eitaa logo
محمدصادق
154 دنبال‌کننده
648 عکس
118 ویدیو
22 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔻هیأت یا فقرا؟ همیشه اول محرم وکیل مدافعان فقرا میان میگن پول نذری و هیأت هارو بدید به فقرا و این صحبتها، پاسخ کاملی به این دوستان دادم، ممنون میشم کامل بخونید منتشر کنید. ان شاء الله روزانه شبهات محرم رو پاسخ میدم | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بر شما تسلیت باد التماس دعا 🙏
⚠️ تـلنـگـر 📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید ☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۲۵۶ سـوره مـبـارکـه بـقـره همراه با ترجمه و تفسیر 🌼🌸 📖 متن ایه: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 📖 شأن نزول: «شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و سعيد بن جبير گويند: درباره بعضى از پسران انصار نازل گرديده كه يهودى بودند و پدرشان مي‌خواست آن‌ها را به اجبار و اكراه در دين اسلام وارد كنند و مسلمان نمايند 📖 ترجمه و تفسیر (تفسیر نور): ترجمه: در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداوند ايمان آورد، قطعاً به دستگيره محكمى دست يافته، كه گسستنى براى آن نيست. وخداوند شنواى دانا است. نکته ها ايمان قلبى با اجبار حاصل نمى‌شود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مى‌توان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده‌ام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد. اسلامى كه به كفّار مى‌گويد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» اگر در ادّعاى خود صادقيد، برهان و دليل ارائه كنيد. چگونه ممكن است مردم را در پذيرش اسلام، اجبار نمايد؟ جهاد در اسلام يا براى مبارزه با طاغوت‌ها و شكستن نظام‌هاى جبّارى است كه اجازه تفكّر را به ملّت‌ها نمى‌دهند و يا براى محو شرك و خرافه‌پرستى است كه در حقيقت يك بيمارى است و سكوت در برابر آن، ظلم به انسانيّت است. مطابق روايات، يكى از مصاديق تمسك به «عروة الوثقى» و ريسمان محكم الهى، اتصال با اولياى خدا و اهل‌بيت عليهم السلام است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله به حضرت على عليه السلام فرمودند: «انت العروة الوثقى». پیام ها 1- دينى كه برهان و منطق دارد، نيازى به اكراه و اجبار ندارد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» 2- تأثير زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقايد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» 3- راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» اسلام دين رشد است. 4- دين، مايه‌ى رشد انسانيّت است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» 5- اسلام با استكبار سازش ندارد. «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» 6- تا طاغوت‌ها محو نشوند، توحيد جلوه نمى‌كند. اوّل كفر به طاغوت، بعد ايمان به خدا. «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» 7- كفر به طاغوت و ايمان به خدا بايد دائمى باشد. «يكفر، يؤمن» فعل مضارع نشانه‌ى تداوم است. 8- محكم بودن ريسمان الهى كافى نيست، محكم گرفتن هم شرط است. «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ ...» 9- تكيه به طاغوت‌ها و هر آنچه غير خدايى است، گسستنى و از بين رفتنى است. تنها رشته‌اى كه گسسته نمى‌گردد، ايمان به خداست. «لَا انْفِصامَ لَها» 10- ايمان به خدا و رابطه با اولياى خدا ابدى است. «لَا انْفِصامَ لَها» ولى طاغوت‌ها در قيامت از پيروان خود تبّرى خواهند جست. 11- ايمان به خدا و كفر به طاغوت بايد واقعى باشد، نه منافقانه. زيرا خداوند مى‌داند ومى‌شنود. «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره‌ی قیام*  *آیه‌ی اول: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله...* ▪️بخش اول▪️ گزاره‌ی معروفی هست که همیشه با آن مشکل داشته‌ام. در وصف جامعه‌ای که  از اطاعت معصومین سرباز زد و به دور دشمنان آنها جمع شد، می‌گویند: «مردم حق را از باطل تشخیص نمی‌دادند و نادانی و بی‌خبری بیچاره‌شان کرده بود و ...» همیشه با خودم می‌گویم اگر این‌طور باشد، پس تکلیف آیات و نشانه‌های خدا چه می‌شود؟ مگر هدایت تعطیل‌پذیر است؟ درست است که اهل طغیان بر مردم خیمه زده‌اند و آن‌ها را در سیاه‌چال‌های فریب و رفاه به اسارت درآورده‌اند اما قدرت خدا کجا رفته؟ مگر می‌شود رشته‌ی معجزات خدا پاره شود و اتمام حجّت که حرفه‌ی بی‌حریف انبیاء و اولیاء بوده، کنار گذاشته شود؟ آن هم وقتی مشعشع‌ترین انوار الهی داشتند بر ظلمات زمین می‌تابیدند و  برهان الهی را به همه نشان می‌داده‌اند ...   در جامعه‌ای که هنوز نام پیامبر خدا در آن برده می‌شود و روسایش خود را خلیفه‌ی نبیّ می‌دانند، وقتی شخصیتی مثل حسین‌بن‌علی که تجسّم فرهنگ بعثت و وارث بیت نبوّت است، بیعت نکند و در شهر خود و حرم پیامبر قرار نگیرد و از مدینه خارج شود و با مخدّرات بنی‌هاشم سر به صحرا بگذارد و شعبان و رمضان و شوال و ذی القعده را در مکّه بماند و سرپیچی‌ و سازش‌ناپذیری‌ش را در موسم حج و در مرکز اجتماع مسلمین به نمایش بگذارد و پنج ماه تمام، آوارگی خود را فریاد بزند و دائماً هشدار بدهد که می‌خواهند او را بکشند و هیچ نقطه‌ای از بلاد مسلمین برای او امن نیست، آیا جز دیوانگان و مجانین، کسی باقی خواهد ماند که در بی‌خبری باشد و با جهل دم‌خور شود و اتمام حجّت حسین به گوش او نرسیده باشد؟ مساله آن‌قدر واضح بود که وقتی اباهرّه در راه کوفه از حسین پرسید که «چه چیزی تو را حرم جدّت [مدینه] و حرم خدا [مکّه] خارج کرد، اباعبدالله اول فرمود: «ویحک یا اباهره» انگار که اصل چنین سوال و استفهامی جای توبیخ داشت. بعد حضرت در جواب این سوال ابلهانه دوباره ناامنی و خطر جانی برای تنها وارث فرهنگ بعثت را فریاد کرد: اخذوا مالی فصبرت و شتموا عرضی فصبرت و طلبوا دمی فهربت «مالم را گرفتند و صبر کردم. ناموس و آبرویم را شتم کردند و صبر کردم. خواستند مرا بکشند که هجرت کردم». وضعیت به نحوی روشن بود که سلیمان بن صرد وقتی خواست مردم کوفه را بشوراند، در توصیف شرایط امام گفت: «صار الی مکّه هاربا من طواغیت آل ابی‌سفیان». قصد بنی‌امیه برای کشتن تنها باقیمانده از خاندان رسول به قدری واضح بود که ابن عباس پس از دیدار با حسین در مکه و در مقابل چشمان مردم فریاد زد: «وا حسیناه» و فرزند خلیفه‌ی دوم پس از دیدن امام گریست و با حضرت برای همیشه خداحافظی کرد.  با این‌که حسین، تهدید حکومت نسبت به جان خود را به یک خبر عمومی تبدیل کرد، اما این یک خبر عادی نبود و حتی دشمنان امام هم می‌دانستند که کشتن اباعبدالله چقدر مهیب و خطرناک است و معنایی جز هدم دین ندارد. کار به جایی رسید که وقتی مروان به حاکم اموی ِ مدینه پیشنهاد کرد تا قبل از خروج امام از مدینه، به قتل حسین مبادرت کند، ولید بن عتبه گفت: «ویحک انک اشرت الیّ بذهاب دینی و دنیای». قتل حسین و تصمیم یزید برای تحقق آن، فاجعه‌ای بود که حتی عبدالله بن مطیع را ـ که از زبیریان بود و امام را در راه کوفه مشاهده کرد ـ مجبور به اعترافات عجیبی کرد: «با کشتن تو حرمت پیامبر هتک می‌شود. حرمت اسلام از بین می‌رود. حتی حرمت قریش نابود می‌شود و اصلاً حرمت عرب لگدمال می‌شود و پس از قتل تو آنان از هیچ‌کس نخواهند ترسید.» این گناه این‌قدر عظیم بود که همسان کفر و شرک انگاشته شد؛ نه از طرف شیعیان که از سوی یک عالم اهل شام؛ شهری که مرکز دشمنی با اهل‌بیت بود. سید بن طاووس نقل می‌کند که عالم شامی وقتی سر اباعبدالله را دید، یک ماه تمام خود را از تمام اصحابش  مخفی کرد و وقتی پیدایش کردند، این شعر را می‌خواند: «یکبّرون بأن قتلت و انّما / قتلوا بک التکبیر و التهلیلا»  بخاطر شهادت تو ندای الله اکبر سر می‌دهند در حالی‌که با کشتن تو تکبیر و تهلیل و توحید را کشته‌اند. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ادامه👇👇👇
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره‌ی قیام*  *آیه‌ی اول: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله...* ▪️بخش دوم و پایانی▪️ با وجود فشارها و تنهایی‌ها و مظلومیت‌ها و بدون هیچ‌گونه امکانات حکومتی، تدابیر الهی ِ حضرت حسین  باعث شد که تهدید جانی  و عزم یزید برای به شهادت رساندن حضرت، در سراسر دنیای اسلام پخش شود و خواصّ درباره‌ی آن نظر دهند و عوامّ آن را به موضوعی برای بحث و جدل روزمرّه‌شان تبدیل کنند. موضع‌گیری‌ها و رفتارهای اباعبدالله همان نشانه‌ها و آیه‌های خدایی بودند که حجّت الهی را بر همه تمام کرد و تشخیص حق و باطل را در میان تمامی مردم تعمیم داد. همه فهمیدند که این خطر چقدر بزرگ است و چه معنایی دارد، پنج‌ماه تمام آوارگی حسین و خاندانش را دیدند یا شنیدند، تنهایی و مظلومیتش را چشیدند و فهمیدند که شهادت چقدر به او نزدیک شده اما هیچ‌کس و هیچ قوم و هیچ شهری تکان نخورد. وضع کوفه هم که از اسمش معلوم بود. این سکوت سمّی و این خواب و خرناس ِ دسته‌جمعی در جهان اسلام آن هم در طول حدود شش ماه مداوم، یزید را مطمئن کرد که به مقصودش خواهد رسید و مقابله‌ای در برابر او نخواهد بود و همین تحلیل بود که باعث شد ترسوها، گستاخ‌ترین‌ها شوند، دستگاه حاکم جرأت پیدا کند و پاک‌ترین خون در طول تاریخ به زمین ریخته شود و محترم‌ترین نوامیس عالَم به اسارت روند.  به قول سوره‌ی نهم، «آیا آنها نمی‌بینند که هر سال، یکی دو بار امتحان می شوند؟! اما باز هم توبه نمی‌کنند و عبرت نمی‌گیرند» وقتی قرار است امتحانی به عظمت عاشورا رقم بخورد، اراده‌ی خدا و فداکاری‌های اولیائش حجّت را بر پایین‌ترین سطوح عقلانیت هم تمام می‌کنند. سیدالشهدا قرآن مجسّم بود که با هجرتش داشت «و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله» را دوباره تفسیر می‌کرد تا   آیه‌ها و نشانه‌های الهی، متواتر و متراکم بر سر امّت پیامبر فرو ببارند... تا شاید کسی از عمق کثافات، دستی دراز کند و از او دست‌گیری شود... لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حیّ عن بینه...    ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
دویدن... ✍ملیحه سادات مهدوی من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم! اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند... هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم... بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند.... در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد... یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند... بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد... تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکی که با خوندن این چند سطر به چشم کسی بیاد، تقدیم به پدر و مادرم که همه چیزم و بطور خاص محبت اهل‌بیت رو مدیونشون هستم. @sharaboabrisham
🔅سوره عزاداران🔅 🔰 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «سوره فجر را در نوافل واجب و مستحب بخوانید، سوره فجر سوره امام حسین علیه‌السلام است. نسبت به این سوره رغبت داشته باشید تا خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد.» 🔰 ابو اُسامه پرسید: «كَيْفَ صَارَتْ هَذِهِ اَلسُّورَةُ لِلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاصَّةً؛ چطور این سوره، سوره امام حسین علیه‌السلام بطور خاص شده است؟» 🔰 حضرت فرمود: «مگر این آیه را در این سوره نشنیده‌ای: يٰا أَيَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ اِرْجِعِي إِلىٰ رَبِّكِ رٰاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبٰادِي وَ اُدْخُلِي جَنَّتِي؛ 🔆 منظور این آیه، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام است که نفس مطمئنه دارد و اصحابش هم، از خدای متعال راضی‌اند. 🌀 در روز قیامت، هم این اصحاب از خدا راضی هستند و هم، خدا از این اصحاب راضی است. ❇️ سوره فجر، سوره حسین‌‌بن‌علی علیه السلام و سوره شیعیان آل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌ و آله است. 💠 هرکس نسبت به قرائت سوره فجر مداومت داشته باشد، در درجه‌ امام حسین علیه‌السلام با او در بهشت خواهد بود. 💠 ✅ چه نوحه‌ای قشنگ‌تر از قرآن و چه نوحه سرایی بالاتر از خدا سراغ دارید که با آن امام حسین علیه‌السلام و عظمت کربلا را وصف کنید.» (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۲۴، ص ۹۳) 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات» استاد امینی خواه 🌷براي سلامتی و فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، صلواتی هدیه فرمائید 🌷 ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
⚠️ تـلنـگـر 📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید ☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۲۵۷ سـوره مـبـارکـه بـقـره همراه با ترجمه و تفسیر 🌼🌸 📖 متن ایه: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ 📖 شأن نزول: ابن شهر آشوب از امام باقر عليه‌السلام نقل نمايد كه درباره دشمنان امام على مرتضى عليه‌السلام و پيروان آن‌ها نازل گرديده كه مردم را از نور ولايت امام به طرف ظلمت و تاريكى ولايت دشمنان او سوق داده و بيرون مى برند 📖 ترجمه و تفسیر (تفسیر نور): ترجمه: خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاريكى‌ها (ى گوناگون) بيرون و به سوى نور مى‌برد. لكن سرپرستان كفّار، طاغوت‌ها هستند كه آنان را از نور به تاريكى‌ها سوق مى‌دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود. نکته ها در آيه قبل خوانديم كه او مالك همه چيز است؛ «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ...» ودر اين آيه مى‌خوانيم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولايى است. «وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» گوشه‌اى از سيماى كسانى كه ولايت خدا را پذيرفته‌اند: آنكه ولايت خدا را پذيرفت، كارهايش رنگ خدايى پيدا مى‌كند. «صِبْغَةَ اللَّهِ» براى خود رهبرى الهى برمى‌گزيند. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً» راهش روشن، آينده‌اش معلوم و به كارهايش دلگرم است. «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ» ، «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» ، «لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» در جنگ‌ها و سختى‌ها به يارى خدا چشم دوخته و از قدرت‌هاى غير خدايى نمى‌هراسد. «فَزادَهُمْ إِيماناً» از مرگ نمى‌ترسد و كشته شدن در تحت ولايت الهى راسعادت مى‌داند. امام حسين عليه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الّا السعادة». تنهايى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نيست، چون مى‌داند او زير نظر خداوند است. «ان‌ اللَّهَ مَعَنا» از انفاق و خرج كردن مال نگران نيست، چون مال خود را به ولى خود مى‌سپارد. «يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» تبليغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده‌هاى حتمى الهى داده است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» غير از خدا همه چيز در نظر او كوچك است. امام على عليه السلام فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعينهم ...». از قوانين و دستورات متعدّد متحيّر نمى‌شود، چون او تنها قانون خدا را پذيرفته و فقط به آن مى‌انديشد. و اگر صدها راه درآمد برايش باز شود تنها با معيار الهى آن راهى را انتخاب مى‌كند كه خداوند معيّن كرده است. «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ» پیام ها 1- مؤمنان، يك سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدّد دارند كه طاغوت‌ها باشند و پذيرش يك سرپرست آسان‌تر است. «6» درباره مؤمنان مى‌فرمايد: «اللَّهُ وَلِيُّ» امّا درباره‌ى كفّار مى‌فرمايد: «أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 2- آيه قبل فرمود: «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» اين آيه نمونه‌اى از رشد و غىّ را بيان مى‌كند كه ولايت خداوند، رشد و ولايت طاغوت انحراف است. «اللَّهُ وَلِيُّ ... أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 3- راه حقّ يكى است، ولى راههاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه‌ى نور را به كار مى‌برد، ولى از راههاى انحرافى و كج، به ظلمات وتاريكى‌ها تعبير مى‌كند. «النور، الظلمات» 4- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، اميد و آرامش وجود دارد. «النُّورِ» 5- مؤمن در بن بست قرار نمى‌گيرد. «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ» 6- طاغوت‌ها در فضاى كفر وشرك قدرت مانور دارند. «الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 7- هر كس تحت ولايت خداوند قرار نگيرد، خواه ناخواه طاغوت‌ها بر او ولايت مى‌يابند. «اللَّهُ وَلِيُّ ... أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 8- هر ولايتى غير از ولايت الهى، ولايت طاغوتى است. «اللَّهُ وَلِيُّ ... أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 9- توجّه به عاقبت طاغوت پذيرى، انسان را به حقّ پذيرى سوق مى‌دهد. «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ» ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 آداب ظاهری و باطنی در ماه محرم سخنران: استاد ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote