فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸وعده عجیب خدا به پیامبرش در شب معراج...
نماوا تصویری "وعدهی قُدسی" به مناسبت میلاد حضرت خاتم الانبیا صلوات الله علیه و آله.
⚘#میلاد_پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله و #میلاد_امام_جعفر_صادق بر محضر مقدس #امام_زمان (عج) و همه مسلمانان مبارک باد⚘🌿
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️🦋♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نظر آیت الله سید احمدنجفی در مورد رهبر انقلاب...
امام زمان عج میاد. زود هم میاد....
اهل دل میفهمند....
اونی که دلش نور داره میفهمه
گوش بصیرتی اش قوی باشه میشنوه صدای قدمهای مهدی عج رو........
نائبش رو نشناسی ممکنه خودش رو هم نشناسی ...
❣#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگر به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توسل واقعی بجوییم، قطعا از حضرت جواب می گیریم ان شاءالله...
🎙 #استاد_عالی
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...
🌱سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد.
بیا ! ای عزت شیعه...
📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
♥️🦋♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ اگر فکر میکنید پروژههای کشتهسازی توهم توطئهست، حتما این کلیپ رو ببینید!
💚 موعـود 💚
✅ قسمت دویست و پانزدهم 🔆 شبهای یلدا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔅نویسنده: زهرا میکائیلی دیگه کلافه شدم و گفتم
✅ قسمت دویست و شانزدهم
🔆 شبهای یلدا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔅نویسنده: زهرا میکائیلی
نمی دانستم چه جوابی باید بدهم روبروی آینه ایستاده بودم و سکوت کرده بودم و امید همچنان منتظر جواب من بود . صدای نفسهایش را می شنیدم. نگاهم به پانسمان پیشانیم افتاد که کلا فراموشم شده بود مثل پانسمان پای امید که آن روزها فراموشمان شده بود حرف را عوض کردم و گفتم:
- راستی پانسمان پات که بهمن برات پانسمان کرده بود خوب شد؟
از طفره رفتن من دلخور گفت:
- بعد از هشت سال فکر می کنی خوب نشده؟ این زخم های دلم هست که هر روز بیشتر شده
از سمت حیاط صدای صحبت عمه با کسی می آمد که احوالپرسی می کرد سکوت کردم تا ببینم چه کسی است که امید گفت:
- یلدا حواست کجاست؟ جواب منو بده
گوشی به دست به سمت پنجره سالن رفتم و از پشت پرده به حیاط نگاه کردم که دیدم فاطمه با عمه حرف میزند آرام گفتم:
- فاطمه اومده و داره با عمه توی حیاط حرف میزنه
با خواهش گفت:
- پس برو فقط یادت باشه یلدا با فاطمه هم در مورد دیدن من حرفی نزنی باشه؟
یواشی گفتم:
- چشم
تا گوشی را قطع کردم صدای فاطمه را شنیدم که در میزد و می گفت:
- یلدا جونم کجایی؟
من که هنوز لباس بیرون تنم بود در را باز کردم که با دیدن من فاطمه جیغی کشید و گفت:
- یلدا سرت چی شده؟
سیامک که دورتر و دور استخر ایستاده بود با جیغ فاطمه به سمت ما آمد که با دیدن من گفت:
- جایی میخای بری؟
فاطمه که منو محکم بغل کرده بود رو به سیامک گفت:
- اینطوری از عشق من مراقبت کردین؟ شما که گفتی چیزیش نشده ؟
سیامک همچنان به من نگاه می کرد که جوابش را بدهم که فاطمه جواب داد و گفت:
- آره با هم می خوایم بیرون بریم
سیامک با غر به فاطمه گفت:
- خیلی اذیتم می کنه یه کم نصیحتش کن
فاطمه خنده ای کرد و گفت:
- کار خوبی می کنه
بعد منو بوسید و گفت:
- بریم بیرون یه دور با هم بزنیم
سیامک دلخور نگاهش کرد و گفت:
- پس انگار ما مزاحمیم نه؟
فاطمه بازم با خنده بلندی گفت:
- انگار که نه قطعا
فاطمه که قبلا خیلی از سیامک ترس داشت و همش بهش چشم می گفت برام عجیب بود که حالا اینطور بی پروا جوابش را می داد. رو به فاطمه گفتم:
- صبر کن چادر سر کنم بیام
داخل اتاقم که شدم یاد حرفهای امید درباره اینکه به فاطمه حرفی نزنم افتادم و حال بدی بهم دست داد واقعا نمی دانستم الان با دوست صمیمی خودم چطور برخورد کنم و چقدر سخت بود که نمی تولنستم در مورد مهمترین موضوع زندگیم که دیدن و حرف زدن با امید بود باهاش حرفی بزنم. چادرم را برداشتم و وارد حیاط شدم که دیدم فاطمه با سیامک قدم زنان به سمت در میروند و حرف میزنند
وارد حیاط که شدم عمه از بالای پله ها صدا کرد و گفت:
- کجا میرید؟
که فاطمه شنید و به سمت من برگشت و با ذوق دوید و مرا بغل کرد.
ادامه دارد ....
❌کپی حرام❌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 «سلام فرمانده» در جشن باشکوه میلاد رسول اکرم(ص)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز اول وقت....عالی
✋سلام_امـام_زمـانم💔
چه سپیده دمان دلربایی است ......
وقتی آفتاب یادت بر آستان دلم می تابد
و گوشه گوشه ی دلم پر از شکوفه های
معطر محبتت می شود.......
انگار پر از امید می شود پر از پرواز،
پر از لبخند پر از آرامش و زندگی......
من با تو بهاری ام من با تو زنده ام......
🕊اللهم _عجل_ لولیک _الفرج🕊
☑️این قوم، مرامش علوی بوده همیشه
از بسکه علی گفته، قوی بوده همیشه
دعوا سر بنزین و حجاب و صف نان نیست
دعوا سر #ایران_قوی بوده همیشه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🦋🦋🦋
@sokhan_iw
چه زیباست؛
بی قیدوشرط عشق بورزیم
بی قصدوغرض حرف بزنیم
بی دلیل ببخشیم
وازهمه مهمتر
بی توقع به تمام موجودات محبت کنیم...
عجیب است
که مردم چقدر برای مبارزه با
شیطان تلاش می کنند
اگر همین انرژی را صرف عشق ورزیدن کنند،
شیطان در تنهایی خود خواهد مرد...
#هلن_کلر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اطلاعاتی بسیار زیبا در مورد ایران عزیز که اصلا نمیدانیم
نشر اکثری به نیت امام زمان علیه السلام
💚 موعـود 💚
✅ قسمت دویست و شانزدهم 🔆 شبهای یلدا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔅نویسنده: زهرا میکائیلی نمی دانستم چه جوابی با
✅ قسمت دویست و هفدهم
🔆 شبهای یلدا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔅نویسنده: زهرا میکائیلی
با هم به سمت در حیاط رفتیم که سیامک جلو اومد و سویچ ماشینش را به سمت فاطمه گرفت و گفت:
- مراقب باشید.
فاطمه با خوشحالی سویچ را گرفت و گفت:
- بیشتر از شما حواسم به عشقم هست
سیامک اخمی کرد و گفت:
- قبل تاریکی برگردید
سوار ماشین شدیم و فاطمه با زدن بوقی برای سیامک حرفش را تایید کرد.
لحظاتی سرگرم شوخی و گفتگو بودیم و بی هدف خیابانهای اطراف را چرخ زدیم تا اینکه فاطمه گفت:
- خب کجا بریم؟
خیلی دلم می خواست درباره اتفاق امروز و سنگ قبرم باهاش حرف بزنم اما می ترسیدم باید طوری رفتار می کردم که همه چیز عادی باشه لبخندی زدم و گفتم:
- اول بگو چی شد که اومدی؟
انگار اصلا حواسش به حرف من نبود و داشت امکانات ماشین سیامک را چک می کرد که با هیجان گفت:
- این بار چه ماشینی می خواد واست بخره؟ من نمی دونم تو چرا شاسی دوست نداری؟ بذار من خودم بهش میگم برات شاسی بخره یکی مثل مال خودش
شیشه را کمی پایین دادم و در ادامه حرف خودم گفتم:
- با بیژن اومدی؟
شیشه را بالا داد و گفت:
- نه بابا تنها اومدم تو رو ببینم
نمی دونم چرا به بالا و پایین بودن شیشه حساس شده بودم که گفتم:
- با شیشه چیکار داشتی؟
چشمکی زد و گفت:
- سرت سرما می خوره
دلخور گفتم:
- توام شدی سیامک
نگاه مرموزی بهم کرد و با خنده گفت:
- نخیر بنده نماینده تام الاختیارشون هستم
چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:
- نمی گفتی هم می دونستم
نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:
- می خوای بریم بهشت زهرا؟ تا تاریکی وقت داریم
خواستم بهش بگم که صبح اونجا بودم که یه دفعه فکری به ذهنم رسید و گفتم:
- بریم
ادامه دارد ....
❌کپی حرام❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و چه خون دلها خورد علی
از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی قشنگه
حاجی صدامو داری؟؟😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوری فتنه شده که تو حتی
میون خوب هام یاری نداری
#لبیک_یا_خامنه_ای
عجیب است
گوش انسانها در مقابل "نصیحت" کر میشود
ولی
نسبت به "چاپلوسی" شنوا ،
#شکسپیر
─┅─═ঊঈ 📚 ঊঈ═─┅─