eitaa logo
استاد سید علی نجفی(ره)
119 دنبال‌کننده
197 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اِلهي وَ اَلْهِمْني وَلَهاً بِذِكْرِكَ اِلي ذِكْرِكَ؛ وَ هِمَّتي في رَوْحِ نَجاحِ اَسْمائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ؛ خدایا همت من را در یک چیز قرار بده: فی روح نجاح اسمائک. بعضی ها همّشان جمع مال است؛ بعضی ها همّشان کسب است؛ بعضی ها همّشان شهوات نفسانی است؛ بعضی ها همّشان شکمشان است؛ بعضی ها همّشان علم و دانایی است، که این بهترین و غلیظترینش است . ولی حضرت می فرماید همّ مرا چیز دیگری قرار بده. همّ مرا در این قرار بده که در هر جریانی طالب این باشم که نجاح برای اسمای تو در آن جریان باشد. یعنی در جریانات عالم، آن بعد اسمای تو و غلبه اسمای تو را ببینم، و آن غالب بشود. @msaliagha
  همه جریانات عالم دو بعد دارد: یک بعد شخصی خود جریان است، که مشغله کل خلق به همین است، (یعنی) به ظواهر جریانات عالم: بعضی زشت، بعضی زیبا، بعضی خوب، بعضی بد، و خلق عموما مشغول به همین (ظواهر) هستند؛ ولی (اینکه) این جریان حاکی از کدام اسم خداست؟ ( خلق) در این خط نیستند. چون لذتش را نچشیدند. برای اینکه عشق نداشتند، عشق به حق نداشتند. اول باید چاشنی محبت پیدا بشود. سید الشهدا علیه السلام می فرماید: آن دیده ایی که دنبال تو نمی گردد و تو را نمی بیند کور است، و خسارت زده است آن کسی که از محبت تو نصیب ندارد. چون از محبت نصیب نداشتند، داعی نداشتند که آن بعد از جریانات عالم را ببینند. ظواهر امور دلشان را گرفت و سعی نداشتند که نجاح اسماء برایشان پیدا بشود. @msaliagha
اگر حب در دل نباشد، دل را درست نمی کند. امام علیه السلام فرمود: حب الله تبارک و تعالی إذا أضاء علی سر عبد اخلاه عن کل شاغل. محبت خدا وقتی در دل  و سر عبد پرتو انداخت اورا از هر شاغلی (مشغول کننده ای) خالی می کند. امام سجاد علیه السلام که این استغفار را کرد معنایش همین است: استغفار می کنم به درگاه تو از هر لذتی به غیر ذکر تو،  و از هر راحتی به غیر انس تو، و از هر سروری به غیر قرب تو، و از هرشکلی به غیر طاعت تو، نه فقط استغفار می کنم از ذنوب، استغفار می کنم از هر چه که غیر توست. برای اینکه این لذت به غیر ذکر تو، در اثر غفلت پیدا شد؛ والا لذت باید لذت به ذکر تو باشد. @msaliagha
مگر اشیا خوب عالم، خوبی آنها از اسمای الهی نیست؟! چرا ظاهرش را می بینید باطنش را نمی بینید؟ اگر خوب است حاکی از خوبی اوست. گفت: یافتم این نکته کز و یافته اند دلفریبان همه سرمایه زیبایی را اگر زیبا در عالم هست مال اوست؛ اگر خوبی در عالم هست تجلی اسمای اوست؛ چرا ظاهرش را می بینید! گفت: از فریب نقش نتوان خامه نقاش دید فریب نقش را خوردیم؛ و خامه نقاش و هنر او را ندیدیم؛ ظاهر را دیدیم، باطن را ندیدیم، فرق بین ایمان و کفر همین جاست. که کافر یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره غافلون؛ از باطن امور کورند؛ فرق ایمان و کفر همین است. @msaliagha
اگر خداوند آن روح و آن راحتی که از تجلی اسما  ایجاد می شود برای دل مؤمن، نصیب آدم بکند، همت آدم هم روح می شود. چون انسان از راه لذائذ (حرکت می کند)، باید لذت داشته باشد، حالا چه لذت نفسی باشد، چه لذت عقلی. بلاخره اگر لذت نباشد حرکت نمی کند، اگر روح نداشته باشد، کشش ندارد. تجلی اسما خیلی روح دارد برای مومنین. اینقدر روح دارد، و اینقدر جریانات کوچک از آن بعد بزرگ است (که مثلا) یک جوی آب که دارد می گذرد، حیوان از آن یک لذتی می برد؛ انسان های ظاهربین هم لذت بیشتری می برند؛ ولی عارف وقتی آن را نگاه می کند که مظهر یکی از اسما، یا چندین اسم از اسمای الهی است، خیال می کنید لذتی که او می برد مساوی است با لذتی که انسان غافل از طبیعت می برد و از ظواهر امر برداشت می کند؟ او اصلا جریان دیگری می بیند. @msaliagha
(عارف) همه جریانات عالم و همه اشیای عالم را چیز دیگری می بیند. آنها را آینه هایی می بیند برای خزائن آن اشیا. قرآن می فرماید: ان من شی إلا و عندنا خزائنه؛ و ما ننزله إلا بقدر معلوم؛ هیچ چیزی در عالم نیست مگر اینکه خزائن آن پیش ماست،  در عالم دنیا در محدوده قدر معلوم ذره ای از آن را نازل کردیم. ولی شما بنگرید و خزائن آن را ببینید. اگر این فتح باب بر دل شد، صدها مسئله کشف می شود. وقتی انسان از این راه وارد شد جریانات را می شناسد، عالم را می شناسد، خودش را می شناسد. و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسهم أنفسهم ؛ از آن کسانی نباشید که چون خدا را فراموش کردند، این فراموشی موجب شد آنها خودشان را فراموش کنند. فرمود: کذاب آن کسی است که خبر  آسمان و زمین را می دهد، ولی وقتی از خدا سوال شود، آنجا می ماند. یعنی آن خبرها دروغ است. کسی که او را نمی شناسد، جریانات را نمی شناسد؛ و یک برداشت های غلط، برداشت های اعتباری، حرف های طوطی وار، سخن های بیجا و بی محتوا، و خیال در خیال می بافد. . @msaliagha
و همتی فی روح نجاح اسمائک؛ مولای من همت مرا در روح نجاح اسماءت قرار بده، هر کسی همتی دارد که یک لذتی در عالم ببرد، یک روحی نصیبش بشود؛ ولی همت مرا برای به دست آوردن این روح قرار بده که همه چیز را روح دار می کند. شما خیال می کنید مومن این یک لقمه غذایی که می خورد با آن غذایی که کافر می خورد یکی است؟! چنان لذت روحی می برد (که قابل وصف نیست) چون منعم را دارد می بیند. ظاهرش یک لقمه غذاست؛  اما در باطنش ده ها صفت الهی تجلی کرده : مطعم است که دارد او را اطعام می کند؛ از طرف دیگر قابض است که خود دارد نعمت را می گیرد؛ از طرف دیگر این لقمه غذا را دارد تبدیل به علم و نور می کند. صدها تجلی از یک لقمه غذا، صدها تجلی از یک شاخه درخت، صدها تجلی از این وزش باد، صدها تجلی از یک صدا (می بیند). @msaliagha
می گویند بایزید شبی تاریک با اصحاب می رفت. سگی به آنها حمله کرد، دیدند بایزید کلمه " لبیک ربی " به زبان آورد. اصحاب تعجب کردند که به چه کسی می گوید؟! چون جز صدای کلب نبود. خلق چه می دانند که ظاهر آن صدای کلب است، باطنش چیز دیگری است. او قهر خدا را می بیند. گفت: موسی‌ای نیست  که دعوی انا الحق شنود ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست چون این اتفاق در شجر افتاد این عارف سبزواری می گوید اندر شجری نیست که نیست؛ وگرنه این زمزمه اندر حجری نیست که نیست؛ این زمزمه اندر مدری نیست که نیست؛ این زمزمه اندر موجی از امواج بحر نیست که نیست؛ این زمزمه اندر وزش باد و صداهای طوفان نیست که نیست؛ این زمزمه اندر صداهای رعد و برق نیست که نیست؛ این زمزمه در صدای گوسفند نیست که نیست؛ این زمزمه در همه چیز هست. همه جا صدای انا الحق هست. همه اشجار این صدا را دارند، همه أحجار این صدا را دارند، همه آبها این صدا را دارند، همه موجودات عالم این صدا را دارند، ولی گوش شنوا نیست؛ برای اینکه نجاح اسما برای آنها نیست. @msaliagha
اِلهي وَ اَلْهِمْني وَلَهاً بِذِكْرِكَ اِلي ذِكْرِكَ؛ وَ هِمَّتي في رَوْحِ نَجاحِ اَسْمائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ؛ خدایا همت من را در یک چیز قرار بده: فی روح نجاح اسمائک. بعضی ها همّشان جمع مال است؛ بعضی ها همّشان کسب است؛ بعضی ها همّشان شهوات نفسانی است؛ بعضی ها همّشان شکمشان است؛ بعضی ها همّشان علم و دانایی است، که این بهترین و غلیظترینش است . ولی حضرت می فرماید همّ مرا چیز دیگری قرار بده. همّ مرا در این قرار بده که در هر جریانی طالب این باشم که نجاح برای اسمای تو در آن جریان باشد. یعنی در جریانات عالم، آن بعد اسمای تو و غلبه اسمای تو را ببینم، و آن غالب بشود. @msaliagha
  همه جریانات عالم دو بعد دارد: یک بعد شخصی خود جریان است، که مشغله کل خلق به همین است، (یعنی) به ظواهر جریانات عالم: بعضی زشت، بعضی زیبا، بعضی خوب، بعضی بد، و خلق عموما مشغول به همین (ظواهر) هستند؛ ولی (اینکه) این جریان حاکی از کدام اسم خداست؟ ( خلق) در این خط نیستند. چون لذتش را نچشیدند. برای اینکه عشق نداشتند، عشق به حق نداشتند. اول باید چاشنی محبت پیدا بشود. سید الشهدا علیه السلام می فرماید: آن دیده ایی که دنبال تو نمی گردد و تو را نمی بیند کور است، و خسارت زده است آن کسی که از محبت تو نصیب ندارد. چون از محبت نصیب نداشتند، داعی نداشتند که آن بعد از جریانات عالم را ببینند. ظواهر امور دلشان را گرفت و سعی نداشتند که نجاح اسماء برایشان پیدا بشود. @msaliagha
اگر حب در دل نباشد، دل را درست نمی کند. امام علیه السلام فرمود: حب الله تبارک و تعالی إذا أضاء علی سر عبد اخلاه عن کل شاغل. محبت خدا وقتی در دل  و سر عبد پرتو انداخت اورا از هر شاغلی (مشغول کننده ای) خالی می کند. امام سجاد علیه السلام که این استغفار را کرد معنایش همین است: استغفار می کنم به درگاه تو از هر لذتی به غیر ذکر تو،  و از هر راحتی به غیر انس تو، و از هر سروری به غیر قرب تو، و از هرشکلی به غیر طاعت تو، نه فقط استغفار می کنم از ذنوب، استغفار می کنم از هر چه که غیر توست. برای اینکه این لذت به غیر ذکر تو، در اثر غفلت پیدا شد؛ والا لذت باید لذت به ذکر تو باشد. @msaliagha