هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔻هیأت یا فقرا؟
همیشه اول محرم وکیل مدافعان فقرا میان میگن پول نذری و هیأت هارو بدید به فقرا و این صحبتها، پاسخ کاملی به این دوستان دادم، ممنون میشم کامل بخونید منتشر کنید.
ان شاء الله روزانه شبهات محرم رو پاسخ میدم
#شبهات_محرم
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
⚠️ تـلنـگـر
📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند...
اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید
☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۲۵۶ سـوره مـبـارکـه بـقـره همراه با ترجمه و تفسیر 🌼🌸
📖 متن ایه:
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
📖 شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و سعيد بن جبير گويند: درباره بعضى از پسران انصار نازل گرديده كه يهودى بودند و پدرشان ميخواست آنها را به اجبار و اكراه در دين اسلام وارد كنند و مسلمان نمايند
📖 ترجمه و تفسیر (تفسیر نور):
ترجمه:
در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداوند ايمان آورد، قطعاً به دستگيره محكمى دست يافته، كه گسستنى براى آن نيست. وخداوند شنواى دانا است.
نکته ها
ايمان قلبى با اجبار حاصل نمىشود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مىتوان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كردهام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد.
اسلامى كه به كفّار مىگويد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» اگر در ادّعاى خود صادقيد، برهان و دليل ارائه كنيد. چگونه ممكن است مردم را در پذيرش اسلام، اجبار نمايد؟
جهاد در اسلام يا براى مبارزه با طاغوتها و شكستن نظامهاى جبّارى است كه اجازه تفكّر را به ملّتها نمىدهند و يا براى محو شرك و خرافهپرستى است كه در حقيقت يك بيمارى است و سكوت در برابر آن، ظلم به انسانيّت است.
مطابق روايات، يكى از مصاديق تمسك به «عروة الوثقى» و ريسمان محكم الهى، اتصال با اولياى خدا و اهلبيت عليهم السلام است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به حضرت على عليه السلام فرمودند: «انت العروة الوثقى».
پیام ها
1- دينى كه برهان و منطق دارد، نيازى به اكراه و اجبار ندارد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»
2- تأثير زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقايد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»
3- راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» اسلام دين رشد است.
4- دين، مايهى رشد انسانيّت است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»
5- اسلام با استكبار سازش ندارد. «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ»
6- تا طاغوتها محو نشوند، توحيد جلوه نمىكند. اوّل كفر به طاغوت، بعد ايمان به خدا. «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ»
7- كفر به طاغوت و ايمان به خدا بايد دائمى باشد. «يكفر، يؤمن» فعل مضارع نشانهى تداوم است.
8- محكم بودن ريسمان الهى كافى نيست، محكم گرفتن هم شرط است. «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ ...»
9- تكيه به طاغوتها و هر آنچه غير خدايى است، گسستنى و از بين رفتنى است.
تنها رشتهاى كه گسسته نمىگردد، ايمان به خداست. «لَا انْفِصامَ لَها»
10- ايمان به خدا و رابطه با اولياى خدا ابدى است. «لَا انْفِصامَ لَها» ولى طاغوتها در قيامت از پيروان خود تبّرى خواهند جست.
11- ايمان به خدا و كفر به طاغوت بايد واقعى باشد، نه منافقانه. زيرا خداوند مىداند ومىشنود. «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
___
بله | آیگپ | سروش | تلگرام | ایتا
@msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
*سورهی قیام*
*آیهی اول: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله...*
▪️بخش اول▪️
گزارهی معروفی هست که همیشه با آن مشکل داشتهام. در وصف جامعهای که از اطاعت معصومین سرباز زد و به دور دشمنان آنها جمع شد، میگویند: «مردم حق را از باطل تشخیص نمیدادند و نادانی و بیخبری بیچارهشان کرده بود و ...» همیشه با خودم میگویم اگر اینطور باشد، پس تکلیف آیات و نشانههای خدا چه میشود؟ مگر هدایت تعطیلپذیر است؟ درست است که اهل طغیان بر مردم خیمه زدهاند و آنها را در سیاهچالهای فریب و رفاه به اسارت درآوردهاند اما قدرت خدا کجا رفته؟ مگر میشود رشتهی معجزات خدا پاره شود و اتمام حجّت که حرفهی بیحریف انبیاء و اولیاء بوده، کنار گذاشته شود؟ آن هم وقتی مشعشعترین انوار الهی داشتند بر ظلمات زمین میتابیدند و برهان الهی را به همه نشان میدادهاند ...
در جامعهای که هنوز نام پیامبر خدا در آن برده میشود و روسایش خود را خلیفهی نبیّ میدانند، وقتی شخصیتی مثل حسینبنعلی که تجسّم فرهنگ بعثت و وارث بیت نبوّت است، بیعت نکند و در شهر خود و حرم پیامبر قرار نگیرد و از مدینه خارج شود و با مخدّرات بنیهاشم سر به صحرا بگذارد و شعبان و رمضان و شوال و ذی القعده را در مکّه بماند و سرپیچی و سازشناپذیریش را در موسم حج و در مرکز اجتماع مسلمین به نمایش بگذارد و پنج ماه تمام، آوارگی خود را فریاد بزند و دائماً هشدار بدهد که میخواهند او را بکشند و هیچ نقطهای از بلاد مسلمین برای او امن نیست، آیا جز دیوانگان و مجانین، کسی باقی خواهد ماند که در بیخبری باشد و با جهل دمخور شود و اتمام حجّت حسین به گوش او نرسیده باشد؟
مساله آنقدر واضح بود که وقتی اباهرّه در راه کوفه از حسین پرسید که «چه چیزی تو را حرم جدّت [مدینه] و حرم خدا [مکّه] خارج کرد، اباعبدالله اول فرمود: «ویحک یا اباهره» انگار که اصل چنین سوال و استفهامی جای توبیخ داشت. بعد حضرت در جواب این سوال ابلهانه دوباره ناامنی و خطر جانی برای تنها وارث فرهنگ بعثت را فریاد کرد: اخذوا مالی فصبرت و شتموا عرضی فصبرت و طلبوا دمی فهربت «مالم را گرفتند و صبر کردم. ناموس و آبرویم را شتم کردند و صبر کردم. خواستند مرا بکشند که هجرت کردم». وضعیت به نحوی روشن بود که سلیمان بن صرد وقتی خواست مردم کوفه را بشوراند، در توصیف شرایط امام گفت: «صار الی مکّه هاربا من طواغیت آل ابیسفیان». قصد بنیامیه برای کشتن تنها باقیمانده از خاندان رسول به قدری واضح بود که ابن عباس پس از دیدار با حسین در مکه و در مقابل چشمان مردم فریاد زد: «وا حسیناه» و فرزند خلیفهی دوم پس از دیدن امام گریست و با حضرت برای همیشه خداحافظی کرد.
با اینکه حسین، تهدید حکومت نسبت به جان خود را به یک خبر عمومی تبدیل کرد، اما این یک خبر عادی نبود و حتی دشمنان امام هم میدانستند که کشتن اباعبدالله چقدر مهیب و خطرناک است و معنایی جز هدم دین ندارد. کار به جایی رسید که وقتی مروان به حاکم اموی ِ مدینه پیشنهاد کرد تا قبل از خروج امام از مدینه، به قتل حسین مبادرت کند، ولید بن عتبه گفت: «ویحک انک اشرت الیّ بذهاب دینی و دنیای». قتل حسین و تصمیم یزید برای تحقق آن، فاجعهای بود که حتی عبدالله بن مطیع را ـ که از زبیریان بود و امام را در راه کوفه مشاهده کرد ـ مجبور به اعترافات عجیبی کرد: «با کشتن تو حرمت پیامبر هتک میشود. حرمت اسلام از بین میرود. حتی حرمت قریش نابود میشود و اصلاً حرمت عرب لگدمال میشود و پس از قتل تو آنان از هیچکس نخواهند ترسید.» این گناه اینقدر عظیم بود که همسان کفر و شرک انگاشته شد؛ نه از طرف شیعیان که از سوی یک عالم اهل شام؛ شهری که مرکز دشمنی با اهلبیت بود. سید بن طاووس نقل میکند که عالم شامی وقتی سر اباعبدالله را دید، یک ماه تمام خود را از تمام اصحابش مخفی کرد و وقتی پیدایش کردند، این شعر را میخواند: «یکبّرون بأن قتلت و انّما / قتلوا بک التکبیر و التهلیلا» بخاطر شهادت تو ندای الله اکبر سر میدهند در حالیکه با کشتن تو تکبیر و تهلیل و توحید را کشتهاند.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
ادامه👇👇👇
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
*سورهی قیام*
*آیهی اول: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله...*
▪️بخش دوم و پایانی▪️
با وجود فشارها و تنهاییها و مظلومیتها و بدون هیچگونه امکانات حکومتی، تدابیر الهی ِ حضرت حسین باعث شد که تهدید جانی و عزم یزید برای به شهادت رساندن حضرت، در سراسر دنیای اسلام پخش شود و خواصّ دربارهی آن نظر دهند و عوامّ آن را به موضوعی برای بحث و جدل روزمرّهشان تبدیل کنند.
موضعگیریها و رفتارهای اباعبدالله همان نشانهها و آیههای خدایی بودند که حجّت الهی را بر همه تمام کرد و تشخیص حق و باطل را در میان تمامی مردم تعمیم داد. همه فهمیدند که این خطر چقدر بزرگ است و چه معنایی دارد، پنجماه تمام آوارگی حسین و خاندانش را دیدند یا شنیدند، تنهایی و مظلومیتش را چشیدند و فهمیدند که شهادت چقدر به او نزدیک شده اما هیچکس و هیچ قوم و هیچ شهری تکان نخورد. وضع کوفه هم که از اسمش معلوم بود. این سکوت سمّی و این خواب و خرناس ِ دستهجمعی در جهان اسلام آن هم در طول حدود شش ماه مداوم، یزید را مطمئن کرد که به مقصودش خواهد رسید و مقابلهای در برابر او نخواهد بود و همین تحلیل بود که باعث شد ترسوها، گستاخترینها شوند، دستگاه حاکم جرأت پیدا کند و پاکترین خون در طول تاریخ به زمین ریخته شود و محترمترین نوامیس عالَم به اسارت روند.
به قول سورهی نهم، «آیا آنها نمیبینند که هر سال، یکی دو بار امتحان می شوند؟! اما باز هم توبه نمیکنند و عبرت نمیگیرند» وقتی قرار است امتحانی به عظمت عاشورا رقم بخورد، ارادهی خدا و فداکاریهای اولیائش حجّت را بر پایینترین سطوح عقلانیت هم تمام میکنند. سیدالشهدا قرآن مجسّم بود که با هجرتش داشت «و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله» را دوباره تفسیر میکرد تا آیهها و نشانههای الهی، متواتر و متراکم بر سر امّت پیامبر فرو ببارند... تا شاید کسی از عمق کثافات، دستی دراز کند و از او دستگیری شود... لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حیّ عن بینه...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#سورهی_قیام
#شب_دوم_محرم
#محرم
___
بله | آیگپ | سروش | تلگرام | ایتا
@msnote