eitaa logo
💚 موعـود 💚
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3هزار ویدیو
0 فایل
•♡• {نشوم به جز از تو گداۍ ڪسۍ بۍ ولاۍ تو من نڪشم نفسۍ ڪه تو لیلاۍ من مجنونۍ همه هست من دلخـــونۍ💫} ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @arahmane 🔻کپی از رمان حرام و پیگرد قانونی دارد🔺️
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 موعـود 💚
#part545 از پله ها پایین میاد سرور روی صندلی لهستانی مخصوصش نشسته و خیره هوای بهاریه حوصلشو ن
_من اون قدرم بی کسو کار نیستم، که آقا احسان خوشحال و خندون سحرو بفرسته پیش باباشو من به هوای این که شوهرم پیگیری دست و صورت و آبروی رفتمه، حتی تو این ماها یه سوالم ازش نپرسم با من بازی میکنید همتون همه چیزو در مورد من میدونید به غیر خودم یه جایی تو دلم دارم میسوزم.. **** ساره اجازه نمیده که سرور ادامه بده... اون قدر ناراحته که تمام روش هاشو برای ارتباط با آدمای مختلفو فراموش کرده... خودش میگه: _ آدم زن یه مرد، از محله خودشون بشه بهتر از اینه که زن یه خانواده گرگ صفت بشه... شما منو تیکه تیکه کنید و من به حکم پایین تر بودن چیزی نگم؟ اجازه دارین هر کاری خواستین باهام بکنین؟ حتما دو روز دیگه هم، بچمو بگیرین... بگین: تو به درد مادر بودن این خانواده نمی خوری... _ مگه حامله ای؟ _ شما دوست دارین از احسان جدا بشم صددر صد بارداری منو نمیخواین... _ با توام... حامله ای؟ _ اره... _ وای خدا... چرا این قدر زود؟ _ مگه شما نبودین که اول ازدواجمون گفتین، احسان گرفتت، که بچه بیاری، بعدش پول بده بهت بری! بیاین دارم براتون بچه میارم... ولی بایه تفاوت... دیگه بهتون اعتماد ندارم... اگه روی منو دیدین بچمم میبینی ادامه دارد ... تخفیف عید داریم🥰🥰 رمان به رسیده برای درخواست شرایط رمان به صورت فایل به @gavanehelma پیام بدین