🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶قسمت پنجاه ویکم
🔶 #ابراهیم_هدایتگر
چهار شنبه که از شرکت خارج می شدم ، با خودم یک سری کتاب برداشتم وبه سمت خانه حرکت کردم.
پنجشنبه ،جمعه و شنبه به خاطر شب قدر و شهادت حضرت علی علیه السلام تعطیل بود.
فرصت خوبی بود تا نواقص سناریویی را که برای دفاع مقدس آماده کرده ام بر طرف کنم.
به خانه رسیدم وبعد از مدتی رفتم سراغ کتاب ها و یکی از آن ها را انتخاب کردم. روی چیزی در خصوص عملیات خاصی نوشته نشده بود . تمام کتابهایی که برای تحقیق انتخاب کرده بودم قطور بودند و همه مرتبط با موضوع :خیبر ، والفجر۸ وکربلای ۴ با خودم گفتم شاید این هم به این عملیاتها ربط داشته باشد.
به نظر از همه کوچکتر می آمد و راحت تر از همه کتاب ها می توانستم تمامش کنم. روی تخت دراز کشیدم وشروع کردم به خواندن کتاب این کتاب خاطرات یک شهید بود و ربطی به عملیات ها نداشت شهید #ابراهیم_هادی .
از هر برگ کتاب که می گذشتم ، بیشتر از شخصیت #ابراهیم خوشم می آمد .
جوری شیفته این شخصیت شده بودم که لحظه ای کتاب را زمین نگذاشتم!
آن شب خاله و شوهر خاله ام با فرزندانش به خانه ما آمدند. طبق معمول همیشه،بدونه روسری به استقبالشان رفتم ودر را باز کردم.
بعد هم دوباره نشستم پای خواندن کتاب ،هرچه جلو تر می رفتم بیشتر #ابراهیم را می شناختم وبرایم عزیز تر می شد .
طوری به او وابسته شدم که وقتی در قسمتی خواندم که زخمی یا مجروح شده ،بی امان اشک😢 می ریختم وناراحت می شدم وقلبم به درد می آمد.
وبعد به خودم گفتم: تو دیوانه ای؟!😳 این کتاب یک شهید است که می خوانی.
یعنی اینکه دیگر زنده نیست. برای چه اینقدر از مجروحیتش غمگین می شوی ؟! آخر شب وقتی خانواده گریه😭 های من را دیدند گفتند: برای چه اینقدر گریه می کنی!
بغض کردم وگفتم: آخه شما #ابراهیم را نمی شناسید.....یکدفعه شوهر خاله ام گفت :جبهه همین بود . من شبیه #ابراهیم را زیاد دیدم .می دانم چرا گریه می کنی....آن شب با بحث هایی در مورد جبهه و جنگ وشهدا به پایان رسید.
فردا صبح دوباره به سراغ کتاب رفتم نه برای اینکه تحقیقم را کامل کنم،برای اینکه بیشتر از #ابراهیم بدانم.
کتاب را باز کردم رسیدم به جایی که #ابراهیم با سوزن پشت پلک خود میزد وخود را برای دیدن نا محرم سرزنش می کرد.
کتاب را بستم واز خجالت نمیدانستم چه کنم؟! دوباره زدم زیر گریه ،این بار برای فاصله بین انسانیت #ابراهیم با خودم . فاصله بین خودم تا خدا.....
کتاب رو به پایان بود ومن تازه داشتم آغاز می کردم. رسیدم به نحوه شهادت #ابراهیم .
دلم نمی خواست تمام شود . نمی خواستم پایانش را بخوانم.
🌷ادامه دارد.....
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶ادامه قسمت پنجاه ویکم
🔶 #ابراهیم_هدایتگر
اما وقتی نام والفجر مقدماتی را دیدم ، گفتم وای....
من این عملیات را می شناسم . وقتی روی عملیات والفجر ۸ تحقیق می کردم کاملا تصادفی با غربت شهدای فکه آشنا شدم. #ابراهیم یکی از این غریب های خاک فکه بود که در این عملیات پهلوانانه به سوی خدا شتافت.
پایان این کتاب دیگر من ، نبودم . انگار عزیزم را از دست داده بودم .در خود فرو رفتم وبه خیلی چیزها فکر کردم
شب قدر بود ، سالها بود که آداب این شب را در خواب آلودگی هایم فراموش کرده بودم. طبق معمول سالهای گذشته به سمت رختخوابم رفتم و خوابیدم. باورم نمی شد .اما #ابراهیم بود که به خواب من آمد ! #ابراهیم را دیدم. آمد بالای سرم با صدایی مهربان گفت : پاشو نماز بخوان دارن اذان می گن....!
در همان عالم خواب نشستم ونگاهش کردم . نزدیکتر آمد وگفت :شما آبروی اسلامید.....
از خواب پریدم. یک ربع مانده بود به اذان صبح . بی اختیار گریه کردم😭 وگفتم :خدایا من آبروی اسلامم؟ من رو سیاه؟😭من که آبروی اسلام را بردم.....
رفتم وضو گرفتم . در سحر شب قدر ،اولین نمازم را بعد سالها خواندم.
ابراهیم با حرفش من را شرمنده وخجالت😥 زده کرد.....
حالا من که نمیتوانم آبروی اسلام باشم ، اما از آن روز به بعد سعی میکنم تا حد اقل آبروی اسلام را نبرم . به لطف #ابراهیم ،امروز چادر که حجاب فاطمه زهرا علیه السلام است را بهترین پوشش برای خود برگذیدم.
از این رو از شما می خواهم با کسانی که بد حجابند، یا اعتقادات مان را را درک نمی کنند بجای اینکه با خشونت برخورد کنیم ، بیایید هدایتگری چون #ابراهیم هادی باشیم . واگر توانش را نداریم ، #ابراهیم و #ابراهیم ها را به آنها معرفی کنیم .
یقینا خداوند بخشنده و مهربان است 😔. من تمام تلاشم را میکنم تا تمام روزهایی را که با سر کشی و عصیان به خود ظلم کردم وخودم را از معبود ومحبوبم دور ساختم جبران کنم امیدوارم که خداوند توفیق عبادتش را از ما نگیرد.
#ابراهیم به من آرامش وشناختی را داد که اگر زمین را زیر پا میگذاشتم در هیچ جای این دنیا نمی توانستم چنین آرامشی بیابم.
دلم می خواهد بدانید #ابراهیم ، نه فقط من ، بلکه اطرافیان من را هم دگرگون ساخته . به هر کس گوشه ای از خصلت های ابراهیم را می گویم دلش می خواهد خدای #ابراهیم را بشناسد .
سلام خدا بر #ابراهیم ، در آن لحظه که به دنیا آمد ودر آن لحظه که به شهادت رسید و در لحظه ی رستاخیز که بر انگیخته خواهد شد
دوستان خوبم بر سر سجاده هایتان که می نشینید من را هم دعا کنید🙏 تا خدا من را هم به بندگی قبول کند
👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂