۹۸/۷/۱۲
صبح همه بیدار شدیم
کانتینر آمده بود
درب آن را باز کردیم لوله های داربست، یکی پس از دیگری دست به دست به داخل ساختمان انتقال داده شد
باز هم یکدلی و همدلی و شوخ طبعی هنگام کار ، سخت ترین کارها را آسان می کرد
هیاهو وسر وصدا هنگام کار از سر خیابان شهید حسن زینی شنیده می شد
به قول یکی از دوستان ، حالا دیگر همه میدانند در این ساختمان مازندرانی ها مشغول به کار هستند😊
شور وحال حین کار لذت بخش بود
بین کار از هر چیزی صحبت به میان می آمد
یکی حین کار گفت عراق چند سال نسبت به کشور ما عقب بود اما الان از ما پیش افتاده
یکی در جوابش تحلیل زیبایی داشت که به خاطرم ماند و خوشم آمد
گفت اشتباه نکن. شاید به ظاهر ببینی چند سالیست که در عراق ساخت وسازی انجام شده و موقتا دینار ارزشی پیدا کرده اما در نظر داشته باش مردم هر کشوری خصوصیات مربوط به خودشان را دارند
اگر به تاریخ عراقی ها نگاه کنی در به دست آوردن پیروزی بسیار کوشا بودند اما در نگهداری موفقیتشان بسیار سهل انگار و جاهلانه عمل کرده اند
دلیل خوبی ذکر کرد
🇮🇶گفت عراقی ها اکثرا قومی وقبیله ای تصمیم می گیرند و تحلیل می کنند و نهایتا عمل میکنند
آنها به رهبری واحد اعتقادی ندارند
اخیرا به خاطر وجود داعش و به ناچار خط گیری سیاسی شان با عناصر انقلابی ایران
یک اتحاد نسبی در بینشان به وجود آمده
🇮🇷اما ایرانیان از قدیم الایام به رهبری واحد اعتقاد داشتند به همین دلیل ائمه معصومین تکیه و اتکای بیشتری به ایرانیان داشتند و آنان همواره محب اهلبیت بودند حدیث های نقل شده در این باب شاهد بر این ادعاست
و تا این خصلت بین ایرانی ها حفظ شود میتوانند موفق باشند
احتمال زیاد امروز موکب برای اسکان آماده به کار می شود
کار را با امید به خدا ساعت ۶ شروع کردیم
باز هم همان هیاهوی روزهای قبل
امروز هم حین کار صحبتهای زیادی شده بود
از یکی شنیدم که می گفت هجده بار به سفر حج مشرف شدم (البته بنا بر مهارتی که داشت توفیق اجباری شغلی اش بوده)
یکی دیگر گفت اتفاقا یکی نزد امام صادق علیه السلام رسیده بود و گفته بود که نوزده بار به حج مشرف شدم
امام صادق علیه السلام فرمود یک بار دیگر برو تا به بیست بار برسد تا با ثواب یک بار زیارت جدم حسین علیه السلام برابر شود
#اربعین98
👉 @mtnsr2
امروز ۹۸/۷/۱۷
ده روز مانده به اربعین
کار در موکب به صورت رسمی اعلام و آغاز شد تُشکها شماره گذاری، و ورود وخروج کنترل، و برنامه ریزی دقیق شد دوستان پستشان را تحویل گرفتند و تمام وظایف صورت جلسه شد.
🔅امروز دو پیرمردی کنارم مشغول به خوردن غذا بودند که حکایت امروزشان به نظرم جالب آمد خواستم برای شما نیز بازگو کنم
اوایل که موکب ها کاملا به راه نیافتاده بودند زائران از نظر غذا در مضیقه بودند ارزش دینار نسبت به ریال ما در تشدید این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار بود
دوتا پیرمرد صحبت میکردند....
بعد از ظهر بود. از صبح چیزی نخورده بودیم .گرسنه بودیم
به تعداد موکبی که فعال بود مراجعه کردیم نهارشان تمام شده بود
نا امید شدیم در حال برگشت به موکب خود بودیم
در مسیری یک لحظه گنبد طلایی آقا امام حسین علیه السلام نظرم را به خود جلب کرد
گرسنه بودم نمی دانستم که چه می گویم
گفتم: آقا جان نباشد زائرت گرسنه برگردد
آهی کشیدم و از آنجا گذشتم
هنوز گنبد از نظرمان محو نشده بود
دو تکه نان در کنار پیاده رو ، داخل نایلون تمیز به چشممان خورد !!!
اما باور کنید تازه بود
خدایا چه می دیدیم نان تازه!!!
گفتیم خُب همین هم غنیمتیست
سر راست کردیم نگاهمان با نگاه یکی گره خورده بود
در حال سرخ کردن سیب زمینی بود
اولش گفت "رُو" (یعنی بروید) اما لحظه ای مکث کرد و گفت بیایید
من که داشتم نگاهشان می کردم تقریبا همه نهارشان را خورده بودند و شکر خدا می کردند و از امام حسین علیه السلام تشکر می کردند
#اربعین98
ادامه دارد.....
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
۹۸/۷/۱۸
⭕️هر چه به اربعین نزدیک می شویم جمعیت هر لحظه در شهر کربلا بیشتر می شود
سالهای قبل در چنین روزهایی حرم و جاده ها از تراکم جمعیت کمتری برخوردار بودند
اعتراضاتی که در منطقه کُرد نشین عراق به وجود آمده باعث شده مرز خسروی بسته شود
امروز خبر رسید عده ای از دوستان ما پشت مرز خسروی مانده اند
بعضی خبرگزاری ها گفته اند امسال سه برابر سال قبل ثبت نام کرده اند و پشت مرز مهران مملو از جمعیت است
حدودا ۸ روز به اربعین مانده و روزهای پر جمعیت تری در انتظار خواهد بود
موکبها هم شده محل گذر .
دوستان گروه به گروه پیاده از نجف می آیند و موقتا در موکب استراحتی میکنند و به سمت مرز حرکت میکنند
امشب شب جمعه باز هم حرم غوغا بود حرم و دور آن مملو از جمعیت بود....
#اربعین98
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
امروزم رو با یاد خدا شروع کردم در حالی که به نیت شهید مدافع حرم عبد الصالح زارع شروع به خدمت کردم
همان سال قصد کرده بود اربعین به کربلا بیاید که به یکباره کارش برای رفتن به سوریه درست شده بود
زیارت حرم را رها کرد و به دفاع از حرم اهلبیت رفت
دوستانش آمده بودند اما او ماند
دلش گیر جای دیگر بود
به آرزویش رسید
حالا این امام حسین علیه السلام بود که سر او را به بالین گرفته بود
شاید تا ابد اینگونه باشد پاداش دفاع از حریم حرم اهلبیت آغوش گرم آقا امام حسین علیه السلام باشد
اهلبیت بدهکار کسی نمی مانند
🔅🔅🔅🔅
به خیال خودم نشسته بودم
سید اولاد پیغمبری نزدیکم آمد و گفت هیچ کار خدا بی حکمت نیست
من هم سرم را تکان دادم و تایید کردم
ادامه داد یک سال بود دست بالم خیلی تنگ بود
ضامن یکی شده بودم که قسط نمی داد و ماه به ماه از حقوقم کسر می شد
مبلغ ناچیزی ماهانه به دستم می رسید که آن هم کفاف خرج زندگی مان را هم نمی داد
یک روز که از سر کار آمدم خانمم گفت
پاسپورتِ مان کجاست؟
با تعجب گفتم پاسپورت می خواهی چه کنی؟
گفت کربلا!!!!
گفتم کربلا؟ شما خودت از حال روزم خبر داری .....
حرفم رو قطع کرد و گفت:
یکی امروز تماس گرفت
گفت : نذر کرده بودم برای کاری که اگر درست شد دو نفر را به سفر کربلا بفرستم
حاجت روا شدم
در هر صورت خرج کربلای شما آماده است فقط پاسپورت ها رو بدهید
حرف های خانمم که به اینجا رسید
اشک در چشمانم حلقه زد
خانمم دوباره پرسید حاج آقا شما به کسی در این مورد چیزی گفته بودید؟
گفتم به کسی که نه
اما.......
چرا چند شب قبل .....
شب قدر!!!!!!
خلوتی داشتم😔
خلاصه به کربلا رفتم
چشمم که به حرم امام حسین علیه السلام افتاد مشهد رو طلب کردم
با خنده می گفت :
وقتی آمدم همکار مان تماس گرفت و گفت
اینبار اسم شما به سفر مشهد افتاده
بعد سفر کربلا به سفر مشهد رفتم
#اربعین98
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
امروز ۹۸/۷/۲۴
عادت خوبیست که صبح را با نام شهیدی آغاز کنیم
ای کاش بتوانیم بعد اربعین این عادت را حفظ کنیم
هر چند هیاهوی زندگی مانع چنین توفیقاتی است
امروز را به نیت شهید ابراهیم هادی آغاز کردم
سردار و علمدار کانال کمیل
بگذارید خاطره ای از این شهید را ذکر کنم
اولین سال جنگ بود که چند تایی از بچه های گروه اندرزگو به سمت یکی از ارتفاعات شمال منطقه گیلان غرب رفته بودند. آن زمان پاسگاه مرزی دست نیروهای بعثی بود و با خیال راحت در جاده ها رفت و آمد می کردند. بچه ها به بالای تپه ای که مشرف به مرز بود، رسیدند. ابراهیم مثل همیشه کتاب دعایش را باز کرد و با نوای زیارت عاشورای او همه بچه ها دم گرفتند و صدای زمزمه شان در فضا پیچید.
بچه ها با نگاهی حسرت آلود به مناطق اشغالی نگاه می کردند، یکی از آنها رو به ابراهیم کرد و گفت: چطور این بعثی ها باید به راحتی آنجا تردد کنند و ما...
یعنی می شود یک روزی برسد که مردم ما هم از روی این جاده ها به خانه ها و شهرهای خودشان بروند. ابراهیم که این حرف ها را شنید، گفت: «این حرفا چیه که میزنی، یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.
آن مرز جایی نبود جز مرز خسروی و حالا سال ها از آن روزها گذشته بود که بعضی از باقی مانده بچه های آن روز به اتفاق هم به سمت کربلا حرکت می کردند که در پیاده روی اربعین شرکت کنند. یاد همان حرف های ابراهیم افتادند که می گفت: یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
به بهانه نظافت کل موکب را زیر و رو کردیم تمام تشکها را دوباره با چیدمان جدید چیدیم
با این چیدمان زائران بیشتری را می شد پذیرش کرد
تمام زحمات دوستان به همین منظور بوده
تا ظهر کارمان شده بود چیدن تشکها
با صدای اذان ظهر به نماز جماعت رفتم
سخنران به نکات خوبی اشاره می کرد
احادیث نقل شده در مورد آقا ابا عبدالله و ثواب و پاداش زیارت مافوق تصور و درک ماست
اما چرا اینقدر پاداش و ثواب برای زیارت امام حسین علیه السلام
حکایتی ذکر شد که گفتن آن خالی از توفیق نیست
میگویند پادشاهی در لباس رایت به خانه مرد فقیری میهمان می شود
مرد فقیر در خانه یک گوسفند داشت که از شیر آن استفاده می کرد گرچه همه دارایی اش بود اما آن را برای پادشاه قربانی میکند
وقتی پادشاه به قصر خود بر می گردد همه وزیران را جمع کرد
از آنها سوال کرد چه پاداشی می توان برای این شخص در نظر گرفت
هرکس چیزی گفت
اما وزیر اعظم حرف خوبی زد
گفت او تمام دارایی هایش را داد اگر تو تمام دارایی هایت را بدهی تازه می شوید هم تراز او
سخنران ادامه داد
امام حسین علیه السلام همه چیزش را داده بود
خدا هم آنچه داشت به او داد
پس عین عدالت است که خداوند برای زیارت او چنین پاداش هایی را در نظر گرفته باشد
دلها آماده شده بود و با یک یا حسین ناله از جمعیت بلند شد
#اربعین98
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
در موکب نشسته بودم که زائری نزدیک شد
باب صحبت را با سوال از محل سکونت شروع کرد
در ادامه چند کلمه ای جهت مزاح گفت باهم هم صحبت شدیم
در مورد زمین و زمان صحبت کردیم
تا اینکه موضوع صحبت مان شده بود مهمان نوازی عراقی ها
می گفت در نجف مهمان یک عرب شدیم
به تعبیر خودش مثل خونه های نیاوران ما بود
در هر سالنی یک یخچال ویترینی انداخته بود از انواع واقسام نوشابه و نوشیدنی داخلش قرار داد
وقتی سفره می انداختند مرد عرب سر مجلس می نشست
وقتی زائران مشغول خوردن می شدند من خودم می دیدم چه حالی می کرد
چند روزی که مهمانش بودم در سه وعده غذایی من ندیدم کم گذاشته باشد
آخرش هم که قصد رفتن کردیم
چه التماسی می کرد که بمانیم
از حساب مادی این مرد عرب چیزی سر در نیاوردیم اما شک ندارم با این روحیه آقا ابا عبد الله برکت به مالش انداخته بود
یاد بعد نماز ظهر و سخنان سخنران افتادم
به نکات خوبی اشاره کرده بود
توهین به اولیاءالله گناهیست که از طرف خداوند متعال هیچگاه بخشیده نخواهد شد و بلافاصله از طرف خداوند تلافی خواهد شد
علی الخصوص مد نظر اولیاءالله امام معصوم باشد
روزی امام را دور کردند خودش و خانواده اش را به بدترین وضع به شهادت رساندند و به اسارت بردند
با خودشان گفتند این صدا را در همین گودال خفه خواهیم کرد و صدایی بیرون نخواهد رفت
زهی خیال باطل ...
که خداوند از این بی حرمتی نخواهد گذشت
حالا بیش از هزار سال است که همان آقایی که در گودال قتلگاه افتاده بود بهانه ایی برای میلیونها زائر شده
خدای متعال تا دنیا را به پابوسی همان آقا نیاورد راضی نخواهد شد
حرکت بزرگ اربعین از آنجا نشان از آخر الزمان بودن دارد که مردم دسته دسته طی مراسمی بصورت خود جوش به پابوسی امام می روند
روزی حریم اهلبیت به دست مردم حرمت شکسته شد
اما امروز با وجود دیوار نوشته ها در کوچه های سوریه توسط حرامیان مبنی بر اینکه زینب، ما آمده ایم دوباره حرمتت را بشکنیم
می بینیم که حتی اجازه نداده شد یک آجر از حرم حضرت زینب کم شود
به قول گفته شده بین تمام واجبات الهی اما و اگری وجود دارد
حج استطاعت می خواهد روزه توانایی میخواهد انفاق شرایط می خواهد
همینطور نماز و غیره
اما در ولایت و اطاعت از ولی معصوم هیچ چون و چرایی وجود ندارد و نه اینکه گناهی نا بخشودنی است بلکه بقیه اعمال را در بر می گیرد
مگر نه این است که شاعر سروده
به منکر علی بگو نماز خود قضا کند نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو
یا اینکه ....
حب علی بن ابی طالب علیه السلام برترین عبادت هاست
واز این دست روایات فراوان است
اینها را که مرور کنی متوجه می شوی
هیچگاه با دید سفر زیارتی به پیاده روی اربعین نگاه نکنیم
شرکت در مراسم اربعین برای لبیک به امام مظلوم تا رسیدن به امام منصور است
و در این مراسم با نگاه تکلیفی شرکت کنیم
#اربعین98
🌷ادامه دارد....
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
امروز روز جمعه هست
روزی که به امام زمان عجل الله تعلق دارد.....
آقا جان
در روایتی شنیده ام در نجواهایتان شیعیانتان را دعا کردید
و فرمودید
خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کردهای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما، کردهاند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را راضی کردهای و آنچه از گناهان آنها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ما است، به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.
یا اینکه فرمودید
خدایا شیعیان مان را در مقابل دشمنان ما مواخذه نفرما
چه خوب مولایی هستی و ما چه بد....
هرزگاهی خوب می شویم و مدتی بر عهد و میثاق خود پایبندیم لبخند رضایت بر لبانتان می نشیند
مغرور می شویم . طلبکار از شما می شویم آنگاه که گناه تمام وجودمان را احاطه کرد
پشت پا بر آنچه دوشیده ایم میزنیم
اشک می ریزی و آتش گرفتن اعمالمان را به نظاره می نشینی
بگذارید آرامتر بگویم از شما پنهان نیست گاهی خدا را بدهکار به خود میدانیم
خداوند نعمت را با دادن شما بر ما تمام کرده
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا
پس چرا شما را به دادن مایی آواره کرده؟
مگر نه این است لقبهایتان
شرید...آواره
طرید....کنار گذاشته شده است
ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات
ای كاش می دانستم خانه ات در كجا قرار گرفته، بلكه می دانستم كدام زمين تو را برداشته، يا چه خاكی؟ آيا در كوه رضوايی يا در غير آن، يا در زمين ذی طوایی؟
اما چرا ....
میدانم این روز ها در کربلایی
شاید در بین الحرمینی
یا در حرمینی
شاید هم در قتلگاهی و در مظلومیت جدت خون گریه میکنی
چقدر از کنارت گذشتیم و نشناختیمت
چقدر حرم زیارت رفته ایم و در کنار مان بودی و زیارت می خواندی
نیم نگاهی بی اعتنا انداختیم تَنی به شما زدیم و از کنارت گذشتیم
شاید در حال اطعام دادن بودی
نگاهی به ظرف غذا انداختیم و از کنارت گذشتیم گفتیم جلوتر بهتر است
راستی در کدام موکبی؟
میدانم
موکبی که پایه های چادرش با خلوص نیت بر پا شده
از موکب ما نپرس!!!
حال ما را خودت بهتر میدانی
اینجا بازارمان گرم است
جای همه هست الا شما
راستی اگر سفارش شده کسی هستی بیا
باورش سخت است
رابطه بازیهایمان به کربلا هم رسیده
بیخیال....
مَثَل کوبیدن آب در هاون است
آقا جان شما کماکان به حال زارمان دعا کنید
مگر خدا نظر کند و حالی پیدا کنیم
شنیدم فرمودید به شیعیان مان بگویید برای فرج مان دعا کنند
الحمد لله "الهم عجل لولیک الفرج" مان به راه است
فقط همیشه شما میهمان ناخوانده شهرمان هستید
امروز ۹۸/۷/۲۶
دیشب موکب مملو از زائر بود از کوچکترین جا برای استراحت زائران استفاده کردیم
ابتدا بجای دو نفر سه نفر و بعدها تا چهار نفر جا دادیم ظرفیت صد بیست نفری را به دویست وسی زائر رساندیم و اینگونه شب را به صبح رساندیم
طبق روال روز های قبل خدمت به زائران امروز را به نیت شهید هادی ذو الفقاری کرده ام
هادی که رفیق شهیدش ابراهیم بود خوب خود را ساخته بود
در حوزه علمیه نجف مشغول به درس بود
به همراه درس لوله کشی ساختمان را آموزش دیده بود
روزها بعد درس کارش شده بود به منطقه های فقیر نشین می رفت رایگان کار می کرد
از شهریه حوزه استفاده نمیکرد
نهایتا در حمله داعش به عراق درس را کنار گذاشت و به جنگ با داعش رفت
پیکرش در وادی السلام نجف به خاک سپرده شد
#اربعین98
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
بعد از ظهر بود برای خوردن غذا زدم بیرون
اما خیلی دیر بود
غذا تمام شده بود
وقتی که بر میگشتم صدای دختر بچه ای نظرم را به خودش جلب کرده بود
سمت چپ و راست رو نگاه کردم بچه ای ندیدم
اما نه
انگار از پشت کالسکه و درخت ، دختر مو طلایی دو یا سه ساله مشخص بود
البته مادرش هم بود
نمیدانم چرا گریه می کرد
گریه بچه سه ساله
آن هم در کربلا
آن هم در همان هوالی خیمه ها
روضه خوان لازم نیست
این خودش روضه است
اصلا گریه دختر بچه برای بچه شیعه شده آلرژی
طاقت را تاخت میکند
وقتی که به خیمه ها حمله شد
از امام سجاد علیه السلام سوال شد
حضرت فرمودند عليكن بالفرار
همه بانوان و كودكان در حاليكه گريان بودند و فرياد میزدند، فرار كردند و سر به بيابانها نهادند، ولى زينب سلام الله عليها باقى ماند و كنار بستر امام سجاد عليه السلام به آنحضرت می نگريست، و امام بر اثر شدت بيمارى قادر به فرار نبود
اما آنچه که دل را می سوراند
فرار دختر بچه سه ساله است
آن هم دختری که تازه از خواب بیدار شده و پدر و عمو ودیگر تکیه گاه هایش را ازدست داده
در حال دویدن با گریه ....
در همین افکار بودم که به خودم آمدم دختر بچه آرام شده بود
سرم را پایین انداختم و به راهی که می رفتم ادامه دادم
#اربعین98
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
۹۸/۷/۲۹
صبح ساعت ۷ قرار گذاشتیم تا با هم به سمت جاده اصلی حرکت کنیم .
بعضی ها صبح به حرم رفتند و نیامدند به خاطر همین کمی دیر تر حرکت کردیم
با جمع شدن دوستان در محل مورد نظر اتوبوس آمد
همه سوار شدیم
و به سمت نجف حرکت کردیم
در نجف زیر عمودی قرار گذاشتیم و همه برای زیارت حرم رفتند تا دوباره زیر همان عمود همدیگر را پیدا کنیم
من هم از فرصت پیش آمده استفاده کردم و به حرم رفتم
هنوز حرم شلوغ بود و از تب تاب نیافتاده بود
به سختی خود را به داخل صحن رساندم از دور سلامی دادم و در صحن مشغول نماز وزیارت شدم
نمیدانم چرا امسال هر کس به من بر می خورد خاطره و یا حکایتی از کرم آقا امام رضا علیه السلام برایم تعریف می کرد
شاید دلیلش این بوده که این خاطره ها در ایام شهادت آن امام باز گو می شده
شاید....
در صحن با یکی هم صحبت شدم
از کرامات امام رضا علیه السلام می گفت
میگفت شخصی کار و بارش زمین خورده بود و به قول معروف باقی آورد
از دوستان و دور وبری های خود مبلغی به عنوان قرض جمع کرد که به زیارت امام رضا علیه السلام برود
به حرم رفت و از مشکلات زندگی اش گفت و کمی خود را سبک کرد بیرون از حرم آمد متوجه شد که مقدار پولی که برای برگشت در جیبش کنار گذاشته بود را دزدیدند
مستعسل شد و ایستاد نمیدانست چکار باید بکند نگاهی به حرم انداخت و سرش را پایین گذاشت
آرام آرام حرکت کرد و به یکی از باجه های تلفن داخل شهری رسید
نمیدانست که چکار می کند
سکه ای قرض کرد و مایوسانه شماره ای را گرفت
بعد چند بوق از گوشی صدایی آمد
با دستپاچگی گفت الو..
شنید بفرمایید
نمیدانست چه بگوید
گفت به حرم آمده ام پول برگشت من را دزدیده اند اگر بشود پولی داشته باشم به شهر خود می روم
جوابی که شنید تعجبش را بیشتر برانگیخت
شخص از پشت تلفن آدرسش را گرفت و از او خواست که همانجا باشد تا برگردد
بالاخره آن شخص اورا پیدا میکند و به منزل خود می برد بعد چند وعده غذایی مفصل از گیر و مشکلات زندگی اش با خبر می شود
مبلغی را جهت کرایه برگشت به او داد
همینطور جداگانه مبلغ خیلی زیادی را جلویش گذاشت تا کار و بار خود را دوباره راه بی اندازد
مبلغ زیادی بود
تعجب کرد و گفت
من....
شما....
روی چه حسابی مقدار زیادی پول در اختیارم گذاشتی؟
گفت فرزندم مریض شده بود دکتر ها جوابش کردند
به امام رضا گفتم اگر فرزندم شفا بگیرد مشکل یکی از زائرانت را حل کنم
الان چهار سال است که منتظر این تماس هستم
وقتی پشت تلفن با صدای بریده بریده صدایت را شنیدم گفتم الان وقتش است
خدا خیرش بدهد داخل صحن حال وهوایمان را عوض کرده بود
آرام آرام باید حرم را ترک میکردیم به ساعت مقرر نزدیک می شدیم
وداع با حرم کردیم و بعد چند ساعت استفاده در حرم امیر المومنین علیه السلام به سمت اتوبوس حرکت کردیم
#اربعین98
👉 @mtnsr2
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
🌐حرف آخر.....
امسال اربعین هم با تمام زیبایی هایش تمام شد
تمام اما ها واگر ها باید ها ونباید ها به پایان رسید
خیلی ها آمده بودند حتی بیشتر از قبل
خیلی ها هم نیامده بودند
حسرت تمام شدن اربعین بر دل هر دو گروه ماند
حضور در اربعین وچند صباحی ، لحظه های شیرین را سپری کردن حسرت به دل می گذارد چه رسد به آنهایی که از این غافله عقب مانده بودند
همواره نگاه من به اربعین یک سفر تکلیفی بوده وهست
البته نه تکلیفی که از سر جبر بوده باشد
نه!!!
تکلیفی که از سر احساس وظیفه است
وظیفه ای که می تواند یک قدم ما را به آرمانهای این انقلاب وظهور امام نزدیکتر کند
بگذارید سلامهایمان را جهت جدایی و اتمام این سفر به بعضی از دوستان تقدیم کنیم
🌷سلام کربلایی🌷
از زمانی که بر میگردی
کوچکترین خطای تو، معادل ده خطای دیگران به چشم می آید.
🌷 چون، انتظارها از تو متفاوت است.
🌷دوست کربلایی من!
این روز ها که بوی کربلا می دهی شیطان ذهن ها را نسبت به تو دوبرابر نه بلکه صد برابر حساس می کند
کربلایی بمان و بیشتر از دیگران، مراقب اعمال و رفتارت باش که آبروی مولایت، در گرو رفتار توست.
امام صادق علیه السلام فرمودند
کُونُوا زَیْناً وَ لاَ تَکُونُوا شَیْناً
کاری کنید که برای ما؛ همیشه زینت باشید و موجبات ننگ و عار ما را فراهم نکنید.
گاهی اوقات پیش آمد ناچار بودیم خوب باشیم خوب تحویل بگیریم و خلاصه خوب خدمت کنیم
در صورتی که اینطور نبودیم
گاهی اوقات رعایت کردیم تا اربعین اثر مثبت در ذهن زائر باشد
آقا جان خدمت ریا کارانه مان را ببخش و به قیمت خالصانه خریداری کن
الهی آمین....
🌐تشکر و گله مندی
بگذارید تشکری بکنیم خدمت همه دوستانی که مسئول هماهنگی برپایی این موکب بودند تا وسیله ای باشند برای سبب خیر تا مثل منی برای یک بار هم شده خادمی زائران اربعین را تجربه کند.
خسته نباشی خادم
بگذارید سلامی هم بکنیم به آن دسته از دوستانی که چوب لای چرخ گذاشتند تا به هر طریقی این کاروان حرکت نکند وحدالمقدور با تدارکات کمتری به خاک عراق برسد
🖐سلام چوب لاچرخ کن
دوستان ما گاهی اوقات پیش می آمد در هر وعده غذایی هر دو نفر با یک پُرس خودشان را سیر کنند اما گله ای بر زبان نیاوردند و از جان دل برای برپایی موکب زحمت کشیدند
تا زائری تن خسته اش را بر کف خیابان نیاندازد
بگذارید توصیه ای به شما بکنم
نصیحتی برادرانه
به عنوان برادر کوچکتر از من بپذیرید
وآن را تا سال بعد آویزه گوش خود کنید
هر کار می توانید انجام دهید اما این را بدانید
هیچ گاه سد راه کاروانی نشوید آن هم کاروان خدام زوّار امام حسین علیه السلام
اگر آقا ابا عبدالله بخواهد کاروانی را راه بی اندازد شما چه کاره اید؟!!!!
در این باب هم شما رو به داستان معروفِ
کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه حواله می کنم......
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَي مُصَابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَي عَظِيمِ رَزِيَّتِي اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَهَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ
وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيه السَّلام
خدايا سپاس تو را سپاس شكرگزاران بر مصيبت زدگی آنان، خدای را سپاس بر بزرگی عزايم، خدايا شفاعت حسين را در روز ورود(به قيامت) نصيبم كن، و ثابت بدار قدم صدق مرا نزد خود به همراه حسين و ياران حسين، آنان كه جانشان را در دفاع از حسين (درود بر او) بخشيدند.
#اربعین98
انشاءالله
ومن الله التوفیق
۹۸/۷/۳۰
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
مهدویت تا نابودی اسرائیل
بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات #اربعین98 امروز ۹۸/۷/۹ ساعت ۱۳ بنام خالق زیبایی ها و زیباترین زیبای
برای بازدید از خاطرات ۹۸ هشتگ
#اربعین98 را لمس کنید