💚 موعـود 💚
#part550 صدای تک بوق از بیرون یعنی عمو حسین رسیده... احسان میگه: _ ساره به من تهمت نزن هیچ ج
#part551
_اشتباه میکنی منو عصبی میکنی بعدش بد برات تموم میشه
_ تهدید تهدید تهدید
خسته نشدی؟
الکی حالتو بد نکن، مثل همیشه خودتو ترجیح بده منو آدم حساب نکن...
من همش خواستم درست رفتار کنم...
صحیح برخورد کنم...
حالا از الان فهمیدم باید اون کار غلطه رو انجام میدادم
احسان به جون
خودم، اصلا
دنبال جلب توجهت نیستم...
فقط میخوام تو این زندگی آشغال نباشم...
تو نیا باور کن، اومدنو نیومدنت به حالم فرقی نداره...
میدونی چیه؟ تقصیر خودم بود... تقصیر پدرم بود... تقصیر مامانم بود که ولم کرد تا
زیر دست نامادری بزرگ شم
کَکشم نگزید
همین که نبینمت واسم کافیه...
نمیخواد بیای عزیزم...
تلفنو بدون خداحافظی قطع میکنه و سوار ماشین عمو حسین میشه و در میبنده و
ماشین حرکت میکنه
****
رمان در وی ای پی به #اتمام رسیده برای درخواست شرایط رمان #کامل به صورت فایل به @gavanehelma پیام بدین