⭕️ادامه خاطرات #اربعین_1402 تارسیدن به عمود ۱۰۰۰ متاسفانه دوتا از رفقای ما نتوانستند ادامه دهد از همین رو با وسیله نقلیه مستقیم سمت کربلا رفتند ما هم تا اذان خود را به عمود ۱۰۰۰ رساندیم و در موکبی استراحت کردیم تا کربلا زیاد نمانده بود این میتوانست آخرین تلاشی باشد تا به کربلا برسیم کربلا ، کربلا ، کربلا چه گذشت بر اهلبیت پیامبر در این اسارت هرچه به کربلا نزدیک می شدیم حزن و اندوه بیشتر میشد از لابه لای ساختمانها دنبال گنبد زرد رنگ میگشتیم ساعت تقریبا ۲ شب شده بود بعد پشت سر گذاشتن کوچه و پس کوچه در آخرین پیچ جاده حرم حضرت عباس را جلوی خودمان دیدیم همان گنبد طلایی میگویند هنگام بازسازی حرم قسمت زیرین گنبد حضرت عباس علیه السلام را نیز قصد طلاکوب داشتند که گویا طلا کاری ممکن نبود در عالم رویا یافتند که حضرت میخواهند بین حرمش و اربابش تفاوت داشته باشد و همین سند ادب حضرت عباس علیه السلام است دست بر سینه و سر به احترام زیر انداختیم السلام یا اباالفضل العباس الهی به حق حضرت عباس تادیبمان فرما به ادب حضرت عباس علیه السلام آرام آرام خود را به بین الحرمین رساندیم چه جمعیتی موج میزد جمعیت مشابه اش را ۲ روز مانده به اربعین دیده بودم حال اینکه ۹ روز به اربعین مانده بود و این جمعیت غیر قابل تصور مان بوده به هر حال جایی را در بین الحرمین توانستیم پیدا کنیم و زیارت اربعین خواندیم و ۲ رکعت نماز در این شلوغی قائل به زیارت حرم و این برنامه ها نبودیم چون پاگذاشن بر روی حق دیگران جزع مرام اهلبیت نبوده از همین رو تا اذان صبح بیشتر در کربلا نماندیم و به سمت مرز حرکت کردیم نگاهم از اول هم همین بوده که اربعین را صرفا جهت پیاده روی در نظر بگیرم و در صورت ازدحام جمعیت در اصرار به زیارت خود داری کنم و اینکه جا برای زائرین بعدی باز کنم اگر همه زائران همچنین اعتقادی داشته باشند میتوانند این امکان را برای بقیه فراهم کنند تا در این اجتماع عظیم شرکت داشته باشند تا روشن شدن هوا توانستیم به سمت مرز حرکت کنیم گرچه به تعداد روز کم بود اما همینکه توفیق پیاده روی داشتم بسیار خوشحال بودم و از این بابت خدا را شاکر بوده ام 👉 @mtnsr2