📚 صُلح یا آتشبسِ تاکتیکی؟!
در تواریخ، این مطلب مورد اتفاق همه است که معاویه، صلح نامه را به صورت یک کاغذ سفید امضایی فرستاد برای امام حسن و گفت هرچه می خواهی بنویس،
زیرش را هم قبلاً امضا کرده بود؛
فقط من حکومت را می خواهم،
هرچه می خواهی شرط قرار بده.
در مواد صلح نامه وقتی کسی نگاه می کند، می بیند امام حسن به صراحت در تاریخ اعلان کرده است که:
ای مردمی که بعدها خواهید آمد و نام اسلام را خواهید شنید و به زندگی معاویه از دور آشنا خواهید شد و نام معاویه به گوشتان خواهد خورد؛
بدانید معاویه خلیفه نیست.
اگر کسی بخواهد این پیغام را در طول زمان برساند،
چه راهی بهتر از این صلح نامه است؟
صلح نامه ای که خودِ دستگاههای اموی آن را حفظ می کنند،
برای اینکه سند مصالحهٔ معاویه را با امام حسن نگه داشته باشند.
و در ضمنِ همین صلح نامه،
امام تصریح می کند بر اینکه،
تو خلیفه نیستی،
ما تو را به رسمیت نمی دانیم.
تصریح می کند، حق نداری جانشین انتخاب کنی و معاویه که جانشین انتخاب کرده، محکوم شد در تاریخ.
.. صلح امام حسن،
تبدیل جبههٔ جنگ از روی زمین بود به زیر زمین.
امام حسن علیه السلام مبارزه را تمام نکرد،
مبارزه را قطع نکرد،
جای مبارزه را عوض کرد،
از روی زمین،
مبارزه را برد به زیر زمین.
تشکیلاتی اش کرد،
حزبیاش کرد،
مخفیاش کرد،
نهانش کرد.
این را یک مورخ با انصاف، یک مورخی که خودش شیعه هم نیست، اما آدم با انصافی هست،
مثل طه حسین،(در کتاب اَلفِتْنَةُ الكُبَرَى عَلِيٌّ وَ بَنوه)، می نویسد.
.. پس مبارزه امام حسن،
صلح امام حسن،
آغاز مبارزه مخفي خاندان پیغمبر است با قدرتِ طاغوتیِ بنیامیه.
به چه منظور؟
به منظور اینکه از یک طرف او را ضعیف
کنند،
او را رسوا کنند،
از یک طرف جمعیت خودشان را نیرومند کنند
و در یک فرصت مناسب بر او بتازند و او را از بین ببرند.
خلاصهٔ حرف این است که صلح امام حسن، آتش بسی بود که میان او و معاویه منعقد شد؛
در ضمنِ صلح نامه، معاویه، در تاریخ رسوا شد؛
با عمل صلح،
بزرگترین دشمن معاویه،
یعنی امام حسن(ه) کماکان،
مقتدرترین دشمن معاویه در دنیا،
برای ادامه دشمنیِ خود با معاویه باقی ماند؛
حزب تشیّع تشکیل شد
و زمینه انقلابهای بعدی و برافتادن و انقراض حکومت بنی امیه فراهم آمد
و خلاصه، رابطهٔ نسلهای آینده با مکتب اسلام و چهرهٔ واقعیِ قرآن محفوظ ماند.
🔰 #برگرفته_از_کتاب
#انسان_۲۵۰_ساله
📣 در آموزههای اسلامی و قرآنی، صلح و سازش میان حق و باطل معنا ندارد.
کسی حق ندارد از برابر دشمن فرار کند، اسلام به پیروان خود اجازه نمیدهد، وقتی در مقابل دشمن قرار گرفته است، به میدان جنگ پشت کرده و رو برگرداند.
این حُکم کلی دین اسلام است و در همه جا صادق است.
در جنگهای نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژی، در همه جا این حکم صادق است.
فقط یک استثنا دارد و آن زمانی است که عقب نشینی و متارکهٔ جنگ برای این هدف باشد، که ضربهٔ محکمتری و در زمان مناسبتری بر پیکرِ دشمن وارد نماید.
یعنی عقبنشینی تاکتیکی.