۲۸ رعد
#اطمینان_قلب
ياد خدا تنها به ذكر زبانى نيست، اگر چه يكى از مصاديق روشن ياد خداست، زيرا آنچه مهم است ياد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
ياد خداوند بركات بسيار دارد، از جمله:
الف: ياد نعمت هاى او، عامل شكر اوست.
ب: ياد قدرت او، سبب توكّل بر اوست.
ج: ياد الطاف او، مايه محبّت اوست.
د: ياد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: ياد عظمت و بزرگى او، سبب خشيت در مقابل اوست.
و: ياد علم او به پنهان و آشكار، مايه حيا و پاكدامنى ماست.
ز: ياد عفو و كرم او، مايه اميد و توبه است.
ح: ياد عدل او، عامل تقوا و پرهيزكارى است.
انسان، بى نهايت طلب است و كمال مطلق مى خواهد، ولى چون هر چيزى غير از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمى گرداند. در مقابل كسانى كه با ياد خدا آرامش مى يابند، عده اى هم به متاع قليل دنيا راضى مى شوند.
نماز، ذكر الهى ومايه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذكرى»(150)، «الا بذكر اللَّه تطمئن»
ممكن است معناى «الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب» اين باشد كه به واسطه ذكر و يادى كه خدا از شما مى كند، دلهايتان آرام مى گيرد، يعنى اگر بدانيم خداوند ما را ياد مى كند و ما در محضر او هستيم، دلهايمان آرامش مى يابد. چنانكه حضرت نوح ع به واسطه كلام الهى «اصنع الفلك باعيننا»(151) آرام گرفت و امام حسين ع به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هيّن علىّ انّه بعين اللَّه» اين آرامش را ابراز فرمود و يا در دعاى عرفه آمده است: «يا ذاكر الذاكرين»
سؤال: اگرچه در اين آيه آمده است كه دلها، و به ويژه دل مؤمن، با ياد خدا آرام مى گيرد، امّا در آيات ديگرى مى خوانيم هرگاه مؤمن خدا را ياد كند، دلش به لرزه مى افتد. (152) آيا اين لرزش و آرامش مى توانند در يكجا جمع شوند؟ راه توجيه آن چيست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود اين همزمان آرامش و لرزش در يك فرد، توجّه به اين مثال ها راهگشا مى باشد:
الف: گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمينان و آرامش دارد، امّا در عين حال از نتيجه هم نگران و بيمناك است. مثل جراح متخصصى كه به علم و كار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصيّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدين، احساس آرامش مى كنند و هم از آنها حساب مى برند و مى ترسند.
ج: گاهى انسان از آنجا كه مى داند فلان ناگوارى براى آزمايش و رشد و ترفيع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اينكه آيا در انجام وظيفه موفق خواهد شد يا خير، او را نگران مى كند و به لرزه مى اندازد.
د: انسان هاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آيات عذاب، دوزخ و قهر الهى مى رسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مى شود، امّا هنگامى كه آيات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مى كنند، آرامشى شيرين، قلوب آنها را فرا مى گيرد و آنها را دلگرم مى سازد. امام سجادعليه السلام در دعاى ابوحمزه مى فرمايد: «اذا ذكرت ذنوبى فزعت و اذا رأيت كرمك طمعت»، يعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به ياد مى آورم، ناله مى زنم، امّا وقتى به ياد لطف و عفو تو مى افتم اميدوار مى شوم.
صاحب الميزان براى اين جمله، از قرآن شاهد مى آورد؛ «تقشعر منه جلود الّذين يخشون ربّهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الى ذكر اللَّه»(153) يعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى كم كم به آرامش مى رسد.
كسى كه از ياد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است. «من اعرض عن ذكرى فانّ له معيشة ضنكا»(154)
عامل آرامش و دلگرمى
دستيابى به اطمينان و آرامش مى تواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ويژه اى دارد؛
- كسى كه مى داند ذرّه ى مثقالى از كارش حساب دارد، «مثقال ذرة خيراً يره»(155) نسبت به تلاش و فعّاليّتش دلگرم است.
- كسى كه مى داند بر اساس لطف و رحمت الهى آفريده شده، «الاّ من رحم ربّك و لذلك خلقهم»(156) اميدوار است.
- كسى كه مى داند خداوند در كمين ستمگران است، «انّ ربّك لبالمرصاد»(157) آرامش دارد.
- كسى كه مى داند خداوند حكيم و عليم است وهيچ موجودى را بيهوده خلق نكرده است «عليم حكيم» خوش بين است.
- كسى كه مى داند راهش روشن و آينده اش بهتر از گذشته است، «والاخرة خير وابقى»(158) قلبش مطمئن است.
- كسى كه مى داند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «انى جاعلك للنّاس اماما»(159) آرام است.
كسى كه مى داند كارِ نيك او از ده تا هفتصد بلكه تا بى نهايت برابر پاداش دارد، ولى كار زشت او يك لغزش بحساب مى آيد دلخوش است. «مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللَّه كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مأئة حبة»(160)
- كسى كه مى داند خداوند نيكوكاران را دوست دارد، «ان اللَّه يحب المحسنين»(161) به كار نيكش دلگرم مى شود.
- كسى كه مى داند كار خيرش آشكار و كار شرّش پنهان مى ماند، «يا من اظهر الجميل و ستر القبیح» شاد است