4_5881895348946862731.mp3
2.78M
🔸 #تلنگر_مهدوی
🔸بسیار عالی
👉 @mtnsr2
⭕️"یهودیان و حیات اقتصادی مدرن"
1️⃣ کتابی که صهیونیستها را برآشفته کند تا آن را جمعآوری کنند و در آتش بسوزانند حتماً خواندنی است. بخصوص اینکه آنرا یکی از بنیانگذاران #جامعهشناسی_مدرن نوشته باشد. «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» از نوشتههای مشهور #ورنر_سومبارت است.
2️⃣ کتاب که منتشر شد، گروهی از #یهودیان برآشفته شدند که این کتاب #ضدیهودی است و #یهودستیزها نیز آشفته شدند که این کتاب یهودیان را به قدر کافی رسوا نمیکند! ظاهر محور فکر هر دو گروه #یهودستیزی بود نه کتاب سومبارت، اما در نهایت، آنچه طرفین خود را با سوزاندنش تسلی میدادند، کتاب سومبارت بود!!
👉 @mtnsr2
🔴روزنامه آمریکایی هافینگتون پست:
🔹ایرانی ها به خوبی می دانند که افکار عمومی آمریکا نسبت به تلفات جنگی، تحمل اندکی دارد. در واقع، بزرگترین قوت ایران و بزرگترین ضعف آمریکا در یک چیز است: حساسیت افکار عمومی نسبت به تلفات.
🔹اگر جنگی آغاز شود، ایرانی ها، هزاران آمریکایی را خواهند کشت. به همین علت دولت های اوباما و بوش از رویارویی نظامی با ایران خودداری کردند.
🔹بنابراین، بهترین راه برای پیروزی ترامپ در جنگ احتمالی با ایران این است که جنگی را آغاز نکند.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔴حالا متوجه تذکرات حضرت آقا شدید؟
حضرت آقا چرا اینقدر تاکید بر روحیه #شهادت_طلبی در کتاب های درسی دارن؟
چرا اینقدر ایشان تاکید میکنند شهادت یک مرگ تاجرانه است و نباید این موضوع از بچه های مدرسه و جامعه گرفته بشه؟
این خبر نتیجه ی #فرهنگ_شهادت هست
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
👆👆در مورد عکس بالاست
✍گفتیم مگر مدافعین حرم بخاطر اسد رفتن جنگیدن😏
🔸مدافعان حرم برای #اهداف_انقلاب رفتن جنگیدن
اهدافی که می ارزه آدم جانش رو برای اون فدا کنه....👇
1⃣برای امنیت کشور
2⃣برای دفاع از حرم عمه سادات وحضرت رقیه سلام الله علیه
3⃣برای آرمان این انقلاب که فتح وآزادی بیت المقدس هست
👈زیاد نمونده تا هدف نهایی صدای گلوله هامون بیخ گوش اسراییلی هاست
🔸این لشکر مثل لشکریان کوفه بی بصیرت نیستند
مالکی که تا ده ضربه شمشیر به پیروزی فاصله داشت مجبور به برگشت کردند
🔸این لشکر محال است بی بصیرتی هایشان باعث شود تا سردار سلیمانی مجبور به برگشت شود
♻️به گفته رهبری به زودی نماز جماعت در #بیت_المقدس می خوانیم
انشاءالله
فتح وآزادی بیت المقدس #رازپنهان_ظهور است
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔸قسمت سوم
🔸 #والیبال
سال اول دبیرستان بودم. اون موقع دبیرستان شش کلاس بود یعنی از ۱۲تا۱۹سال دانش آموز در مدرسه بود به خاطر همین همه جور دانش آموزی داخل مدرسه وجود داشت بعضی ها بعد مدرسه دنبال کار می رفتند بعضی ها هم دنبال خلاف واعتیاد
ومن در مدرسه می ترسیدم که با کسی رفیق شوم اما خدا یکی از بهترین بندگانش را در مسیر زندگی من قرار داد
یک روز در زنگ ورزش همراه با دانش آموزان بزرگتر مشغول والیبال شدیم من سعی میکردم توانایی های خودم را به معلم ورزش نشان دهم تا برای تیم مدرسه انتخابم کند اما بزرگتر های مدرسه به خاطر قد وهیکل شان جایی در تیم برای ما باقی نگذاشتند #ابراهیم که یکی از قویترین بازیکنان تیم والیبال مدرسه بود مرا دیدگفت امروز عصر یادت نره بیا کلوپ صدری برای تمرین گفتم من انتخاب نشدم . گفت تو چیکار داری بیا برای تمرین وخودش با معلم ورزش صحبت کرد و از توانایی های من تعریف کرد با اصرار #ابراهیم آمدم خیلی ها مسخره ام می کردند کوچک بودم وجای آنها را گرفته بودم اما #ابراهیم در طول تمرین به من پاس می داد . روز بعد در زنگ تفریح سراغش رفتم او تنها کسی بود که مرا تحویل می گرفت وخیلی از رفاقت با او لذت می بردم تمام دانش آموزان مدرسه به او احترام می گذاشتند شخصیتش به قدری قابل احترام بود که دبیرای مدرسه ادب را در برخورد با او رعایت می کردند
روز بعد که خواستیم به تمرین برویم #ابراهیم بامن خیلی صحبت کرد اینکه محیط ورزش معنوی است سعی کن ورزش کردنت هم برای خدا باشد ویا اینکه غسل واجب به گردن داری ونمازت را نخواندی سعی کن پاک شو وبیا .....
گفتم نه آقا #ابراهیم من به مسائل شرعی اعتقاد دارم
#ابراهیم گفت پس نمازت را اول وقت بخوان اصلاً از فردا وقتی خواستیم به تمرین برویم نمازمان را جماعت در مسجد بخوانیم من هم قبول کردم یعنی اونقدر شخصیت #ابراهیم برایم محبوب بودکه هرچیزی که میگفت قبول میکردم
مدتی بعد در کلوپ صدری مشغول تمرین بودیم که چند نفر از ورزشکاران معروف آنجا آمدند یکی از آنها از همه معروف تر بود بازیکن فوتبال بود اما والیبال هم بازی میکرد اوعلی پروین بود با چند نفر از بازیکنهای سرشناس والیبال...
هیجان خاصی در سالن ایجاد شده بود نمیدانم چه کسی در حضور آنها از #ابراهیم تعریف کرد وپیشنهاد بازی والیبال سه نفره با #ابراهیم را داد
#ابراهیم یک طرف واون سه نفر طرف دیگر مقابل هم ایستادند بچه هایی که در سالن آمده بودند #ابراهیم را تشویق میکردند نمیدانید چه شور وهیجانی در سالن ایجاد شد دست آخر #ابراهیم توانست آنها را شکست دهد یادم هست علی پروین با تعجب به او نگاه میکرد
روزها گذشت تا یک روز در مدرسه #ابراهیم گفت بیا تک به تک والیبال کنیم
شروع کردیم به بازی بچه های کلاس دور زمین جمع شده بودند #ابراهیم بر خلاف قبل سرویس ها را جوری میزد که بتوانم جمع کنم من هم تلاش میکردم مقابل او کم نیارم هر چند دیده بودم تک نفره در مقابل چند بازیکن می ایستد و چطور آنها را شکست میدهد آنروز من بازی را برنده شدم در واقع #ابراهیم آنقدر ضعیف بازی کرد تا یک نوجوان کوچکتر از او برنده شود . نمیدانید مقابل هم کلاسی هایم چقدر لذت بردم هنوز شیرینی آن لحظات را در کام خود حس میکنم اما #ابراهیم از اینکه من لذت میبردم خوشحال بود
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️سخنرانی بسیار جالب وقابل تامل
استاد رائفی
🔸 #ظهور_بسیار_نزدیک است
🔸بایدمردم راآماده کنید
👉 @mtnsr2
⭕️ #داستانعجیب
شیخ جعفر شوشتری
کنار جویی نشسته بود و
بلند بلند ........ گریه میکرد
شاگردان شیخ
با دیدن نالههای شیخ
نگران شدند و پرسیدند:
جناب شیخ!
چه پیش آمده که
اینگونه اشك میريزيد؟
آيا کسی به شما چیزی گفته؟!
شیخجعفرشوشتری درحالگریه گفت:
بله یکی از لاتهای این اطراف
حرفی به من زد که مرا پریشان کرد!
شاگردان با نگرانی پرسیدند:
مگر به شما چه گفته است که
اینگونه گریه میکنید؟!
شیخ درجواب گفت؛
آن جوانِلات به من گفت:
شیخ جعفر!!
من همانی هستم که
همه در مورد من میگویند
آیا تو هم
همانی هستی که همه میگویند؟!
"خدایا
ما را بهتر از آنچه که
مردم گمان میکنند قرار بده"
👉 @mtnsr2
✍بلعم باعورا از علمای بنیاسرائیل بود، و کارش به قدری بالا گرفت که اسم اعظم میدانست و دعایش به استجابت میرسید. روایت شده: موسی با جمعیتی از بنیاسرائیل به فرماندهی یوشع بن نون و کالب بن یوفنا از بیابان تیه بیرون آمده و به سوی شهر (بیتالمقدس و شام) حرکت کردند، تا آن را فتح کنند و از زیر یوغ حاکمان ستمگر عمالقه خارج سازند. وقتی که به نزدیک شهر رسیدند، حاکمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بنیاسرائیل) رفته و گفتند از موقعیت خود استفاده کن و چون اسم اعظم الهی را میدانی، در مورد موسی و بنیاسرائیل نفرین کن. بَلْعَم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمنانی که پیامبر خدا و فرشتگان، همراهشان هستند، نفرین کنم؟ چنین کاری نخواهم کرد.»
🔻آنها بار دیگر نزد بَلْعم باعورا آمدند و تقاضا کردند نفرین کند، او نپذیرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نیرنگ و ترفند آنقدر شوهرش را وسوسه کرد، که سرانجام بَلْعم حاضر شد بالای کوهی که مشرف بر بنیاسرائیل است برود و آنها را نفرین کند. بَلْعم سوار بر الاغ خود شد تا بالای کوه رود. الاغ پس از اندکی حرکت سینهاش را بر زمین مینهاد و برنمیخاست و حرکت نمیکرد، بَلْعم پیاده میشد و آنقدر به الاغ میزد تا اندکی حرکت مینمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهی به سخن آمد و به بَلْعم گفت: «وای بر تو ای بَلْعم کجا میروی؟ آیا نمیدانی فرشتگان از حرکت من جلوگیری میکنند.» بَلْعم در عین حال از تصمیم خود منصرف نشد، الاغ را رها کرد و پیاده به بالای کوه رفت، و در آنجا همین که خواست اسم اعظم را به زبان بیاورد و بنیاسرائیل را نفرین کند اسم اعظم را فراموش کرد و زبانش وارونه میشد به طوری که قوم خود را نفرین میکرد و برای بنیاسرائیل دعا مینمود.
🔻به او گفتند: چرا چنین میکنی؟ گفت: «خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زیر و رو میکند.»
نام بلعم باعورا صریحاً در قرآن نیامده است لکن بسیاری از مفسران مضمون آیات ١٧۵ و ١٧۶ سوره اعراف را درباره او دانستهاند:
🔻وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوین
و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد
🔻وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون
و اگر میخواستیم او را با این آیات بالا میبردیم ولی او به زمین دل بست و از هوای نفس پیروی کرد، مَثَل او مَثَل قومی است که آیات ما را تکذیب کردند، پس داستانها را بازگو کن شاید بیندیشند.
👉 @mtnsr2