موعودنامه
⁉️چرا #شیخ_زکزاکی عمامه سفید می گذارد؟ مگر ایشون سید نیست؟ ⭕ شیخ زکزاکی سید بوده و از ذریه #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم تصویر آن گروهی در نیجریه که #عمامه_مشکی به سر دارند...
علامه #شیخ_ابراهیم_زکزاکی با اینکه سید هستند و از نسل #امام_حسن (ع) به علت اینکه با این گروه مشابهت پیدا نکنند از گذاشتن عمامه مشکی بر سر خودداری نمودند.
____________
🍀موعودنامه (گفتار و نوشتار محمد امین اصغری)
@mouodname
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | #ماجرای_ظهور_به_زبان_ساده
💡شما در کجای این پازل نقش ایفا می کنید؟ #وظیفه خود را بشناسید و به خوبی به آن عمل کنید، شاید گره اصلی #ظهور خودمان هستیم و حواسمان نیست..
________
🍀موعودنامه (گفتار و نوشتار محمد امین اصغری)
@mouodname
عملیات والفجر 8 تازه شروع شده بود.
نزدیک دوماهی بود که جواد خواب و خوراک نداشت.
همه زندگیش شده بود عملیات.
زمانیکه فرمانده لشکر به خط می رود جواد را می بیند درحالیکه دست و پایش پر بود از ترکش های ریز و درشت.
از او میخواهد با این وضعیت به عقب برگردد.
اما جواد قبول نمی کند و تنها یک جمله تحویل فرمانده می دهد:
" یک بار به عقب بر می گردم، آن هم برای همیشه... "
"شهید جواد دل آذر"
🌹هفته #دفاع_مقدس گرامی باد. هرگز نرود ز یادمان خاطرتان...
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
________
موعودنامه (گفتار و نوشتار محمد امین اصغری)
@mouodname
🔘ماجرای تنور
▪️صدای جیغ و نعره و گرگر آتش در صدای هوهوی طوفان سرخ رنگ می پیچید و دشت، غلغله بود. ماه نمی تابید، ستاره نمی درخشید و غیر از آتشی که از خیمه ها بالا می رفت، روشنایی دیگری در دشت نبود.
▪️«خولی» کیسه را بر دوشش انداخت و در اشتیاق گرفتن مژدگانی به خانه تاخت.
▪️وقتی به خانه رسید، حتم داشت، «نوار» خوابیده است، چرا که شب از نیمه گذشته بود. کیسه را در تنور انداخت و در حالی که از شوق سر تا پا می لرزید، زرهش را گوشه ای انداخت و خودش را در بستر انداخت.
▪️نوار، با تکان او، از خواب بیدار شد. نیم خیز شد و برق شیطنت آمیز چشمهای همسرش را از نظر گذراند و مو بر تنش سیخ شد. در حالی که با دقت به او می نگریست، گفت: «گنج یافتهای؟»
▪️خولی خندید و گفت: «نه. سر حسین (ع) را آورده ام.»
▪️چشمهای نوار باریک شد. زیر لب گفت: «حسین؟ کدام حسین؟» خولی که حوصله اش سر رفته بود خمیازه ای کشید و گفت: «حسین بن علی (ع) ای زن احمق!»
▪️نوار از جا جست. با دستانش به سرش چنگ زد و از وحشت ناله کرد. به سمت خولی هجوم برد و بر سر و سینه اش کوفت. اشک می ریخت و فریاد می زد: «وای بر تو! سر پسر پیغمبر را به خانه آورده ای؟! بختت سیاه بود نوار با این شوهر کردنت! خاک بر سرت مرد! خاک بر سرت. کجاست؟ کجا گذاشتی آن سر عزیز را؟»
▪️خولی فریاد زد: «تنور» و با چشمهای بیرون زده، دویدن نوار را دنبال کرد.
▪️نوار، تا صبح کنار تنور قرآن خواند و بر سرش زد. نوری چون عمود، از تنور به آسمان بالا می رفت و دور تا دور نور، پرندگان سفید رنگی می چرخیدند و می چرخیدند و می چرخیدند...
📚 منبع روایت: قمی، عباس، منتهی الآمال، ج1، نشر حسینی، 1375، ص 474.
____
موعودنامه (گفتار و نوشتار محمد امین اصغری)
@mouodname
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
🔶 امسال قصد داریم برای نخستین بار با جمعیتی متشکل از منتظران ظهور در مسیر پیاده روی نجف تا کربلا همراه شویم تا به صورت یکپارچه و متحد و در حرکتی نمادین، با شعاری واحد و پرچم هایی یک دست این مسیر را در کنار هم طی کنیم. امیدواریم این حرکت نمادین آغازگر حرکتی بزرگ برای عرض ارادات به ساحت اباعبدالله الحسین(ع) و همچنین اعلام آمادگی برای زمینه سازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) قرار گیرد.
جهت ثبت نام برای شرکت در #راهپیمایی_منتظران_ظهور فقط از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
⚠️توجه مهم: ثبت نام فقط جهت ارائه خدمات اسکان و غذا در نجف، مسیر نجف به کربلا و کربلا می باشد و غیر از آن هیچگونه مسئولیتی از جمله تردد از مرز، جا ماندن و یا مفقودی، ایاب و ذهاب و... بر عهده ما نخواهد بود.
https://docs.google.com/forms/d/1DMz38fQxQsWnocN-77F-naZkG2VNxXIf_658i9eYmjc/viewform?edit_requested=true
✅ ضمنا اطلاعیه های بعدی در خصوص برنامه های زیارتی و سخنرانی و مداحی و همچنین افرادی که قصد تشرف از شهر اهواز را دارند در کانال های موعودنامه منتشر خواهد شد.
_______
موعودنامه (گفتار و نوشتار محمد امین اصغری)
@mouodname