فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دو اقدام مهم #امام_مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از #ظهور
☘ #استاد_توحیدی
#کلیپ_کوتاه
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1⃣کابالا... قسمت اول علوم غریبه و جادوگری در یهودیت از آنجا که برای شناخت علوم غریبه و جادوگری نی
⭕️علوم غریبه و جادوگری در یهودیت
2⃣کابالا قسمت دوم
در ادامه حال نگاهی مجدد به نام پرع : یکی از نام های خدای رع در مصر فرع یا پرع بوده .
و جالب است که همین نام لقب پادشاهان مصر می باشد .
فرعون پسر رع و نماینده و واسط رع خدای خورشید با مردمان می باشد .
و رع خود به معنای خورشید است . بسیار محتمل است که پرع به معنای تجلی رع خدای خورشید بر روی زمین باشد . اما به هر حال به نظر فقیر پرع یا پرآ (فرعون ) احتمالا به معنای تجلی خورشید است .
اما فرعون در تورات به صورت پرعوه פרעה
آمده است .
برای تبدیل کلمه پرعوه به فرعون دو نظر می توان ارایه داد :
اول اینکه : واک ه مبدل به واک ن شده باشد
و از آنجایی که در ادبیات عرب حرف پ نداریم
و در زبان عبری حرف ف פ به صورت پ نیز خوانده می شود و به جای یکدیگر به کار می روند . واک زبانی پ به ف تبدیل شده و کلمه فرعون بدست آمده است .
نظر دوم این است که واو و نون را (ون) علامت جمع در نظر بگیریم و این احتمال را بدهیم که واژه پرع نام پادشاهان مصر در زبان آرامی به صورت پرعون جمع بسته شده است . و پرعون در عربی به فرعون تغییر شکل داده باشد .
هر چند که واژه فرعون در قرآن دلالت بر یک شخص می نماید . و شاید بدین دلیل احتمال درست بودن نظریه اول بیشتر باشد . 😊
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
4_6039829100376359687.mp3
2.38M
⭕️دوست شهیدت کیه؟
🌷شهید #باکری
🌷شهید #همت
🌷شهید #بروجردی
🌷شهید #امینی
👈یا اینکه ......
🌷شهید #ابراهیم_هادی
🌷شهید مدافع حرم #عبدالصالح_زارع
♻️چطوری دوست شهید پیدا کنیم؟
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️دوست شهیدت کیه؟ 🌷شهید #باکری 🌷شهید #همت 🌷شهید #بروجردی 🌷شهید #امینی 👈یا اینکه ...... 🌷شهید #ابراه
بعد از شهید امیر حاج امینی
در قرعه طرح رفاقت با شهدا اینبار آشنامی شویم با شهید
🌷 #عبدالمطلب_اکبری
شهیدی که زندگی عجیبی داشت
👉 @mtnsr2
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
⭕️ #وصیت_نامه شهید عبد المطلب اکبری
بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: “تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید! ”
👉 @mtnsr2
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿
🌷خاطرهاي كه خواهيد خواند به شهيدي مربوط ميشود كه از توانايي گفتن و شنيدن بيبهره بود.
🌷شهيد #عبدالمطلب_اكبري كسي بود كه قبل از شهادتش قبرش را نشان همرزمانش ميدهد. اين شهيد بزرگوار چندين وصيتنامه نوشته است كه يكي از آنها را ما در ذيل اين مطلب قرار دادهايم. شهيد عبدالمطلب اكبري سرانجام در تاريخ 65/12/4 به شهادت رسيد:
☘راوی حجت الاسلام انجوی نژاد
« پنچ دقيقه قبل از اينكه برم يك نفر اومد كنارم نشست و گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟ گفتم: بفرمائيد! عكسي به من نشون داد، يه پسر نوزده - بيست سالهاي بود، گفت: اسمش «عبدالمطلب اكبري» ست، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود و در ضمن ناشنوا هم بود. عبدالمطلب يك پسرعمويي هم به نام «غلامرضا اكبري» داشت كه شهيد شده. غلامرضا كه شهيد شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون كر و لالي خودش با ما حرف ميزد، ما هم گفتيم: چي ميگي بابا؟! محلش نذاشتيم، هرچي سر و صدا كرد هيچ كس محلش نذاشت. وقتي ديد ما نميفهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد و رويش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم حتما شوخيش گرفته، ديد همه ما داريم ميخنديم، طفلك هيچي نگفت؛ يه نگاهي به سنگ قبر كرد و با دست، نوشتهاش را پاك كرد. سپس سرش را پائين انداخت و آروم رفت . . . . فردايش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه عبدالمطلب رو آوردند و دقيقاً توي همين جايي كه با انگشت كشيده بود خاكش كردند»
👉 @mtnsr2
عکس نوشته به همراه قسمتی از وصیت نامه شهید
عبد المطلب اکبری....
👉 @mtnsr2
1_3930702.mp3
1.6M
⭕️ #نوای_شهدایی
🌷کی از یادم میره اون اخلاص و وفا
🌷زنده موندم فقط با یاد جبهه ها
🌷دریادل باصفا عاشق بی ادعا
🌷یک به یک تابه خدا پرمیکشیدن
🌷غرق شور نوا محو نور خدا
🌷تا عرش کربلاپرمیکشیدن
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
به علت ترافیک بالا در ایتا تا اطلاع ثانوی از فرستادن پیام معذوریم
با تشکر از صبر شما...............................................
⭕️دلنوشته ای بعد قطع تلگرام
✍امروز ۹۶/۲/۹صبح متوجه شدم تلگرام قطع شده برای همین سراغ پیامرسان ایرانی رفتم
گفتم یه گشتی تو گروه ها بزنم ببینم کار برها چی میگن 😊 بعد از کمی گشت گذار تو فضای مجازی یه چیزی مثل خوره افتاد تو ذهنم 😒
تو گروه ها فقط از فیلتر تلگرام و اینکه وصل بشه یا اینکه کی وصل میشه یا اینکه اصلا فیلتر شده یا مشکل از سرور تلگرامه صحبت بود ...
☘تو مملکت امام زمان تو گروه های مذهبی ..........
تمام صحبت یا دغ دغه شون شده تلگرام.....
اصلا قطع شه یا اینکه دیگه نباشه
اصلا کل فضای مجازی واینترنت از آسمون شیعه خانه امام زمان رخت ببنده
آخه چی شده چی به سر ما آوردن
صاحب الزمان تو کوچه هامون حتی روی فرش هامون پا میزارن به حال ما اشک می ریزند حالا دغ دغه ما شده...
اصلا طبق روایات قرار بو غیبتش ۷۰ سال طول بکشه چکار می کنیم که ۱۲۰۰ساله امام زمان منتظر ماست
توی همین فکر ها بودم که یه خبر کذبی شنیدم که تلگرام وصل شده سریع رفتم تلگرامم رو چک کردم دیدم....
نه ، خبرش کذب بوده
یکدفعه بغضم ترکید برای خودمم هم مهم بود .....
آهی کشیدم و گفتم:
ای کاش میشد فقط بجای این همه انتظار برای وصل تلگرام
منتظر وصل یار وهمراه همیشگی بود ...
🌷یا صاحب الزمان ادرکنی
🌷الهم عجل لولیک الفرج🌷
💬ارسالی ازAM
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶قسمت بیست وششم
🔶 #آن_چهار_نفر
بسیاری از رزمندگان معتقدند دوران جنگ ماه بعد از خروج بنی صدر تبدیل به دفاع مقدس شد یعنی واژه های معنوی واهمیت به مسائل دینی در جنگ وارد شد اما من اعتقاد دارم که در جبهه سر پل ذهاب وروزهای اول جنگ ما دفاع مقدس را با وجود #ابراهیم حس میکردیم، #ابراهیم هر وقت که فرصت می یافت مشغول مداحی می شد امور معنوی را بین نیروها گسترش میداد و....
در همان روزهای اول جلسات فرماندهان در یکی از خانه های سر پل ذهاب که دستمال سرخ ها در آنجا مستقر بودند برگذار می شد اعضای جلسه معمولا اصغر وصالی ،علی تیموری، #ابراهیم هادی ،وخلبان شیرودی بودند وقتی جلسه تمام می شد #ابراهیم مشغول مداحی می شد.تمام نیروها جمع می شدند واز نوای ملکوتی #ابراهیم استفاده می کردند
یک روز از طرف اصغر به پادگان ابوذر رفتم نامه ای به خلبان شیرودی دادم که برای جلسه به سر پل ذهاب بیاید . آقای شیرودی گفت بگویید این رفیق ما ، آقا #ابراهیم حتما باشه . گفتم چشم ایشون هم هستند
روزها گذشت معنویت #ابراهیم تاثیر عجیبی روی نیرو ها گذاشت او ج معنویت #ابراهیم را در برخورد با دشمن شاهد بودیم او با دشمن که به اسارت در می آمدند به گونه ای برخورد میکرد که برای تمام نیرو ها الگو بود
یادم هست در ارتفاعات کوره موش در همدان روزهای اول چهار اسیر گرفتیم ما در یکی از خانه های ابتدایی شهر مستقر بودیم همراه با #ابراهیم این چهار اسیر را به خانه آوردیم تا چند روز بعد به پادگان ابوذر منتقل شوند آن سوی حیاط یک اتاق با درب آهنی وجود داشت رفقا پیشنهاد کردند که اسرا را به آنجا منتقل کنیم ودرش را قفل کنیم #ابراهیم قبول نکرد گفت اینها مهمان ما هستند
گفتم آقا #ابراهیم چی میگی اینها اسیر های جنگی هستند به وقت فرار میکنند #ابراهیم گفت اگر برخورد ما صحیح باشد مطمئن باش هیچ کاری نمیکنند
دستان اسرا را باز کرد وآورد داخل اتاق سفره نهار پهن شد نان وکنسرو آوردم تعداد کنسروها کم بود با تقسیم بندی #ابراهیم خودمان هر دو نفر یک کنسرو خوردیم اما به اسرای عراقی به هر نفر یک کنسرو دادیم عراقی ها زیر چشمی شاهد این اتفاقات بودند میدیدند که قرار بود آنها را زندانی کنیم اما حالا در بهترین حالت کنار ما هستند آنها می دیدند همان چیزی که ما میخوریم حتی بهتر از آن را برای اسرا می آوریم دو روز گذشت و #ابراهیم به من گفت حمام را روشن کن من هم آب گرمکن را روشن کردم وحمام آماده شد . #ابراهیم چهار دست لباس آماده کرد ویکی یکی از اسرا را به حمام فرستاد عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار ما آمد. اسرای عراقی گریه میکردند و نمی رفتند و مرتب اسم #ابراهیم را صدا می زدند با بیسیم تماس گرفتم وابراهیم برگشت اسرای عراقی یکی یکی با او دست و روبوسی وخدا حافظی کردند آنها التماس میکردند که پیش #ابراهیم بمانند ولی قانون چنین اجازه ای به ما نمیداد
🌷ادامه دارد.......
👉 @mtnsr2