eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨ 🌷سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا ۚ فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ ۚ وَأُولَٰئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا 🌷گروه دیگری را خواهید یافت که می خواهند از شما و قوم خود در امان باشند، اینان هرگاه که به کفر دعوت شوند بدان بازگردند پس اگر خود را به کناری نکشند و صلح نکنند و از اعمال خویش بازنایستند؛ آنان را هر جا که یافتید، بگیرید و بکشید که خدا شما را بر آنان تسلطی آشکار داده است. (نساء/۹۱) 👉 @mtnsr2
🌸پرسید : کدام راه نزدیک تر است ؟ 🌹گفتم: به کجا ؟ 🌸گفت : به خلوتگه دوست ! 🌹گفتم:تو مگر فاصله ای میبینی؟ 🌻بین آن کس که دلت منزل اوست؟! 👉 @mtnsr2                                                
🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹 🌿 🌹یکی از اخلاق های خدا صبر است خداوند به حضرت داود (علیه السلام) وحی فرستاد که ای داود، اخلاق خود را چون اخلاق من کن و یکی از اخلاقهای من صبر است و صابر اگر بر صبر بمیرد شهید مرده است و اگر نمیرد با سعادت زندگی کرده است. ✨خداوند بنده اش ایوب را چنین ستوده. انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب ما ایوب را بنده ای صابر و شکیبا یافتیم و نیکو بنده ای بود و همواره به ما توجه داشت. 🍁در روایت آمده که وقتی بیماری حضرت ایوب شدت یافت، همسرش به او گفت دعای پیامبران الهی مستجاب می گردد، پس اگر از خدا خواهی مشکلات رفع می شود؟ 🌱حضرت ایوب فرمودند: ای زن خداوند هفتاد سال ما را غرق در نعمت خود کرد، حالا باید به همان اندازه بر بلایش شکیبائی ورزیم 👉 @mtnsr2 🌿 🌿🌷🌹 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼
4_5822205409590509673.mp3
10.65M
⭕️داستان زیبا وتاثیر گذار 💠حکمت خدا 🔺حجت الاسلام 👉 @mtnsr2
1_38333708.mp3
2.13M
💠برای خدا خوشکل کار کن.... 🍃استاد پناهیان 👉 @mtnsr2
❓صبر جمیل چیست؟ 💢پیامبر اكرم صلى الله علیه و اله نیز در برابر این سؤال كه صبر جمیل چیست؟ فرمودند:  «هو الذى لاشكوى معه، صبرى است كه شكایتى در آن نباشد. 👉 @mtnsr2
🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹 🌿 💢 کسب حجّت حق یکی از وظایف مهمی، که به تصریح روایات، در دوران غیبت بر عهدة شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمّد(ص) است، کسب آمادگی های نظامی و مهیّا کردن تسلیحات مناسب هر عصر برای یاری و نصرت امام غایب است، ✅چنانکه در روایتی که نعمانی به سند خود از امام صادق(ع) نقل کرده است: هر یک از شما باید که برای خروج حضرت قائم(ع) [سلاحی] مهیّا کند. هر چند که یک تیر باشد، که خدای تعالی هرگاه بداند که کسی چنین نیتی دارد امیدوارم عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند [و از یاران و همراهانش قرار گیرد] ✅در روایت دیگری مرحوم کلینی به سند خود از امام ابوالحسن [موسی کاظم(ع)] نقل می کند که: هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگین سازد و او به ما منسوب باشد خداوند روزیش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا کند و به آرزویش برساند و یار بر حوائجش باشد. ✅همچنین مرحوم کلینی در روضة کافی به سند خود از ابوعبدالله جعفی روایتی را نقل می کند که توجه به مفاد آن بسیار مفید است: حضرت ابوجعفر محمد بن علی، امام باقر(ع)، به من فرمودند: منتهای زمان مرابطه(مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز، فرمودند: ولی مرابطه ما مرابطه ای است که همیشه هست... 👉 @mtnsr2 🌿 🌿🌷🌹 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼
4_5829980850879463687.mp3
1.57M
🌷بی تو ای صاحب زمان 🍁جواد مقدم 👉 @mtnsr2
🌷بی تو ای صاحب زمان بی قرارم هر زمان 🌷از غم هجر تو من دل خسته ام            🌷 همچو مرغی بال و پر بشکسته ام 🌷کی شود آیی نظاره بر دل اندازی تو یاران              🌷 بر دل خسته که دم سازی تو یاران 🌷ده مدال دیده بانی زعنایت                               🌷به منو از مهر و عشق بازی خدایا                   🍁یابن الحسن با ما بیا 🌷ای تو شور عشق من                         🌷روشنی انجمن                🌷بی تو در دام بلا افتاده ام                 🌷   بر تو یاران جان و دل را داده ام 🌷از فراق تو شده حال من خسته پریشان                🌷 کی میایی منجی و سلطان امکان 🌷عقده ها را وا کنی با یک نگه ای نور یزدان              🌷بین چه کرده با دل من یابن الحسن با ما بیا 👉 @mtnse2
عرض خسته نباشی خدمت دوستان در ادامه خاطره ویلای جناب سرهنگ از خاطرات شهید برونسی در خدمت شما هستیم 👉 @mtnsr2
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍂تو دوره آمورشی، به قول معروف تمسه از گرده مان کشیده بودند. یاد داده بودند به مان که اگر مافوق گفت: بمیر، بی چون و چرا باید بمیری. رو همین حساب حرف او را گوش کردم و دنبال زنه رفتم تو. ولی هنوز در تب و تاب این بودم که تو خانه یک خانم می خواهم چکار کنم؟! 🍂روبروی در ورودی، آن طرف حیات یک ساختمان مجلل، چشم را خیره می کرد.وسعت حیات و گلهای رنگارنگ و درختهای سربه فلک کشده هم زیبایی دیگری داشت. زن گفت:«دنبالم بیا.» گونه به دست دنبالش راه افتادم. رفتیم تو ساختمان. جلوی «راه پله ها» زن ایستاد. اتاقی را تو طبقه دوم نشانم داد و گفت: «خانم اونجا هستن.» 🍂به اعتراض گفتم: « معلوم هست می خوام چکار کنم؟ این نشد سربازی که برم پیش یک خانم.» ترس نگاهش را گفت. به حالت التماس گفت: «صدات رو بیار پایین پسرم! با اضطراب نگاهی به بالا انداخت و ادامه داد: «برو بالا، خانم بهت می گن چکار باید بکنی، زیاد بد اخلاق نیست.» باز پرسیدم: «آخه باید چکار کنم؟» انگار ترسید جواب بدهد،تا تکلیفم را یکسره کنم، از پله ها بالا رفتم. در اتاق قشنگ باز بود، جوری که نمی توانستم در بزنم. نگاهی به فرشهای دستباف و قیمتی کف اتاق انداختم. بند پوتین هام را باز کرد و بیرونشان آوردم. با احتیاط یکی، دو قدم رفتم جلوتر. «یا االله.» صدایی نیامد.دوباره گفتم :«یا االله ،یا االله!» این بار صداي زن جوانی بلند شد: «سرت رو بخوره! یا االله گفتنت دیگه چیه؟ بیا تو!» مردد و دو دل بودم. زیر لب گفتم: «خدایا توکل برخودت.» 🍂رفتم تو. از چیزی که دیدم چشمام یکهو سیاهی رفت. کم مانده بود پخش زمین شود. فکر می کنی چه دیدم. گوشه اتاق، روي مبل، یک زن بی حجاب و به اصطلاح آن زمان: «مینی ژوپ»نشسته بود، با یک آرایش غلیظ و حال بهم زن! پاهاش را هم خیلی عادی و طبیعی انداخته بود روی هم. تمام تنم خیس عرق شد. چند لحظه ماتم برد. زنیکه هم انگار حال و هوای مرا درك کرده بود، چون هیچی نگفت. وقتی به خودم آمدم، دنده عقب گرفتم و نفهمیدم چطوراز اتاق زدم بیرون. پوتین ها را پام کردم. بندها را بسته نبسته، گونی را برداشتم. «آهای بزمجه کجا داری می ری؟ بر گرد!» گوشم بدهکار هار و پورت زن بی حجاب نشد. پله ها را دو تا یکی آمدم پایین. رنگ از صورت زن چادری پریده بود. زیاد به اش توجهی نکردم و رفتم توی حیات. دنبالم دوید بیرون. دستپاچه گفت: «خانم داره صدات می زنه.» «اینقدر صدا بزنه تا جونش در بیاد!» گفت:«اگر نري، می کشنت ها!» عصبی گفتم:«به جهنم!» 🌷و در ادامه 👇👇