eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
66 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ ۲ 🔶قسمت چهل وهشتم 🔶 صبح روز ششم نبرد و روز حضور ما در کانال ،مصادف با ۲۲بهمن سال۶۱بود. بعثی ها فشار خود را افزایش دادند ولی تعداد اندکی که باقی مانده بودند مقاومت میکردند. نزدیک ظهر تقریبا مهمات ما تمام شد هادی بچه های بی رمق کانال را در گوشه ای جمع کرد وبرایشان صحبت کرد: بچه ها غصه نخورید حالا که مردانه تصمیم گرفتید و ایستادید ،اگر همه هم شهید شویم تنها نیستیم . مطمئن باشید مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیه می آید وبه ما سر میزند بغض بچه ها ترکید😭. بسیجی های خسته به پهنای صورت اشک می ریختند. ابراهیم ادامه داد : غصه نخورید. اگر در غربت هم شهید شویم مادر مان ما راتنها نمی گذارد. بچه هایی که گرسنگی ، تشنگی وجراحت بسیار ،خم به ابرویشان نیاورده بود دیگر تاب وقرار از کف داده بودند وزار زار می گریستند😭. همه با صدایی گرفته ولب هایی ترک خورده ،مادر را صدا می کردند وبه صورتهایشان سیلی میزدند ذکر مصیبت های مادر که شروع شد ، آتش🔥 بعثی ها نیز کاملا قطع شد ! نیم ساعتی منطقه در سکوت کامل فرو رفت و فقط ذکر "مادر ،مادر" بچه ها بود که از درون کانال به گوش می رسید. پنج روز از محاصره بچه ها در کانال گذشت. در این مدت ،آفتاب روز🌞 ، سرمای شب ،غربت وتنهایی ،جراحت ،تشنگی و گرسنگی ،همه وهمه،تمرین مقام صبر و رضای یاران خمینی بود . تا فنای فی الله شدن راهی نمانده بود . بچه ها جانانه ایستاده و مقاومت میکردند. تقریبا تمام بچه ها زخمی بودند . حتی دیگر چفیه وزیر پوشی برای بستن زخم ها پیدا نمی شد . زخم های پیکر بچه ها دهان باز کرده بود . عرصه بر بچه ها تنگ شده و دشمن مصمم بود تا با تنگ تر کردن حلقه ی محاصره و ریختن آتش شدید تر کانال را یکسره کند . ابتدا کاماندو های بعثی و بچه های حنظله در کانالهای سوم که از شب قبل محاصره شده بودند حمله کردند بعد از یک ساعت درگیری شدید ،بچه های آنجا را قتل عام کردند و بعد از چند طرف به سمت کانال کمیل سرازیر شدند . تعداد نیروهای دشمن بسیار زیاد بود . بچه ها آخرین تیر های خود را نیز شلیک کردند دیگر چیزی نبود که با آن بشود مقاومت کرد. یکی از کاماندو های دشمن توانست خودش را به بالای کانال برساند . او با آرپی جی ، به سمت نیرو های بدونه سلاح در داخل کانال شلیک کرد. گلوله آرپی جی به نزدیک سید جعفر طاهری منفجر شد . یکباره سر و دست سید جعفر از پیکرش جدا شد و چند متر عقب تر افتاد ! همین چند روز پیش بود که او سهمیه آبش را به یک اسیر عراقی بخشید. حالا با لبهای خشکیده از عطش ،در میان خاک وخون جان می داد. 🌷ادامه دارد... 👉 @mtnsr2 🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘