🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
⭕️ #وصیت_نامه شهید عبد المطلب اکبری
بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: “تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید! ”
👉 @mtnsr2
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿
🌷خاطرهاي كه خواهيد خواند به شهيدي مربوط ميشود كه از توانايي گفتن و شنيدن بيبهره بود.
🌷شهيد #عبدالمطلب_اكبري كسي بود كه قبل از شهادتش قبرش را نشان همرزمانش ميدهد. اين شهيد بزرگوار چندين وصيتنامه نوشته است كه يكي از آنها را ما در ذيل اين مطلب قرار دادهايم. شهيد عبدالمطلب اكبري سرانجام در تاريخ 65/12/4 به شهادت رسيد:
☘راوی حجت الاسلام انجوی نژاد
« پنچ دقيقه قبل از اينكه برم يك نفر اومد كنارم نشست و گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟ گفتم: بفرمائيد! عكسي به من نشون داد، يه پسر نوزده - بيست سالهاي بود، گفت: اسمش «عبدالمطلب اكبري» ست، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود و در ضمن ناشنوا هم بود. عبدالمطلب يك پسرعمويي هم به نام «غلامرضا اكبري» داشت كه شهيد شده. غلامرضا كه شهيد شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون كر و لالي خودش با ما حرف ميزد، ما هم گفتيم: چي ميگي بابا؟! محلش نذاشتيم، هرچي سر و صدا كرد هيچ كس محلش نذاشت. وقتي ديد ما نميفهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد و رويش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم حتما شوخيش گرفته، ديد همه ما داريم ميخنديم، طفلك هيچي نگفت؛ يه نگاهي به سنگ قبر كرد و با دست، نوشتهاش را پاك كرد. سپس سرش را پائين انداخت و آروم رفت . . . . فردايش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه عبدالمطلب رو آوردند و دقيقاً توي همين جايي كه با انگشت كشيده بود خاكش كردند»
👉 @mtnsr2
عکس نوشته به همراه قسمتی از وصیت نامه شهید
عبد المطلب اکبری....
👉 @mtnsr2
1_3930702.mp3
1.6M
⭕️ #نوای_شهدایی
🌷کی از یادم میره اون اخلاص و وفا
🌷زنده موندم فقط با یاد جبهه ها
🌷دریادل باصفا عاشق بی ادعا
🌷یک به یک تابه خدا پرمیکشیدن
🌷غرق شور نوا محو نور خدا
🌷تا عرش کربلاپرمیکشیدن
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
به علت ترافیک بالا در ایتا تا اطلاع ثانوی از فرستادن پیام معذوریم
با تشکر از صبر شما...............................................
⭕️دلنوشته ای بعد قطع تلگرام
✍امروز ۹۶/۲/۹صبح متوجه شدم تلگرام قطع شده برای همین سراغ پیامرسان ایرانی رفتم
گفتم یه گشتی تو گروه ها بزنم ببینم کار برها چی میگن 😊 بعد از کمی گشت گذار تو فضای مجازی یه چیزی مثل خوره افتاد تو ذهنم 😒
تو گروه ها فقط از فیلتر تلگرام و اینکه وصل بشه یا اینکه کی وصل میشه یا اینکه اصلا فیلتر شده یا مشکل از سرور تلگرامه صحبت بود ...
☘تو مملکت امام زمان تو گروه های مذهبی ..........
تمام صحبت یا دغ دغه شون شده تلگرام.....
اصلا قطع شه یا اینکه دیگه نباشه
اصلا کل فضای مجازی واینترنت از آسمون شیعه خانه امام زمان رخت ببنده
آخه چی شده چی به سر ما آوردن
صاحب الزمان تو کوچه هامون حتی روی فرش هامون پا میزارن به حال ما اشک می ریزند حالا دغ دغه ما شده...
اصلا طبق روایات قرار بو غیبتش ۷۰ سال طول بکشه چکار می کنیم که ۱۲۰۰ساله امام زمان منتظر ماست
توی همین فکر ها بودم که یه خبر کذبی شنیدم که تلگرام وصل شده سریع رفتم تلگرامم رو چک کردم دیدم....
نه ، خبرش کذب بوده
یکدفعه بغضم ترکید برای خودمم هم مهم بود .....
آهی کشیدم و گفتم:
ای کاش میشد فقط بجای این همه انتظار برای وصل تلگرام
منتظر وصل یار وهمراه همیشگی بود ...
🌷یا صاحب الزمان ادرکنی
🌷الهم عجل لولیک الفرج🌷
💬ارسالی ازAM
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶قسمت بیست وششم
🔶 #آن_چهار_نفر
بسیاری از رزمندگان معتقدند دوران جنگ ماه بعد از خروج بنی صدر تبدیل به دفاع مقدس شد یعنی واژه های معنوی واهمیت به مسائل دینی در جنگ وارد شد اما من اعتقاد دارم که در جبهه سر پل ذهاب وروزهای اول جنگ ما دفاع مقدس را با وجود #ابراهیم حس میکردیم، #ابراهیم هر وقت که فرصت می یافت مشغول مداحی می شد امور معنوی را بین نیروها گسترش میداد و....
در همان روزهای اول جلسات فرماندهان در یکی از خانه های سر پل ذهاب که دستمال سرخ ها در آنجا مستقر بودند برگذار می شد اعضای جلسه معمولا اصغر وصالی ،علی تیموری، #ابراهیم هادی ،وخلبان شیرودی بودند وقتی جلسه تمام می شد #ابراهیم مشغول مداحی می شد.تمام نیروها جمع می شدند واز نوای ملکوتی #ابراهیم استفاده می کردند
یک روز از طرف اصغر به پادگان ابوذر رفتم نامه ای به خلبان شیرودی دادم که برای جلسه به سر پل ذهاب بیاید . آقای شیرودی گفت بگویید این رفیق ما ، آقا #ابراهیم حتما باشه . گفتم چشم ایشون هم هستند
روزها گذشت معنویت #ابراهیم تاثیر عجیبی روی نیرو ها گذاشت او ج معنویت #ابراهیم را در برخورد با دشمن شاهد بودیم او با دشمن که به اسارت در می آمدند به گونه ای برخورد میکرد که برای تمام نیرو ها الگو بود
یادم هست در ارتفاعات کوره موش در همدان روزهای اول چهار اسیر گرفتیم ما در یکی از خانه های ابتدایی شهر مستقر بودیم همراه با #ابراهیم این چهار اسیر را به خانه آوردیم تا چند روز بعد به پادگان ابوذر منتقل شوند آن سوی حیاط یک اتاق با درب آهنی وجود داشت رفقا پیشنهاد کردند که اسرا را به آنجا منتقل کنیم ودرش را قفل کنیم #ابراهیم قبول نکرد گفت اینها مهمان ما هستند
گفتم آقا #ابراهیم چی میگی اینها اسیر های جنگی هستند به وقت فرار میکنند #ابراهیم گفت اگر برخورد ما صحیح باشد مطمئن باش هیچ کاری نمیکنند
دستان اسرا را باز کرد وآورد داخل اتاق سفره نهار پهن شد نان وکنسرو آوردم تعداد کنسروها کم بود با تقسیم بندی #ابراهیم خودمان هر دو نفر یک کنسرو خوردیم اما به اسرای عراقی به هر نفر یک کنسرو دادیم عراقی ها زیر چشمی شاهد این اتفاقات بودند میدیدند که قرار بود آنها را زندانی کنیم اما حالا در بهترین حالت کنار ما هستند آنها می دیدند همان چیزی که ما میخوریم حتی بهتر از آن را برای اسرا می آوریم دو روز گذشت و #ابراهیم به من گفت حمام را روشن کن من هم آب گرمکن را روشن کردم وحمام آماده شد . #ابراهیم چهار دست لباس آماده کرد ویکی یکی از اسرا را به حمام فرستاد عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار ما آمد. اسرای عراقی گریه میکردند و نمی رفتند و مرتب اسم #ابراهیم را صدا می زدند با بیسیم تماس گرفتم وابراهیم برگشت اسرای عراقی یکی یکی با او دست و روبوسی وخدا حافظی کردند آنها التماس میکردند که پیش #ابراهیم بمانند ولی قانون چنین اجازه ای به ما نمیداد
🌷ادامه دارد.......
👉 @mtnsr2
⭕️ #دلنوشته_شهدایی
🌷بارها که بر قبور آسمانی شهدا قدم می گذارم ، زمزمه ای شیرین با بی نشانی تو از زبان من جاری می شود.
نمی دانم که در نجوای صادقانه خود با خاک چه زمزمه کردی که این چنین آغوش محبتش را برایت گشود و اکنون
با گذشت سالها میل بر پس دادن تو ندارد !
نمی دانم که دل پاک و آسمانی ات چگونه به عرش اعلی پیوند خورد که چنین تجلی نور حق تعالی حتی جسم تو را از نشانه ها به دور ساخت .
نمی دانم چه بر جان چشاندی که چنین مست شراب الهی گشتی که حتی برای پیکر پاکت مأوایی بهتر از گمنامی و بی نشانی نیافتی .
نمی دانم که در دامان نیایش شب هایت چه ذکری سر دادی که حتی عشق عالم امکان ،عاشقت گشت و تو را با تمام وجود از آن خود ساخت .
شاید با دردِ ماندن سوخته بودی که چنین پاداشی نصیب رفتنت شد ،تصورم این است تو آنقدر با درد ماندن ساخته بودی که تمام افلاکیان برای پرواز عروج آسمانیت شرافت خود را نزد پروردگار عالمیان به ضمانت نهادند و این را خودم از زبان مأوایت که خاک کربلای ایران بود شنیدم.
دو کوهه با من سخن گفت :از غربت شهدا ء ، از اشک شوقشان ،از طاعت مستانه شان ،از ناله های سوزناکشان .
گفت و شنیدم ،گفت و باریدم
👉 @mtnsr2
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
⭕️ #علائم_ظهور
♻️ بارندگی های پیاپی اخیر در اکثر نقاط مسلمان نشین و زمستان کم بارش و گرمی که بر آنها گذشت را به خاطر بیاورید. حال روایات زیر و تطابق عجیب آنها را با وضعیت فعلی مشاهده کنید:
1⃣ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: در آخرالزمان خداوند ایشان را - به خاطر اعمالشان - از باریدن باران در وقت خود محروم می کند و باران را در غیر وقت طبیعی - خود می باراند. (نوائب الدهور، ج 1، ص 206)
2⃣همانا بر مردم زمانی خواهد آمد که در آن زمان، از آسمان باران می بارد اما از زمین گیاهی نمی روید(یعنی بیشتر زمانی میبارد که کمتر برای گیاهان سودمند است) .. همچنین آن حضرت فرمودند که: از علامات ظهور آن است که باران گرم می بارد (یعنی زمانی باران ببارد که هوا گرم است و طبیعتا بارانش سرد نخواهد بود) (الزام الناصب، ج 2 ص ۱۳۷)
3⃣ ساعت ظهور بر پا نمی شود تا آن که بر مردم بارانی ببارد که خانه های گلی نگاه دارنده آنها - از آن باران -نباشد. و جز با خانه های مویی - چادری - نمی توانند خود را - از باران - حفظ و نگهداری کنند.(کنز العمال، ج 14، ح 38593 )
مولف این روایت می گوید: شاید اشاره به باران های سیل آسایی باشد که با جاری کردن سیل مردم را مجبور به زندگی در چادر در اطراف شهرها می کند همچنین فرمودند: پیش از ظهور سالهایی است که آسمان از باریدن خودداری می کند.
4⃣ از ابن مسعود روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: در آن زمان در زمستان باران نمی بارد و زمستان مانند تابستان گرم می باشد.(نوائب الدهور، ج 1، ص 195)
5⃣حضرت علی (علیه السلام ) فرمودند:در آن زمان در فصلی که باید باران باریده و هوا سرد شود، در آن باران نمی بارد و هوا سرد نمی شود.(نوائب الدهور، ج 1، ص ۳۰۵)
#أفلا_تتفکرون؟
👉 @mtnsr2
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘