📩 فرازی جالب از نامه شهید علی خلیلی(شهید امر به معروف) به رهبر معظم انقلاب: 🔹من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخه شنیده ام که پیامبر(ﷺ) فرمودند: ♨️اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم #شهید_علی_خلیلی...🌷🕊 #امر_به‌_معروف‌_نهی‌_از‌_منکر اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🌿☘

❣️کاش تو ؛ همه آرزوی دلم بودی... آنوقت... از دغدغه های کوچک دنیا... خالی می شدم... 💓و پر می شدم از تو... از خود خود تو.... 💥

♨️وقف امام زمان علیه‌السلام باش! 🌷 امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَيْنَا رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا» خدا رحمت كند كسى را كه خود را وقف ما سازد؛خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را احيا كند! المحاسن، ج ۱، ص ۱۷۳ 💥

🔴 امام خمینی (ره) : 🔵 انقلاب اسلامی مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است. 1368/1/2 🟢 آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی، برهمه منتظران امام عصر ارواحنا فداه مبارک باد #دهه_فجر #امام_زمان

#part590 ساره از غرغرای تموم نشدنیه راننده کلافه میشه دور دهنشو تمیز میکنه و محکم میگه: _ این قدر نق نداره آقا یه ذره ماشینتونو کثیف نکردم مگه مریضی آدم دست خودشه؟ اگه کثیف شده بود، پای من! همون لحظه ماشین ایست میکنه و ساره سریع پیاده میشه و در ومیبنده تا احسان هزینه رو حساب کنه حتی نگاهم بهش نمیندازه درو باز میکنه و داخل میره و از قصد، در ومحکم میبنده وارد خونه که میشه فقط چراغ زرد لوستر وسط خونه روشنه از پله ها بالا میره و وارد خونه میشه کیفو چادرشو یه کنار میندازه و منتظر احسان میشینه اشکاش روی صورتش جاریه احسان با عجله بالا میاد و درو میبنده جلوی ساره می ایسته، دستشو میکشه و بلندش میکنه و با غیض میپرسه: _ اون عوضی داشت چه کار میکرد ؟ ساره لازم نیست بپرسه که کیو میگه، نگفته معلومه منظورش وکیله احسان با صدای بلند تری میگه: _ اگه فقط، انگشتش، به خدا انگشتش، بهت خورده باشه مادرشو به عزاش مینشونم _ نه به خدا نه من نمیذاشتم _ تو دهنتو ببند چیو نمیذاشتی؟ گذاشتی برات وکیل بگیرن که از من جدا بشی تو با خودت فکر نکردی بچه داری؟ _ چه ربطی داره بچه‌مو با خودم میبرم فکر کردی میذارمش پیش مادر بزرگ روانیش که بچه های خودشو بد بخت کرده یا بابای دروغگوش؟

#part891 چشماش در حدقه گشاد میشه و با عصبانیت، به صورت ساره سیلی میزنه... همه چی در احظه واسه ساره میایسته حتی دیگه احسانی واسش وجود نداره هیچی..ــ بدون تعلل بازوشو میگیره و به داخل اتاق میکشونه وسط اتاق ولش میکنه... کلیدو از روی در بر میداره و درو قفل میکنه ساره فریاد میزنه: _ بدتر از تو وجود نداره احسان ازت بدم میاد درو روم باز کن نمیخوام اینجا بمونم باز کن درو وبه در محکم میکوبه احسان با حال بد واعصاب خراب، فریاد میزنه: _ میمونی تو اتاق، حق سر و صدا کردنم نداری، تا درس عبرت بشی برای هر زنی که خلاف جهت زندگیش، حرکت میکنه _ حرفمو باور نکن اون مرد به من دست نزد ولی اگه باور نداری، میتونی بری از... _ ساکت باش دیگه هیچی نمیخوام بشنوم... هر وقت دلم کشید از اتاق بیرون میای، امشبم خونه نیستم... _ کجا میری؟ تو رو خدا درو باز کن... مگه کارای مامانت چه قدر طول میکشه... بیرحم درو باز کن اگه تا صبح نمیخوای بیای! مگه من زندانی توام؟؟! احسان دیگه دوست ندارم به خدا ندارم _ صداتو نشنوم، بفهمم کسی متوجه شده، باید به من حساب پس بدی... در ضمن هر جا دلم بکشه میرم و به کسی جواب پس نمیدم... _ احسان خواهش میکنم... رمان به #اتمام رسیده برای درخواست شرایط رمان #کامل به صورت فایل به @gavanehelma پیام بدین

🖼 شرح در تصویر ‼️ قابل توجه بزرگواران خوب و انقلابی که نمی خواهید در #انتخابات شرکت کنید. #نشر_حداکثری اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🌿☘

#درس_امروز نمازت را به هیچ عنوان ترک نکن زیرا که نماز برگه ی سود تو در دنیا و آخرت است. آن روزی که نه فرزند فایده میدهد و نه مال 💥

درآشوب‌فتنہ‌وبلا، عده‌اۍتوراگم‌میکنندو‌عده‌اۍتو‌راپیدا، مارا،زِعاشقان‌یابَنده‌خود‌قراربده🤍✨ #امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💥