نزدیکانت را فراموش نکن!
حکمت ۱۴
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ، أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ.
کسی که از سوی نزدیکان و عزیزانش رها شود و در میان بیتوجهی و سردی آنان قرار گیرد، کسانی که به نظر دور از او هستند، با دلهایی پر از محبت و دستانی آماده و ارادهای راسخ برای یاریاش خواهند آمد و به حمایت از او پیشقدم خواهند شد.
واژه ها:
مَنْ: کسی که، فردی که، شخصی که
ضَيَّعَهُ: رها کند، فراموش کند، نادیده بگیرد
الْأَقْرَبُ: نزدیکان، کسانی که نزدیک هستند، افراد نزدیک
أُتِيحَ: برای او فراهم شود، به او داده شود، به او برسد
لَهُ: برای او، به او، از آنِ او
الْأَبْعَدُ: دور، کسانی که فاصله دارند، دورترینها
شرح:
بسته شدن یک در، پایان راه نیست
زنبور عسل اگر از گلهای نزدیک خود شهدی دریافت نکند، به سراغ گلهای دورتر میرود. گلهایی که آغوش خود را گشوده و شهد خود را سخاوتمندانه در اختیار او میگذارند. این حقیقت نشان میدهد که بسته شدن یک در، به معنای پایان راه نیست.
مولانا نیز همین معنا را در شعر خود بیان میکند:
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کسان راه نداند
حمایتهای ازدسترفته، حمایتهای تازه
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نیز همین حقیقت را بازگو میکند. ایشان میفرماید:
مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ، أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ.
کسی که نزدیکانش او را ضایع کنند، خداوند کسانی را که از او دورترند برای حمایت او مقدر میکند.
یعنی، اگر نزدیکان تو—خانواده، قوم، خویشان، دوستان، آشنایان و همشهریان—به هر دلیلی از تو حمایت نکردند، نگران نباش.
که البته گاهی دلیل این بیمهری، حسادت است؛ چراکه کسانی که به ما نزدیکترند، گاهی تاب رشد و موفقیت ما را ندارند.
گاهی هم عادت است؛ آنقدر حضور ما برایشان تکراری شده که دیگر ارزش ما را نمیبینند.
و گاهی نادانی؛ ما را درک نمیکنند و به همین دلیل ترکمان میکنند.
اما مبادا ناامید شوی، خداوند جبرانکننده است. او افرادی را وارد زندگیات میکند که هرگز تصور نمیکردی. انسانهایی که حقیقتاً از ذهن و خیال تو دور بودند، اما برای حمایت و پشتیبانیات گمارده می شوند.
فرصتهای تازه و راههای ناشناخته
همچنین ممکن است خداوند فرصتهای تازهای در اختیار تو قرار دهد:
شاید محیطی که در آن هستی مناسب رشد تو نباشد و قرار است به جایی بهتر هدایت شوی.
شاید خداوند میخواهد تو را متوجه قدرت و تواناییهای درونی خود کند.
به همین دلیل، هرگز نباید بسته شدن یک مسیر را پایان راه دانست.
هر رنجی مقدمهای برای گشایش است و هر بسته شدنی، دری برای گشوده شدن دارد.
سرگذشت یوسف (ع) و پیامبر (ص)
آیا یوسف (ع) را به یاد داری؟
نزدیکترین افرادش—برادرانش—او را به چاه انداختند، اما غریبهها و اغیار او را به جاه رساندند.
یا پیامبر خدا (ص)؟
او از سوی قوم و قبیله خود، قریش، یاری ندید. اما خداوند سلمان را از فارس، بلال را از حبشه و اویس را از یمن بهعنوان یاران او برگزید.
پس اگر از سوی نزدیکان بیمهری دیدی، دنیا را تمامشده ندان! دنیا را تمام شده نبین!
خداوند راههای تازهای برای تو خواهد گشود که تصورش را هم نمیکردی.
از بسته شدن یک در نگران نباش
شاید همان چیزی که تو را میراند، همان چیزی باشد که تو را به جایی بهتر میرساند.
همانطور که ممکن است یک گل در یک باغ پژمرده شود، اما در جایی دیگر شکفته و شکوفا گردد، ممکن است مسیر جدیدی که به آن هدایت میشوی، جایگاه حقیقی رشد و بالندگی تو باشد.
هشداری به حاکمان و سیاستگذاران
این حکمت نهتنها تسلیبخش افراد تشییع شده، مظلوم و نادیدهگرفتهشده است، بلکه هشداری جدی به تضییع کنندگان و تصمیمگیرندگان یک جامعه نیز محسوب میشود.
اگر یک حکومت از نخبگان و استعدادهای داخلی خود به درستی استفاده نکند، دشمنان و رقبا آنها را جذب خود خواهند کرد.
پدیده تلخ فرار مغزها
یکی از نمونههای عینی این حکمت، مهاجرت نخبگان و متخصصان علمی از یک کشور به کشورهای دیگر است.
دلایل مهاجرت نخبگان:
۱. عدم حمایت و پشتیبانی از استعدادها
۲. نادیده گرفتن شایستگان و متخصصان
۳. فراهم نبودن امکانات لازم برای رشد و پیشرفت
کشورهای پیشرفته چگونه نخبگان را جذب میکنند؟
۱. پیشنهاد حقوق و مزایای بالا
۲. ایجاد شرایط علمی و پژوهشی پیشرفته
۳. اعطای اقامتهای ویژه، مانند ویزای نخبگان و گرینکارت دانشمندان
۴. محیط کاری مساعد و تشویق به نوآوری
نتیجه این مهاجرت چیست؟
۱. کند شدن پیشرفت علمی و فناوری کشور؛ زیرا مغزهای برتر از کشور خارج شدهاند.
۲. زیان اقتصادی بزرگ؛ زیرا سرمایهگذاری روی آموزش این افراد، نصیب کشورهای دیگر میشود.
۳. افزایش وابستگی به کشورهای پیشرفته؛ زیرا کشور مجبور به واردات دانش و فناوری خواهد شد.
این همان پیشبینی امیرالمؤمنین (ع) است که فرمود:
مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ، أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ.
کسی که نزدیکانش او را ضایع کنند، خداوند کسانی را که از او دورترند برای حمایت او مقدر میکند.
نتیجهگیری:
بسته شدن یک مسیر، پایان راه نیست.
اگر حمایت نشدی، بدان که حمایتهای تازهای در راه است.
هر رنجی، مقدمه گشایشی است که شاید هنوز آن را نمیبینی.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. اگر درهای اطراف تو بسته شد، آرام بمان و ایمان داشته باش که خداوند راهی بهتر خواهد گشود.
۲. به جای ناامیدی، به جستجوی فرصتهای تازه بپرداز.
۳. به تواناییهای درونی خود ایمان بیاور و به رشد فردی و خودسازی ادامه بده.
۴. اگر اطرافیان ارزش تو را درک نکردند، به دنبال محیطی برو که تو را بپذیرند و حمایت کنند.
۵. اگر در جایگاه مدیریت یا تصمیمگیری هستی، مراقب باش نخبگان و استعدادهای کشور را از دست ندهی.
۶. به یاد داشته باش که خداوند همواره جبرانکننده است و بهترین راهها را برای بندگانش میگشاید.
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و نود و سوم
#فجر
#صفحه- ۵۹۳
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
تفسیر گزیده ۵۹۳.mp3
4.03M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و نود و سوم
#فجر
#صفحه- ۵۹۳
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
پیش از قضاوت، همراه باش!
حکمت ۱۵
وَ قَالَ (علیه السلام): مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ.
نه هر گرفتار و دردمندی را میتوان شایسته سرزنش دانست؛ چهبسا رنجی که بر دوش میکشد، نه از خطا، بلکه آزمایشی باشد که او را به آستانه صبر و کمال میبرد، گاه مسیری برای پاکی، و گاه تقدیری که او را استوارتر و پختهتر میسازد.
واژه ها:
مَا: هرگز، نه، نیست
كُلُّ: هر، تمام، همه
مَفْتُونٍ: گرفتار، فریبخورده، در فتنهافتاده
يُعَاتَبُ: سرزنش میشود، ملامت میشود، نکوهش میشود
شرح:
آدمها، مانند شعلههای شمع و زغال
یک فوتِ ملایم حتی شعلهی شمع را خاموش میکند، اما یک بادِ تند نهتنها شعلهی زغال را خاموش نمیکند، بلکه آن را شعلهورتر هم میسازد.
آدمها نیز چنیناند؛ برخی مانند شعلهی شمعاند و در برابر کوچکترین ناملایمتی خاموش میشوند. برخی دیگر درست مثل شعلهی زغال، حتی در سختترین شرایط و شداید، شعله میکشند و نیرومندتر میشوند.
آیا آدمهای شکننده سزاوار سرزنشاند؟
هرگز! چراکه حد و توان آنها همین است. در طبیعت هم بعضی درختها در برابر بادهای تند مقاوماند، خم میشوند اما نمیشکنند. برخی دیگر اما، در هم میشکنند و خرد میشوند.
آیا درختی که شکسته و خرد میشود، سزاوار سرزنش است؟ نه! شاید ریشهاش در زمین سست بوده، شاید خاکش فقیر بوده، شاید سالها تشنگی کشیده است.
و این همان قصهی آدمهاست. برخی توان استقامت در برابر طوفان حوادث را دارند و از سختیها عبور میکنند. برخی دیگر نه، میشکنند و سقوط میکنند. اما آیا سزاوار سرزنشاند؟ خیر!
قفس پرنده و دامِ فتنهها
پرندهای را تصور کنید که در دامِ شکارچی گرفتار میشود. آیا سزاوار سرزنش است؟ هرگز!
شاید قفس آنقدر ماهرانه طراحی شده که راه گریزی نداشته باشد. شاید گرسنگی، او را به سوی دام کشانده باشد. شاید ناآگاهیاش باعث این اسارت شده باشد.
انسانی که در دام فتنهها میافتد نیز چنین است. شاید شرایط او را به اینجا کشانده، شاید نیازهایش او را مجبور کرده، شاید ناآگاهیاش سبب شده باشد. پس همهی انسانهایی که در مسیر خطا قرار گرفتهاند، لزوماً سزاوار سرزنش نیستند، زیرا همه از روی بدی و شرارت اشتباه نمیکنند.
نقش شرایط در خطاهای انسانی
گاهی محیط، گاهی ضعفهای شخصیتی، گاهی ناآگاهی و گاهی نیازها، فرد را به ورطهی اشتباه میکشاند. همهی گرفتاران، مقصر نیستند. برخی مقصرند، اما بسیاری قربانی شرایطاند.
بر همین اساس، امام (علیهالسلام) فرمودند: «ما کُلُّ مَفتونٍ یُعاتَبُ»؛ یعنی هر فریبخوردهای سزاوار سرزنش نیست.
ماهی در گل و لای و انسان در گرفتاریها
ماهیای را تصور کنید که در آبی کمعمق گرفتار شده و در گل و لای مانده است. آیا این ماهی سزاوار سرزنش است؟ آیا تقصیر اوست که آب کم شده؟
در زندگی نیز چنین است. از نگاه امام (علیهالسلام)، برخی افراد در مشکلاتی گرفتار میآیند که خود باعث آن نبودهاند. شاید جامعه، شاید تربیت، شاید فقر، شاید ناآگاهی یا عوامل دیگر، آنها را در گل و لای خطاها گرفتار کرده باشد.
نه هر انسانی که در مسیر اشتباه قرار گرفت، از روی قصد و نیت بد بوده است. گاهی شرایط او را به اینجا کشانده و اگر دستی برای کمک به سمت او دراز شود، دوباره میتواند برخیزد. درست مانند همان ماهی که اگر آبی روانهی او شود، دوباره زنده میشود، نفس میگیرد و زندگی را از سر میگیرد.
به جای قضاوت، راهی برای کمک بیابیم
پس بهجای عجله در قضاوت، باید راهی برای کمک و هدایت او پیدا کرد. بسیاری از افراد، اگر فرصتی دوباره داشته باشند، میتوانند تغییر کنند.
این همانند آب گلآلود است که اگر فرصت دهی، زلال میشود.
پس حکمت حکیمانه «ما کُلُّ مَفتونٍ»؛ در حقیقت به ما گوشزد میکند که در برخورد با خطای دیگران، با درک و مدارا رفتار کن، نه شتاب در ملامت و نه عجله در قضاوت.
و پیش از هر چیز و بیش از هر چیز، ببین و بیندیش که چه عاملی او را به این حال و روز افکنده است.
مانند باغبان، با مهربانی اصلاح کنیم
باغبان، وقتی با نهالی پژمرده روبهرو میشود، آن را از ریشه بیرون نمیکشد، بلکه خاک، آب و فضای آن را بررسی میکند.
شما هم، پیش از عتاب، ریشهها و علل خطاها را وارسی کنید. آن هم با گرمی و نرمی، زیرا در بسیاری از موارد، مهربانی مؤثرتر از عتاب و سرزنش است.
همانطور که آبیاری بهموقع و با ملایمت، گیاهی خشک را احیا میکند، بسیاری از افراد نیز در سایهی مهربانی، جانی دوباره گرفتهاند و به درختانی تناور تبدیل شدهاند، سایهبانی برای دیگران شدهاند.
باید فرصت داد... مثل آب گلآلود که اگر فرصت بدهی، زلال میشود.
نتیجهگیری
نه هر کسی که در خطا افتاده، مقصر است، و نه هر فریبخوردهای سزاوار سرزنش. پیش از آنکه قضاوت کنیم، باید ببینیم که او چگونه به اینجا رسیده است. شاید بتوانیم با نرمی و درک، مسیر بازگشت را برایش فراهم کنیم.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. در مواجهه با خطای دیگران، ابتدا به دنبال علت باشیم، نه سرزنش. شاید شرایط، نیاز یا ناآگاهی فرد را به اینجا کشانده باشد.
۲. مهربانی را در اصلاح دیگران مقدم بداریم. سرزنش، گاهی مانند تندبادی است که بهجای خاموش کردن آتش، آن را شعلهورتر میکند.
۳. فرصت دوباره دادن را تمرین کنیم. همانطور که طبیعت، فرصتی دوباره به درخت پژمرده میدهد، ما نیز برای تغییر افراد فرصت قائل شویم.
۴. بهجای حذف و طرد، اصلاح کنیم. همانگونه که باغبان، نهال پژمرده را از ریشه بیرون نمیآورد، بلکه آن را تقویت میکند، ما نیز ریشهی مشکلات را بررسی کنیم.
۵. آب زلال مهربانی را جاری سازیم. همانطور که آب، گل و لای را از بین میبرد و ماهی را زنده میکند، محبت نیز میتواند دلهای خطاکاران را زنده کند.
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و نود و چهارم
#بلد
#صفحه- ۵۹۴
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3