پدر و پسرش زائر بودند،اربعین آمده بودند کربلا،از فرط خستگی اینگونه آرام در بغل هم خوابیده بودند،هزار روضه به ذهنم آمد، این را میدانم پدر شاید زبانی نگوید دوستت دارم ولی کاری میکند تا متوجه بشوی،
حسین جان به راستی تو کیستی؟
#خاطرات_اربعین
Https://eitaa.com/mtabeen_ir