eitaa logo
مهـــــدی موعـــــود
58 دنبال‌کننده
1هزار عکس
267 ویدیو
27 فایل
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲 🔶 برنامــــــــه این کانال: 🔸هر روز یک صفحه قــــــــرآن 🔸فـــــــرازی از نهــج البلاغــــــــــه 🔸و سخـــــنرانی های مذهــبی 📲 آی دی ارتباط 👇 🆔 @mahmoudkavianyzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰۶ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 ✍«الّذين عند ربّك»، يعنى مقرّبان درگاه خداوند، هم شامل فرشتگان مى شود، هم بندگان وارسته اى كه خود را در محضر خدا مى بينند. كردن هنگام تلاوت و شنيدن آيه ى فوق، مستحبّ است. (411) در مورد پانزده آيه ى قرآن سجده وارد شده است كه چهار مورد آن واجب است، آيات 15 سجده، 37 فصّلت، 62 نجم و 19 علق و در يازده آيه سجده مستحب است، آيات 206 اعراف، 15 رعد، 48نحل، 107 اسراء، 58 مريم، 18 و 77 حج، 60 فرقان، 25 نمل، 24 ص و 21 انشقاق. ----- 411) تفسير نمونه - مستكبر، به مقام قرب الهى نمى رسد، «الّذين عند ربّك لايستكبرون» و مقرّبان الهى، متواضع و فروتن بوده و تكبّر نمى ورزند. - ذكر خدا، نمونه ى روشن عبادت است. «واذكر ربّك... لايستكبرون عن عبادته» - غفلت از خداوند، بر اثر خودبزرگ بينى و استكبار است. «لا تكن من الغافلين انّ الّذين عند ربّك لا يستكبرون» - راه قرب به خداوند، فروتنى، عبادت و سجده ى خالصانه است. «عند ربّك لايستكبرون... و له يسجدون» - به عبادت خود مغرور نشويم، چون خداوند فرشتگانى دارد كه پيوسته در حال عبادت اند. «انّ الّذين عند ربّك.... يسبّحونه و له يسجدون» - ابتدا بايد روحيّه ى استكبار را كنار گذاشت، سپس خدا را تسبيح گفت و در مرحله ى سوّم به سجده افتاد. «لايستكبرون، يسبّحونه، يسجدون» «الحمدلِلّه رَبِ ّ العالمين»
۱٠٠ یوسف خانواده یوسف به خاطر او کردند و نه به او یوسف ✍«عرش» به تختى مى گويند كه سلطان روى آن مى نشيند. «خَروّا» به زمين افتادن، «بَدْو» به باديه و صحرا و «نزغ» به ورود در كارى به قصد فساد معنا شده است. «لطيف» از اسم هاى خداوند است، يعنى قدرت او در لابلاى كارهاى پيچيده نيز نفوذ مى كند. و تناسب آن با اين آيه در اين است كه در زندگى يوسف گره هاى كورى بود كه فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ كرده و آنها را باز نمود. يوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر وبرادران رو به او، به عنوان كرامت او، براى خدا سجده كردند. «خرّوا له سجداً» و اگر اين سجده براى غير خدا و شرك بود، يعقوب و يوسف كه دو پيامبر خدايند شاهد چنين منكرى نمى شدند. شايد هم اين سجده، نشانه ى تواضع بوده، نه پرستش كه در اين صورت سجده بر يوسف بوده و اشكالى نداشته است.- در هر مقامى هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد. «رفع ابويه» آنكه رنج بيشتر داشته بايد عزيزتر باشد. - انبيا هم بر تخت حكومت نشسته اند. «على العرش» - احترام به حاكمان برحقّ وتواضع در برابر آنان لازم است. «خرّوا له سجداً» - سجده ى پدر و برادران بر يوسف، خواب او را تعبير كرد. «رأيتهم لى ساجدين - خرّوا له سجّداً» - خداوند حكيم است. گاهى اجابت دعايى يا تعبير خوابى را بعد از ساليان طولانى واقع مى گرداند. «هذا تأويل رؤياى من قبل» - به واقعيّت رساندن طرحها، كار خداوند است. «قد جعلها ربّى حقّاً» آرى يوسف از پايدارى و صبر خود سخنى نمى گويد و همه را كار خدا مى داند. - خواب اولياى خدا، حقّ است. «جعلها ربّى حقّاً» - در برخورد با واسطه ها و ابزار و وسايل، هميشه خدا را اصل و ناظر بدانيم. با آنكه در زندگى يوسف اسباب و عللى دست به هم دادند كه او به اين مقام رسيد، ولى باز مى فرمايد: «قد احسن بى» - در هنگام برخورد با يكديگر، از تلخى هاى گذشته چيزى نگوييد. «احسن بى اذ اخرجنى من السجن» اولين سخن يوسف با پدر شكر خدا بود، نه نقل تلخى ها. - با فتوت باشيم و دل مهمان را نيازاريم. (در آيه شريفه، يوسف عليه السلام بيرون آمدن از زندان را مطرح مى كند، امّا از بيرون آمدن از چاه سخن نمى گويد مبادا كه برادران شرمنده شوند.) «اذ اخرجنى من السجن» - جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام. يوسف مى گويد: «نزغ الشيطان» شيطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نيستند. - اولياى الهى، ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحيد و ربوبيّت مى دانند. «ربّ السّجن احب» آيات قبل و «احسن بى ربّى اذ اخرجنى من السجن» - پايان سختى ها، گشايش است. «اخرجنى من السّجن» - باديه نشينى، ضرورت است نه ارزش. «قد احسن بى ربّى اذ... جاء بكم من البدو» - زندگى والدين در كنار فرزند، يك لطف الهى است. «احسن بى ربّى... جاء بكم» - در زمان حضرت يوسف، مصر داراى تمدّن شهرنشينى؛ ولى كنعان سرزمينى عشايرى بوده است. «جاء بكم من البدو»* - براى پيشرفت و زندگى بهتر، بايد سفر كرد. «جاء بكم من البدو»* - مخلَص همه چيز را از خدا مى بيند و از حوادث گله نمى كند. (در اين آيه كلمات «جعلها ربّى، احسن بى، اخرجنى و جاء بكم»، سخن از الطاف الهى است)* - برادران و اعضاى يك خانواده، بايد بدانند شيطان به دنبال اختلاف ميان آنهاست. «من بعد أن نزغ الشيطان بينى و بين اخوتى» - خود را برتر ندانيد. «بينى وبين اخوتى» يوسف نگفت شيطان آنان را فريب داد، مى گويد شيطان بين من و آنهارا... يعنى خود را نيز در يك سمت قرار مى دهد. - همان گونه كه حضرت يعقوب در كودكى و اوّل داستان به يوسف گفت: «اِنّ الشيطان للانسان عدو مبين» يوسف نيز در پايان مى گويد: «مِن بعد ان نَزغ الشَّيطان بَينى و بين اخوَتى».* - كارهاى خداوند، همراه با رفق، مدارا و لطف است. «انّ ربّى لطيف» - همه حوادث تلخ وشيرين براساس علم وحكمت الهى صورت مى گيرد. «العليم الحكيم» - بعد از بخشيدن، كسى را شرمنده نكنيد. چون يوسف برادران را بخشيده بود، در نقل ماجرا نام چاه را نبرد تا شرمنده نشوند. - حضرت يعقوب در آغاز داستان به يوسف گفت: «انّ ربّك عليم حكيم» (آيه 6) و در پايان نيز يوسف عليه السلام گفت: «انه هو العليم الحكيم» كه قابل توجّه است.* •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈• 🏷 کانال 👇 🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋