیره گرچه خبرهایی از خوشحالی اسرائیل از پیشرفت تروریست‌ها منتشر می‌کرد، ولی خبرهای بسیاری هم در همراهی و به‌ویژه در بزرگ‌نمایی عملیات تروریست‌ها و به‌تبعش در جهت خالی‌کردن دل مردم وفادار و دل سربازان ارتش سوریه منتشر کرده بود. اگر در فاز اول فاصله گرفتن قطر از عربستان و چند قدم نزدیک شدنش به ایران موثر بوده، در فاز دوم باید یادمان باشد در گذشته و در ساخت سلاح داعش ، قطر هم‌پیمان اصلی ترکیه و عربستان و امارات و گوش به فرمان آمریکا بوده است. البته که جهل عمومی بخش‌های گسترده‌ای از جامعۀ عربی و اهل تسنن، خود کمک فراوانی برای سیطرۀ روانی و رسانه‌ای تروریست‌ها بود. [ ادامه 👇🏽] @FihMaFih
هدایت شده از در آن نیامده ایام
🔻درباب دلایل و نتایج سقوط سوریه (صفحهٔ ۲/۲) همۀ آنچه گفتیم یعنی ایران بی تقصیر بوده است؟ نه پس از پیروزی نظامی، حفظ پیوست امنیتی و ایجاد پیوست فرهنگیِ پیروزی یک ضرورت است. از این دو پیوست اگر اولی برعهدۀ سوریه بوده، دومی بر عهدۀ ایران هم بوده و کشور ما در این زمینه قدم خاصی برنداشته است که دلایلش بماند. مسئلۀ دیگر هم این است که باید بپذیریم روی کارآمدن کابینه و گفتمان و دولتی که رنگ غالبش مذاکره و انفعال است (ولو با رئیس‌جمهوری شریف که شخصا انقلابی و شجاع است) ناخواسته پالس ضعف را به دشمنان ایران ارسال می‌کند. بله نتیجۀ انتخابات ایران همواره مهم و موثر است، اتفاقا هم برای ایران هم برای تمام جهان. البته که این دو ضعف عملکرد ایرانیان دلایل تامه نیستند و در اصل ماجرا سهم بسیار اندکی دارند. علت اصلی شکست سوریه تا اینجای کار، در ضعف خود سوریه، تهاجم همه‌جانبۀ غرب وحشی به منطقه و اتحاد همسایگان خائن است که دوست دارند منطقه در ارتجاع و ذلت یکدست باشد. بنا به آنچه گفته شد، این سوال بیرون از مرزهای ایران، حتی برای شیعیان و هواداران مقاومت نیز چندان وجود ندارد، چه اینکه خودشان در جریان اخبار و شرایط جهان عرب بودند، اما برای مردم ایران این سوال وجود دارد که پس ایران دیشب کجا بود؟ پاسخ به طور خلاصه و منتج از مطالب بالا این است: ۱. ایران وقتی می‌تواند به کشوری کمک کند که مردم آن کشور و دولت آن کشور این کمک را فهم کند و این کمک را بخواهد. این هشتاد درصد ماجراست. (سوریهٔ فعلی بیش از سوریهٔ قبلی، شبیه افغانستان در آستانهٔ سقوط بود). ۲. ایران وقتی می‌تواند بیرون از مرزها قدرتمند و موفق عمل کند که در داخل هم موفق باشد، هم منجسم و قدرتمند. ۳. دست‌های ایران و توان عملیاتی‌اش برای نبرد در سوریه همچنان پرتوان است (و تمام لشگر چندپارهٔ اردوغان در برابر این دست‌ها قدرتی ندارد)، اما وقتی افکار عمومی ملت‌های منطقه اقناع نشود این دست‌ها باز نیست. در هرصورت، سقوط کامل سوریه -اگر محقق شود- و افتادنش به دست همپیمانان اسرائیل، مصیبتی برای تمام منطقه است. با همه انتقادهایی که به بعضی از ضعف‌های بشار اسد و دولت و ارتش سوریه داریم، با اینکه ما یکبار با هزینه‌های زیاد سوریه را نجات دادیم، باید یادمان باشد سوریه بارهاوبارها در کنار ایران ایستاده و بارهاوبارها تهدیدهای مهمی را از سر ایران، عراق، لبنان، فلسطین و مردم دیگر سرزمین‌های اسلامی دور کرده است. سوریه تاریخ پرافتخاری از شرافت و انسانیت دارد و جغرافیای راهبردی و پراهمیتی برای ثبات و امنیت کل منطقه. یعنی چه انسانی و اخلاقی و منصفانه نگاه کنیم چه حتی منفعت‌طلبانه، شکست سوریه و بشار اسد یک خبر تلخ و یک وضعیت سخت است. برخلاف فضای عمومی رسانه‌ای که به سرعت مغلوب عملیات‌های میدانی می‌شود باین این را بدانیم: به جز خود مردم سوریه؛ ملت‌های ایران، لبنان، عراق و فلسطین هیچکدام راهی ندارند مگر نپذیرفتن این وضعیت تحمیلی استعمار. سوریه افغانستان نیست که تغییر و تبدلش فقط دل ما را بشکند، سوریه شاهراه حیاتی منطقه است و چه در ذهن، چه در رسانه و چه در میدان نمی‌توانیم و نباید شکستش را بپذیریم؛ و همه‌چیز از ذهن شروع می‌شود. @FihMaFih
‌ تازه یک ماه بود ازدواج کرده بودم که همراه دانشگاه راهی سفر سوریه شدم. یک روز قرار شد برویم جامع دمشق. عرب‌ها به مسجد بزرگ شهر، می‌گویند جامع. جامع دمشق یکی از تاریخی‌ترین مسجدهای دنیاست. دو سه هزار سال پیش بتخانه بوده. بعد مسیحیت آمده و کلیسا شده. بعد از قرن‌ها هم اسلام به شام رسیده و مسجد اصلی شهر را همان‌جا ساخته‌اند. در حیاط مسجد که بایستی، هنوز برج کلیسا آن سوی حیاط و منار مسجد این سو برپاست. پشت همین مسجد، کاخ خضرای معاویه بوده. کاخ سبز معروفی که الان چیزی ازش نمانده. با این حال وقتی سرت را بالا بگیری و تزئینات سقف مسجد را نگاه کنی، هنوز رد سبز و طلایی تاریخ را می‌توانی ببینی. من آن موقع دانشجوی شهرسازی بودم و از دیدن چنین بنای شهری‌ای با چنین قدمت و کارکردی ذوق کرده بودم. در شبستان بزرگ مسجد، اولین چیزی که توجه را جلب می‌کرد، زیارتگاه کوچکی در میانه‌ی شبستان بود. پرسیدیم، گفتند مقام راس یحیی پسر زکریاست. سر یحیای پیامبر آن‌جا دفن شده بود! هنوز داشتم سعی می‌کردم چنین حجم عظیمی از تاریخ زنده را با نفس‌هایم فرو بدهم، که راهنمای گروه شروع کرد به توصیف فضا: کاروان اسرا و شهدای کربلا از همان مسیری که ما آمدیم، از درب ساعت، وارد دمشق قدیم شدند. اینجا، همین‌جا وسط شبستان آن‌ها را نشاندند و دور تا دورشان را مهمانان یزید گرفتند. یزید خودش اینجا نشست؛ روبروی محراب نماز. سر اباعبدالله را اینجا... ‌ بغض‌ها یکی یکی شکسته می‌شد و صدای راهنما با گریه همراه می‌شد: آنجا جایی‌ست که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و امام سجاد علیه‌السلام ایستادند و خطبه خواندند. بعد کاروان از همان درِ انتهای شبستان بیرون رفتند. ‌ از همان در انتهای شبستان بیرون رفتیم. من هنوز در ناباوری به تاریخ زنده‌ی دور و برم نگاه می‌کردم. دست و پایم یخ کرده بود. انگار دری را باز کرده بودند و من از ۱۴۰۰سال پیش سر درآورده بودم. اینجا چرا هیچ فرقی نکرده بود؟! چرا حتی کوچه‌ها هم همان‌طور که در مقاتل خوانده بودیم، تنگ و تاریک بود؟ می‌ترسیدم سرم را بالا بیاورم و هنوز مردم شام از آن بالا از روزنه‌هایشان سنگ بیندازند روی سر کاروان اسرا. در کوچه‌ها کمی جلو رفتیم و راهنما اشاره کرد به دری کوچک که وارد شویم. اینجا کجاست؟ وسط این بازار تنگ این در کوچک به کجا می‌رسد؟ حیاط کوچکی بود و دیوارهای کوتاهی و... ناگهان تاریخ بر سرم خراب شد. اینجا خرابه‌ی شام بود؛ حرم رقیه جانم... یا حسین! اینجا چرا تاریخ متوقف شده؟! چرا همه‌چیز مثل همان هزار سال پیش است؟! چرا هنوز صدای وامحمّداه و واعلیّاه از دیوارها می‌آید؟! چرا هنوز صدای قهقهه مستانه‌ی ظلم به گوش می‌رسد؟... شام انگار هرگز از تاریخ عبور نکرده است. ‌ https://eitaa.com/motherlydays
پی‌نوشت خبر: سرکرده گروه تکفیری تحریرالشام ساعاتی پیش وارد جامع دمشق شد.
نوشته: عراق به علویان شام به امویان و مکه به کفار قریش برگشت. وضعیت جهان ۱۴۰۰سال و بلکه شش هفت هزار ساله تغییر خاصی نکرده! قابیل‌ها همچنان دنبال جایی هستن برای قایم کردن جنازه هابیل‌ها، و نوح‌ها هرچقدر بگن طوفان در راهه، کسی باور نمی‌کنه.
این هفته رو، هفتۀ جهانی لغو برنامه‌ها اعلام می‌نمایم. از اون هفته‌ها بود که گفتم نریم شمال که بتونیم بریم مشهد. نرفتیم شمال، مشهد هم جور نشد. درخواست کردم ضبط پادکست همزن رو جابجا کنیم که من به یه کار دیگه برسم. ضبط همزن جابجا شد، یه روز هم ناچار شدم محل کارمو به خاطرش بپیچونم، ولی کارهای مذکور هم پیش نرفت. چند تا جلسه و قرار داشتم که لغوشون کردم تا بتونم اون یه روز سر کار نرفتن رو جبران کنم. باز برنامه جوری پیش رفت که هم قرارها به باد رفت، هم سر کار نرفتم. خلاصه الان این طوریه که مامان و بابام فکر می‌کنن رفتم مشهد، محل کار فکر می‌کنن مشغول خوشگذرانی در شمالم، اونایی که باهاشون جلسه داشتم فکر می‌کنن کارهام زیاد بوده؛ من هم نه زیارت رفتم، نه تفریح کردم، نه به کارهام رسیدم! هفته جهانی لغو برنامه‌ها را به خودم و شما تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم! 🫥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بخشی از برنامه "اکنون" است. اول اینو ببینید، بعد یه چیزی بگم...
معنای زندگی تو چیه؟ بهش فکر کردین؟ . . . اما یه سوال سخت‌تر هم هست که باید بهش جواب بدیم. اینو از خودت بپرس و به خودت بگو😉 من واقعا دارم به خاطر معنای زندگیم (همون که جواب سوال قبلی بود) زندگی می‌کنم؟ واقعا شب‌ها بهش فکر می‌کنم؟ صبح‌ها به شوقش بلند می‌شم؟... اگر نه، این وسط چی اشکال داره؟ معنای زندگیمو اشتباهی فهمیدم، یا مسیر زندگی رو اشتباهی چیدم؟... https://eitaa.com/motherlydays
معنای زندگی من (هرچند با کلی اشکال) این‌هاست. یک شعر و یک مدح: باید که فقط یوسف زهرا بپسندد ما را چه نیازی است که دنیا بپسندد قنبرشدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟ نه یک بار بیاید به تماشا... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد بگذار بخندند به این زارزدن‌ها می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد ‌ -مجید تال- https://eitaa.com/motherlydays
توی اینستاگرام گفته بودن چند تا از جوابهای بقیه به سوال "معنای زندگی شما چیه؟" رو منتشر کنین. فکر کنم میخوان معنای دست‌دو استفاده کنن، ارزون دربیاد!!😄 حالا خلاصه این چند تا از جوابهاست، به انتخاب مادرلی: