eitaa logo
💚 موعـود 💚
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3هزار ویدیو
0 فایل
•♡• {نشوم به جز از تو گداۍ ڪسۍ بۍ ولاۍ تو من نڪشم نفسۍ ڪه تو لیلاۍ من مجنونۍ همه هست من دلخـــونۍ💫} ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @arahmane 🔻کپی از رمان حرام و پیگرد قانونی دارد🔺️
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 موعـود 💚
#part590 ساره از غرغرای تموم نشدنیه راننده کلافه میشه دور دهنشو تمیز میکنه و محکم میگه: _ ای
چشماش در حدقه گشاد میشه و با عصبانیت، به صورت ساره سیلی میزنه... همه چی در احظه واسه ساره میایسته حتی دیگه احسانی واسش وجود نداره هیچی..ــ بدون تعلل بازوشو میگیره و به داخل اتاق میکشونه وسط اتاق ولش میکنه... کلیدو از روی در بر میداره و درو قفل میکنه ساره فریاد میزنه: _ بدتر از تو وجود نداره احسان ازت بدم میاد درو روم باز کن نمیخوام اینجا بمونم باز کن درو وبه در محکم میکوبه احسان با حال بد واعصاب خراب، فریاد میزنه: _ میمونی تو اتاق، حق سر و صدا کردنم نداری، تا درس عبرت بشی برای هر زنی که خلاف جهت زندگیش، حرکت میکنه _ حرفمو باور نکن اون مرد به من دست نزد ولی اگه باور نداری، میتونی بری از... _ ساکت باش دیگه هیچی نمیخوام بشنوم... هر وقت دلم کشید از اتاق بیرون میای، امشبم خونه نیستم... _ کجا میری؟ تو رو خدا درو باز کن... مگه کارای مامانت چه قدر طول میکشه... بیرحم درو باز کن اگه تا صبح نمیخوای بیای! مگه من زندانی توام؟؟! احسان دیگه دوست ندارم به خدا ندارم _ صداتو نشنوم، بفهمم کسی متوجه شده، باید به من حساب پس بدی... در ضمن هر جا دلم بکشه میرم و به کسی جواب پس نمیدم... _ احسان خواهش میکنم... رمان به رسیده برای درخواست شرایط رمان به صورت فایل به @gavanehelma پیام بدین