eitaa logo
موعود
1.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
275 فایل
🔸کانال رسمی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر «عج»🔸 🔹پایگاه اینترنتی موسسه موعود: 🔸fa.mouood.com 🔹فروشگاه اینترنتی: 🔸shop.mouood.com 🔹 ارتباط با موعود: 🔸Eitaa.com/mouood_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ ما شعر عطش را نچشیدیم، ببخش آن واقعه را خوب ندیدیم، ببخش صد بار، خبر رسید و راه افتادیم هر مرتبه هم دیر رسیدیم، ببخش ✍️ سیّدمهدی نقبایی @mouood_org
◾️ حیف است به گوش ما اذانت نرسد توحیدِ صدای مهربانت نرسد از خاک تو را به آسمان‌ها بردیم تا دست کسی به آستانت نرسد! ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org
◾️ سرت شریف‌ترین سجده‌گاهِ باران است سرت امانتِ سنگینِ روزگاران است منم مسافر بی‌زاد و برگ و بی‌توشه سلامِ من به تو، ای قبله‌گاهِ شش‌گوشه! سلام وارث آدم، سلام وارث نور سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور! سلام تشنه‌لبِ کشته میانِ دو رود سلام خیمه‌ی جانت اسیر آتش و دود ✍️ سعید بیابانکی @mouood_org
◾️ باز در خاطره‌ها، ياد تو ای رهروِ عشق‌! شعله‌ی سركشِ آزادگی افروخته است يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگی‌ات‌ از سرِ شوق و طلب، ديده‌ی جان دوخته است ✍️ محمّدرضا شفیعی کدکنی @mouood_org
◾️ ای روی تو نهایت آمال ما حسین ای مجلس عزای تو اقبال ما حسین رخت سیاه ماتم تو صبح صادق است افتاده آفتاب تو بر شال ما حسین شهد و شراب های جهان مال دیگران چای حیات روضه‌ی تو مال ما حسین از گوشه‌ی نگاه تو برکت گرفته است نذری‌پزان ساده‌ی هر سال ما حسین ما گرچه گاه از تو گذشتیم و رد شدیم لطف تو بوده است به دنبال ما حسین ✍️ وحید افضلی @mouood_org
◾️ جان به قربانِ تو ای رهبرِ آزادی و عشق‌! كه روانت سرِ تسليم نياورد فرود زان فداكاریِ مردانه و جانبازیِ پاک جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود! ✍️ محمّدرضا شفیعی کدکنی @mouood_org
◾️ آن نخل به خون چكيده را می‌بوسيد آن مشک ز هم دريده را، می‌بوسيد خورشيد، كنار علقمه، خم شده بود دستان ز تن بريده را می‌بوسيد ✍️ حميدرضا شكارسری @mouood_org
◾️ قد برافرازید! یک عالَم شقاوت پیش روست پرده بردارید! صد آیینه حیرت پیش روست ای حسینی مشربان! در معبد آزادگی تا نماز آرید، محراب عبادت پیش روست عقل می‌نالد: حریفان، تیغ در خون شسته‌اند عشق می‌غرّد: نظرگاه شهادت پیش روست عقل می‌گوید که: بال خسته را پرواز نیست عشق می‌بالد که: اوجی بی‌نهایت پیش روست ای تمام مهربانی در نگاهت: یا حسین! با تو باید آشنا بودن، که غربت پیش روست ✍️ جعفر رسول‌زاده @mouood_org
◾️ تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد بر سر ايده‌ی انسانی خود جان دادی در رهِ كعبه‌ی حق‌جويی و مردی و شرف ‌آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی! ✍️ محمّدرضا شفیعی کدکنی @mouood_org
◾️ با خودش می‌برد اين قافله را سر به كجاها؟ و به دنبال خودش اين‌همه لشكر به كجاها؟ كوفه و شام و حلب يک سره تسخير نگاهش دارد از نيزه، اشارات مكرّر به كجاها؟ سورهٔ كهف گل انداخته اين بار و زمين را می‌برد غمزهٔ قرآنی ديگر به كجاها؟ بر سر نيزه تجلّی سر كيست خدايا؟! پر زد از بام افق نيز فراتر به كجاها بين خون گريه، پيام‌آور خورشيد صدا زد می‌روی با جرس شوق برادر! به كجاها؟ شب گرگ است و شقاوت، شب سيلی به شقايق تو گل انداخته‌ای در شب خنجر به كجاها؟ از كران تا به كران می‌شنوم موج صدايت كشتی سبز نجاتت زده لنگر به كجاها؟ چه زبون است يزيد و چه حقير ابن زيادش شهر را می‌كشد اين خطبهٔ محشر به كجاها؟ ✍️ محمّدحسين انصاری‌نژاد @mouood_org
◾️ تو با تنهایی‌ات از خود فرا رفتی به تنهایی ولی در خود فروماندیم ما جمع تماشایی تو در اندازه‌های ناگزیر ما نمی‌گنجی تو را هم با تو می‌سنجیم در عزم و شکیبایی از اوّل، آخر کرب و بلایت را چنین دیدم: تو و هفت آسمان غربت، تو و یک دشت تنهایی! نوای گریه‌ی باران، در این شب‌های بی‌پایان به سوگ توست با ما عاشقان گرم هم‌آوایی از آن روزی که خونت بر زمین باریده، گردیده تمام خاک، لبریز از شقایق‌های صحرایی کسی مثل تو لفظ عشق را معنا نخواهد کرد کسی مثل تو، مثل تو، به ایجاز و به شیوایی زلالی‌های یاران تو را تصویر از این بهتر که جان دادند در اوج عطش، دل‌های دریایی؟ به جان تو، که از تو، غیر تو، هرگز نخواهم خواست ولی دستی تهی دارم، مگر بر من ببخشایی ✍️ سهیل محمودی @mouood_org
◾️ با واژه‌ی ساقی، لقبِ ماه خوش است یک یوسف لب‌تشنه لبِ چاه خوش است تنها قمر علقمه میراب شود تا دیده‌ی یعقوب، پُر از آب شود صدبار اگر دونیمه ابرو افتد بر ساحل غم، به روی زانو افتد رخسار مهش به رنگ خوناب شود با سجده‌ی او علقمه محراب شود صدمرتبه رو به سوی دریا آرد لب‌تشنه‌تر از گذشته، پا بگذارد باران عطش بارد و بی‌تاب شود کِی از دو لب علقمه سیراب شود؟ صدبار اگر بمیرد و جان گیرد دریای فرات از کف عدوان گیرد محتاج نَمی قطره‌ی نایاب شود سیمای حسین در نظرش قاب شود «صد بار اگر علقمه را فتح کند لب‌تشنه‌تر از گذشته برمی‌گردد» ✍️ محمّدرضا سروری @mouood_org
◾️ رفته‌ست آن حماسه‌ی خونین ز یادها دارد زیاد می‌شود ابن‌زیادها آقای عشق! پرچم سبز و مقدّست این روزها رها شده در دست بادها بعد از تو کفر و ظلم، زمین را گرفته است دنیا شده‌ست مضحکه‌ی عدل و دادها آیا زمان آن نرسیده‌ست در جهان نفرین شوند باز هم این قوم عادها؟ کی می‌شود که طالب خونت بیاید و، نام تو تا همیشه بماند به یادها ✍️ مریم سقلاطونی @mouood_org
◾️ بگذار که این باغ درش گم شده باشد گل‌های تَرش، برگ و برش گم شده باشد جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ گر قاصدک نامه‌برش گم شده باشد باغ شب من کاش درش بسته بماند ای کاش کلید سحرش گم شده باشد بی اختر و ماه است دلم مثل کسی که صندوقچه‌ی سیم و زرش گم شده باشد شب تیره و تارست و بلادیده و خاموش انگار که قرص قمرش گم شده باشد چاهی‌ست همه ناله و دشتی‌ست همه گرگ خواب پدری که پسرش گم شده باشد آن روز تو را یافتم افتاده و تنها در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد پیچیده شمیمت همه‌جا، ای تن بی سر! چون شیشه‌ی عطری که درش گم شده باشد ✍️ سعید بیابانکی @mouood_org
◾️ بزرگ فلسفه‌ی نهضت حسین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است حسین مظهر آزادگی و آزادی است خوشا کسی که چنینش مرام و آئین است ببین که مقصد عالی نهضت او چیست که درک آن سبب عزّ و جاه و تمکین است فراز نی سر وی گر رود نباشد باک که سرفرازی طاها و آل یاسین است اگرچه داغ جوان، تلخ‌کام کردش، گفت: «که مرگ در ره حفظ شرف، چه شیرین است» ز خاک مردم آزاده، بوی خون آید نشان سروری و راه رهبری این است ✍️ خوشدل تهرانی @mouood_org
◾️ تا می‌دمد از یاد تو در شهر نشان‌ها در معرضِ عطر کلماتند دهان‌ها بوی تن تو با نَفَس خاک چه کَردَست! کِامروز پر از بوی بهشتند جوان‌ها دیروز چشیدست زمین طعم تو، امروز ذرّات تو را تجزیه کرده است به جان‌ها ای کاش زمین خون تو را ترجمه می‌کرد تا با گلِ خورشید می‌آمیخت دهان‌ها از تیغ گرفتند تَنَت را و سپردند در آن سوی مقتل به کَمان‌ها و گَمان‌ها ای زندة جاوید! همان روز سرت را از نیزه ربودند و سپردند به آنها گفتند فقط از لب و دندان و ندادند از ردّ نَفَس‌هایِ شهیدِ تو نشان‌ها ای کاش مسیحِ نَفَسَت، روح بریزد در کالبدِ منجمدِ مرثیه‌خوان‌ها ✍️ عبدالجبّار کاکایی @mouood_org
◾️ شرمنده‌ام، زبان دلم وا نمی‌شود احساس لالِ من به تو گویا نمی‌شود درمانده‌ام ز وصف تو ای سرخِ سرخِ سرخ! خون‌واژه‌ای به وصف تو پیدا نمی‌شود می‌خوانمت به نام و نمی‌دانمت هنوز فهمیدنت نصیب دلِ ما نمی‌شود در کربلا نبوده‌ام، و می‌کنم دعا گردم شهید عشق تو، امّا نمی‌شود! زینب! مگرد دشت پر از لاله را چنین ای خواهرم! شهید تو پیدا نمی‌شود آن‌سو ستاده بر خطِ خون، ذوالجناح عشق با من بیا به صحنه که فردا نمی‌شود گنگم هنوز و کار دلم حسرت‌ست و بس شرمنده‌ام، زبان دلم وا نمی‌شود ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org
◾️ شوريده سری که شرح ايمان می‌کرد هفتاد و دو فصل سرخ، عنوان می‌کرد با نای بريده نيز بر منبرِ نی تفسير خجسته‌ای ز قرآن می‌کرد ✍️ سیّد حسن حسینی @mouood_org
◾️ قیام سرخ حسینی، قیام بیداری‌ست ز روی حضرت آئینه، پرده‌برداری‌ست پیام نهضت خونین کربلا این است: «سرِ بُریده نشانِ شکوه سرداری‌ست» خدا کند که بفهمیم راز خونش را و اینکه در سفر سرخ او، چه اسراری‌ست؟! حسین، تشنه‌ی آب فرات...؟ هرگز، نه حسین، تشنه‌ی یک جُرعه زمزمِ یاری‌ست چو «حُر»، مُصمّم و ثابت‌قدم بمان در عشق پیام خون خدا، عاشقان! وفاداری‌ست به بام نیزه شکُفت و به لهجه‌ی خون گفت: «عروج بر فلک سَروری، به دشواری‌ست» منم که مُرده‌ام و مجلسِ عزا، دارم تو زنده‌ای به خدا، در تو زندگی جاری‌ست ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org
◾️ هلا! ای جسم من ای خفته، ای زندانیِ دیوار فقط با مرگ از این خواب سنگین می‌شوی بیدار ... می‌اندیشم به آرامش، به خوابی خوش درون خاک جهان! ای بختک بی‌انتها دست از سرم بردار ... جهان آری، چه فرقی می‌کند با سیب یا گندم فریبم داد با درهم، فریبم داد با دینار ... جهان نگذاشت تا روز دهم در کربلا باشم چه فرقی می‌کند حالا؟ شوم توّاب یا مختار ... جهان این تیره‌ی خاموش روشن می‌شود، آری محرّم‌ها که می‌کوبم سیاهی بر در و دیوار همان وقتی که اشکی می‌چکد در روضه از چشمم همان وقتی که می‌گویند از گودال، از مسمار ... جهان پایان خوبی با حسین بن علی دارد تو تنها گریه کن در روضه، باقی را به او بسپار... ✍️ سیّدحمیدرضا برقعی @mouood_org
◾️ روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه‌ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی‌ست که با حالِ نزار پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه! باغبانی‌ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه! شیرمردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه! جان من برخیِ «آن مرد» که در شط فرات تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه! هر طرف می‌نگری نامِ حسین است و حسین ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه! ✍️ حسین جنّتی @mouood_org
◾️ این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست ریگ ملکوت است، عقیق یمنی نیست افتاده ابوالفضل ابوالفضل در این دشت دیگر عَلم هیچیک انداختنی نیست در خاک، تو را دفن نکردیم و دمیدی این گل، گل خودروست، گل کاشتنی نیست یک دست تو این گوشه و یک دست تو آن سو بین‌الحرمینی که در آن، سینه‌زنی نیست دعوت‌شده‌ی مجلس خوبانی و آنجا رختی به برازندگی بی‌کفنی نیست برخواستی و جان تو را خواست وگرنه هر رودِ به صحرازده، دریا شدنی نیست ✍️ مهدی فرجی @mouood_org
◾️ ما شعر عطش را نچشیدیم، ببخش آن واقعه را خوب ندیدیم، ببخش صد بار، خبر رسید و راه افتادیم هر مرتبه هم دیر رسیدیم، ببخش ✍️ سیّدمهدی نقبایی @mouood_org
◾️ بار بربندید! آهنگ سفر دارد حسین نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را خوب می‌داند که میراث از پدر دارد حسین وای من! مابین رود دجله و رود فرات لب ز شن‌های بیابان خشک ‌تر دارد حسین بانگ بر زد پیکری بی‌ دست «اَدرک یا اَخا!» ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوخته ‌ست آه اگر از اهل‌ بیتش چشم بردارد حسین تا که حج ناتمام خویش را کامل کند ترک سر کرده‌ ست، احرامی دگر دارد حسین... ✍️ سعید بیابانکی @mouood_org
◾️ حیف است به گوش ما اذانت نرسد توحیدِ صدای مهربانت نرسد از خاک تو را به آسمان‌ها بردیم تا دست کسی به آستانت نرسد! ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org