eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ #شهید_ابراهیم_هادی 🔶قسمت پنجاه ونهم 🔶 #پیت_حلبی 🔶 #رختخواب 🔶 #کشتی 👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ ۲ 🔶 قسمت پنجاه ونهم 🔶 شب جمعه و ساعت دو نیمه شب بود جلوی مسجد محمدی مشغول ایست وبازرسی بودیم من وچند نفر دیگر روی پله مسجد نشستیم وصحبت می کردیم ، از جا پرید ! ودوید سمت ابتدای خیابان مجاور . نشست ودستش را توی جوی آب کرد ! بعد هم برگشت . باتعجب پرسیدم آقا ابراهیم چی شده؟! گفت: هیچی ،یک پیت حلبی تو جوی آب افتاده بود وهمینطور که می رفت ،سر وصدا ایجاد می کرد . رفتم واز داخل جوی آب برداشتم تا صدایش مردمی که خواب هستند را اذیت نکند 🔶 باز هم مثل شبهای قبل . نیمه شب از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که روی زمین خوابیده! با اینکه رختخواب برایش پهن کرده بودیم ، اما آخر شب وقتی از مسجد آمد ،دوباره روی فرش خوابید . صدایش کردم وگفتم :داداش جون هوا سرده یخ می کنی . چرا توی رختخواب نمی خوابی ؟ گفت خوبه ، احتیاجی نیست . وقتی دوباره اسرار کردم گفت : رفقای من الان توی جبهه گیلان غرب ، توی سرما وسختی هستند من هم باید کمی حال اونها رو درک کنم 🔶 رفته بودیم برای مسابقات باشگاهی. در میان تماشاگران کنار ما نشسته بود . مهم ترین حریف او شخصی به نام قلی پور بود . ایشان بدنی تنومند داشت وحریفان خود را به راحتی شکست می داد ، دوستانش حسابی او را تشویق کردند. بعد به میان تماشا گران آمد تا استراحت کند . آقای قلی پور رو به ما کرد و گفت :حریف بعدی من هادیه، شما او را می شناسید ؟ قبل از اینکه ما حرفی بزنیم خود گفت :من میشناسمش. عددی نیست ، سریع اون رو میزنی! قلی پور خوشحالتر از قبل به رختکن رفت . شروع کرد به گرم کردن خودش. چند دقیقه یعد گوینده سالن نام و قلی پور را برای مسابقه بعدی اعلام کرد. سر جایش نشسته بود . برای دومین بار نامش را صدا کردند. قلی پور و داور روی تشک بودند . لباسش را در آورد. در حالی که دو بنده را زیر لباس پوشیده بود به سمت تشک رفت. داور بدن را چک کرد وسوت زد قلی پور که آماده مسابقه شد ،نگاهی به ا انداخت وبا تعجب گفت تو که.... هنوز حرفش تمام نشده بود که زیر دو خم اورا گرفت و از روی زمین بلندش کرد یک دور بر روی تشک چرخید و او را به زمین زد وروی پل نگه داشت . لحظاتی بعد قلی پور ضربه فنی شد بلافاصله از جا بلندش کرد . حریفش را بوسید و معزرت خواهی کرد بعد گفت شرمنده ما رفیق شما هستیم ببخشید . کسی باور نمی کرد که این مسابقه زمینه رفاقت آنها را فراهم کند آنها رفقای بسیار خوبی برای هم شدند . ارتباط خوب آنها تا شهادت ادامه داشت 👉 @mtnsr2 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂