مواسات مادری
#قسمت_اول 🌸«أكثر الخير في النساء»🌸 🌻 دست نوشته ای از خانم گلچین و روایت از یک دیدار خاص... #بماند
#قسمت_دوم 🌸 «أكثر الخير في النساء»🌸
🌻 دست نوشته ای از خانم گلچین و روایت از یک دیدار خاص...
و اما...
این بار چشمان بارانی من ،دل و زبان از من ربوده و فقط میخواهم یک دل سیر تماشایشان کنم.
حضرت آقا بعد از ابراز لطف ،بر جایگاه نشستند و دیگران نیز ....
مجری که مادر سه فرزند و شاعره نیز بود😊 ،در رثای سردار دلها چند بیتی آقا را میهمان می کنند و آقاجانمان بعد قرائت از ایشان پرسید شعر از کی بوده ،وقتی متوجه شد این بانو خود سروده ،حضرت تحسینی کردند و حتی در حین سخنرانی باری دیگر شعر ایشان را مورد تحسین خویش قرار دادند ✨😊
طبق برنامه باید خانم هایی که به نمایندگی انتخاب شده بودند ، مطالبات و راهکارهای خود را در حوزه زنان و خانواده ارائه دهند.
از خانم خانه دار تا حقوقدان حکومتی بر سخنگاه حاضر شدند و مطالب را ارائه دادند.
دقایق طولانی گذشت ،کودکان خسته شده بودند ،جوانان گهگاهی جابجا میشدند و میانسالان و بزرگسالان نیز گهگاهی چرت کوتاهی میزدند و من در این میان ،اما برای آقایمان ( ماشاالله لاحول و لاقوة الا بالله )😍 میخوانم.چون با دقت و حوصله گوش می دهند ،بدون اینکه از خستگی پایی جابجا کنند.
حتی گاهی یادداشت برداری می کردند. 🖊📋
🕚 ساعت حوالی ۱۱ بود و هنوز خانمها ارائه می دادند.همهمه ی کودکان خسته نیز به گوش می رسید ،مجری به آقا گفتند که اگر صلاح می دانید دو نفر دیگر که ذخیره بودند نیز حرف بزنند ،آقا بدون رودروایسی و با صراحت اما به همراه لبخند فرمودند نه صلاح نمیدونم ...
حضرت گویی حرف دل حضار را زده بودند که سالن را خوشحالی فرا گرفت .
ساعت ۱۱ بود که نوبت به آقا رسید.
ایشان چه زیبا و منظم و سنجیده مطالب را در حوزه مسائل مربوط به زنان و خانواده ،نقش زن و اهمیت حجاب و قانون مداری در خانواده را تبیین فرمودند .🧕
در این میان کودکانی بودند که تازه خواندن و نوشتن یادگرفته بودند ،و با خودکار و برگه هایی که در حسینیه داده بودند ،جملاتی برای آقا می نوشتند و به خیال اینکه آقا از دور نیز میتوانند خط آنان را بخواند، هرچند برای دوربین های خانم ها و آقایان فیلمبردار سوژه های خوبی بود.
علیرضا کلاس اول است ،تازه میتواند بنویسد و بر روی کاغذ خواست بنویسد که:
🌸« من امام خامنه ای را دوست دارم »🌸
ادامه دارد .....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
------------
#مواسات_مادری
#اردو_جهادی_بدون_هجرت
#فرشته_های_مسجدی
📍برای پیدا کردن هم محله ایت فرم زیر رو پر کنید👇👇
🌐 http://roshana1400.ir
🆔 https://ble.ir/movasaatemadari
🆔 eitaa.com/movasaatemadari
❄️انتشار مطالب،همراه با آیدی کانال صدقه جاریه میباشد❄️
--------------
مواسات مادری
#تجربه_فرزند_آوری_یکی_از_مسئولین_مواسات_یکی_از_محله_های_تهران😍 #فرزندآوری #بارداری_بعداز_35_سالگی #س
#تجربه_یکی_از_مسئولین_مواسات_مادری_تهران
#فرزندآوری
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#سختیهای_فرزندآوری
#قسمت_دوم
خدا رو شکر گذشت و بچه ها بزرگ شدن
که کم کم گفتن ما بچه می خواهیم ولی من خیلی سختی های بارداری و روزهای آزمایش رو یادم میومد فکر هم نمیکردم و میگفتم از سرشون میوفته ولی نیوفتاد.
من خودم فعال هستم و کارهای فرهنگی و حتی در حوزه جمعیت در گروهای مواسات مادری انجام دادم، حتی با مدرسه بچه ها درس خوندن رو شروع کردم و تا کارشناسی ادامه دادم که دخترم دانشجو شد و قم قبول شد و گاهی خودم میبردم ش دانشگاه...
به امر رهبری اقدام کردیم برای بارداری ولی یک سالی گذشت و خبری نشد دکتر رفتم آزمایش و سونو گفتن رحمت پر از فیبرم هست یا باید بری رحم رو در بیاری یا اگر خیال بارداری داری باید ای وی اف کنی با این رحم پر از فیبرم و تخمدان های پلی کیستیک بارداری عملا غیر ممکن هست. من هم کلا قید ش رو زدم یعنی از فکر و استرس خودم رو کشیدم بیرون و به خدا سپردم ولی امیدم ناامید نشدم.
رژیم غذایی رعایت کردم و در آخرین سونو گفتند فیبرم ها کوچک شده که ۸ تا هستند و کیست های تخمدان ها کامل از بین رفته ولی دیواره رحم نازک شده و احتمال یائسه گی زود رس هست. هم چنان امید و توکلم به خدا بود.
شب تولدم مشهد بودم و از آقا هر چی خیر و صلاح هست، همان پیش آید را خواستار شدم.
روزه اول ماه محرم و سال تحویل هم کربلا و نجف دعا کردم. بعد از گذشت ۳ سال در اواسط ماه خرداد در کمال ناباوری که فکر میکردم یائسه شدم، رفتم آزمایش و سونو، که صدای قلب جنین رو تایید کردند در هفته ۵ بارداری در روز تولد امام رضا (ع) اقا عیدیمو بهم داد.
وقتی بچه ها از جواب آزمایش مطلع شدند، جشن گرفتند و شب همسرم اومد خونه قیافه ش دیدنی بود، هم تعجب، هم خوشحالی و هم اینکه فکر میکرد داریم سر به سرش میگذاریم.
در غربالگری اول که گفتند باید بری
و با بی میلی کامل رفتم چون از قبل جوابش رو میدونستم، از دوستانم که باردار شده بودند میشنیدم که به همه شون گفته بود احتمالا سندرم داون هست و مشکوک هست و کلی استرس وارد کرده بودند به مادر...
ولی باز رفتم و در جواب چیزهایی که میدانستم رو شنیدم و کلی استرس که سندرم داون هست. سن تون بالاست و این طور حرف ها که به همه میزنن...
من چون سر پسرم هم این گونه صحبتها و استرس ها رو داشتم خیالم راحت که تو راهی مون سالم و حالش خوبه با این که بچه ها خیلی گریه میکردن و استرس داشتن از صحبتهای دکتر ها ولی من خودم آرومشون میکردم.
و دوباره برای تکرار سونو به مرکز دیگه ای مراجعه کردم که گفتند خدا رو شکر سالم و مشکلی نداره
دکتر سونو گفت چی دوست داری باشه گفتم سفارش دادن قبلا، دخترم، ابجی میخواد، پسرم هم داداش میخواد. گفت خوب برو به داداش بگو داداشش سلام میرسونه بهش
وقتی زنگ زدم خونه و گفتم که جنسیت بچه چی هست، صدای داد و خوشحالی پسرم کلی حال من رو خوب کرد و اون همه نگرانی کلا از یادم رفت.
هنوز نیومده کلی حال و هوای خونه مون عوض شده و بچه ها خوشحال هستند و روز شماری میکنن برای ۱۵ بهمن که داداش بیاد خونه. چون به نیت امام زمان هست و سرباز امام اسم ش رو مهدی یار گذاشتیم.
در ادامه میخوام بگم هیچ وقت در هیچ زمانی از زندگی توکل و امیدتون رو از دست ندید که دست خدا بالاترین دست ها هست و هر کسی که خدا و توسل به معصومین رو در زندگی پیش رو داشته باشه هیچ وقت نا امید نمیشه و نخواهد شد.
💐💐💐💐
~~~~🌸🍃🌸🍃🌸🍃~~~~
{#خانواده} {#جوانی_جمعیت | #جمعیت | #فرزند_آوری}
{#روشنا | #مواسات_مادری}
{#اردو_جهادی_بدون_هجرت | #فرشتههای_مسجدی}
~~~~🌸🍃🌸🍃🌸🍃~~~~
💎انتشار مطالب،همراه با آیدی کانال صدقه جاریه میباشد💎
📍برای پیدا کردن هم محلهایت وارد سایت شوید.👇
🆔 [سایت](http://roshana1400.ir) | [کانال بله](https://ble.ir/movasaatemadari) | [کانال ایتا](eitaa.com/movasaatemadari)
#گلخونه
#مادر_بابرنامه
هوالنور...☀️
سلام مامانای مهربون جان☺️
خوب بسم الله؛بیا با هم شروع کنیم ...
یه چند دقیقه همه چیزو نگه دار ✋
فکر کن ببین کجاییم و قراره کجا بریم ...
✅ تا الان که تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی رو گذروندیم و یا داریم میگذرونیم
✅ خانواده تشکیل دادیم
✅ قراره مادر بشیم یا الان مادریم ...
خوب الان هم ...
مسئولیت هایی در مورد * خودمون * داریم
هم مسئولیت هایی در مورد * همسر * داریم
هم مسئولیت هایی در مورد * فرزند * داریم
هم مسئولیت هایی در مورد * خانواده و همسایمون * داریم
هم مسئولیت هایی در مورد * اجتماع * داریم
😔خیلی از وقتا پیش میاد که واقعا این وسط میمونیم با حجم زیاد آشفتگی فکری که هر کدوم از اینا قاطیشه و غرق در روزمرگی بالاخره یه طوری روزمونو شب میکنیم
اما دیگه تموم شد⛔️
چون ما قراره توی این #گلخونه با نور مادری رشد کنیم💫
#قسمت_دوم
#باور_کن_دنیای_نور_مادری_را