eitaa logo
⚑🇮🇷🇵🇸بلاغ مبین(محمدرضامزده ای)
253 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
17هزار ویدیو
107 فایل
اینجا برای تبلیغ دین مبین و دفاع از انقلاب خمینی کبیر که مقدمه ظهوراست، می باشد. سلام بر خامنه ای عزیز و بر شهداوسرداردلها وشهید رئیسی وسیدمقاومت و همه محبین اهل بیت علیهم السلام وپدرعزیزم خادم الحسین حاج غلامرضامزده ای صلوات @mohammadrezamazdei
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اتمام حجت بر مردم مدینه 💠 🌺 از نبی اکرم صلى‌ الله‌ عليه‌ و آله و سلم نقل شده که فرمودند : مَلعُونٌ مَلعٌونٌ مَن يَظلِمُ بَعدِي فَاطِمَةَ ابنَتِي وَ يَغصِبَهَا حَقَّهَا وَ يَقتُلَهَا ؛ 🔴 ملعون است است هر کس پس از من به دخترم فاطمه سلام‌ الله‌ علیها 🌹 ظلم کند و حقش را کند و او را به برساند . 📚 بحارالأنوار، جلد ۲۹ 🕊🕊🕊🕊🕊 و خانم ‌ی زهراء علیها السلام نیز فرموده اند : آیا‌ پدرم‌ پس‌ از و‌ نصب‌ علـی‌ ابن ابی طالب 🌹 علیهما السلام 🌹 به‌ ولایت - و خلافت بعد از خودش - جایی‌ برای‌ عذر تراشی باقـی‌ گذاشتـه‌ است ؟! 😔 📚 الاحتجاج _ الخصال - جلد اول موعود @besooyadamiyat https://eitaa.com/besooyadamiyat
. ♻️ مرحوم یا ملعون! 🔰 حمید رسایی: استفاده از لفظ مرحوم برای کسی با سوابقی مثل آتش‌زدن قرآن، محاربه و باعث و بانی کشته شدن حداقل ۵ تن دیگردر برخی رسانه‌ها از جمله گزارش صدا و سیما کاری غلط است. در لغت‌نامه دهخدا برای این واژه، معانی‌ای ذکر شده که هیچکدام به شخصی مثل جواد روحی با آن سوابقش تطبیق نمی‌کند. در عرف مردم نیز برای کسی که چنین سابقه خبیثانه‌ای داشته نه تنها از واژه استفاده نمی‌شود که آن را با واژه خطاب می‌کنند. عدم رعایت این بدیهیات، سبب تشکیک افکار عمومی نسبت به ادعاهایی که درباره این شخص شده، می‌شود. چطور ممکن است برای کسی که و پلیدانه‌ای مثل قرآن‌سوزی دارد، از واژه مرحوم که دارد، استفاده کرد؟! 👈 یادداشت‌های حمید رسایی را   اینجا   بخوانید . ⚑⚑ 🏴@mrmazdei🏴
🌏 قسمت نهم 🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و هم از عقب دورادور می‌آمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ می‌لولیدند و آن از درخت‌های جنگلی بود که همه فصول سبز است. 🔻 رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و می‌گفت: «آن تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیت‌ها را در دنیا برای کمک به من کاشته‌ای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه. 🔻مگر هادی برخلاف کاری از دستش بر می‌آید، مگر خودش نگفت که هر وقت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت ، عجب با اطلاع بوده است. 🔻 از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهایم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای می‌رسید. به سمت راست رفتم و داخل شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابه‌ای ساکن شد... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri