eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️نقل از مادر شهید.... 🍃گفتید که به او شدیدا وابسته بودید و دوست نداشتید برود. پس مصطفی چگونه از شما و پدرش رضایت گرفت تا به سوریه برود؟ 🍃دوستانش تعریف کردند اصلا قرار نبود مصطفی همراه آنان به سوریه برود. یک بار قبل از رفتن، اشتباهی با او تماس می‌گیرند و او هم به جمع رفقایش می‌رود. وقتی او را می‌بینند تعجب می‌کنند که آنجاست. مصطفی چون می‌دانسته او را نمی‌برند یک هفته تمام در میان آن‌ها خوابیده و آنقدر التماس و گریه می‌کند تا راضی می‌شوند که او را هم با خو ببرند. چون سنش کم بود حتما باید از پدرش رضایت نامه می‌برد تا دوستانش زیر بار مسئولیت او نروند، در واقع با این کار می‌خواستند مانع رفتنش شوند. یک روز پدرش را صدا زد که به اتاقش برود، من متوجه شدم که خودش رضایت نامه نوشته و از پدرش می‌خواهد که آن را امضا کند، به شدت ناراحت و عصبانی شدم. بعد از دیدن ناراحتی من، آن را پاره کرد و در سطل زباله اتاقش ریخت. 🍃پدرش گفت مگر مصطفی از علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهم‌تر است/گفت مصطفی عاشق شده و نمی‌توانم جلوی هدفش را بگیرم پدرش هم گفت: «مگر مصطفی از علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهم‌تر است، من این همه مدت در جبهه‌های جنگ بودم ولی هیچ اتفاقی برایم نیفتاد، راضی به رضای خدا باش و توکل کن.» من هم با این حرف‌ها آرام شدم.  ولی بدون این که من دوباره متوجه شوم، یک مرتبه دیگر رضایت ‌نامه نوشت و از پدرش، امضا گرفت. فردای آن روز، هنگامی که سطل زباله اتاق مصطفی را تمیز می‌کردم، تکه‌های پاره شده رضایت نامه را دیدم و به هم چسباندم. وقتی همسرم به منزل برگشت پرسیدم: «رضایت نامه را امضا کرده‌ای؟» او هم تایید کرد. اما آن کسی که سرتیم دوستانش برای رفتن بود، نامه را قبول نکرده و با پدرش تماس گرفته بود، چون فکر می‌کردند خودش نامه را امضا کرده است که همسرم گفته بود خودم رضایت‌نامه را امضا کرده‌ام، چون مصطفی راه خودش را پیدا کرده است، عاشق شده و نمی‌توانم جلوی هدفش را بگیرم. رضایت دارم که او به سوریه برود. قبل از این که برود، می‌گفت اگر من را نبرند همه کارهای رفتن را انجام داده‌ام و به هر طریقی باشد می‌روم و در جمع مدافعان حرم حضور پیدا می‌کنم. من خیلی ناراحت بودم که مصطفی تصمیم گرفته به سوریه برود. یک روز که نشسته بود گفت مامان وقتی من رفتم تمام خبرهای تلویزیون را گوش کن و خبرهای سوریه را دنبال کن و اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند تمام آن‌ها را برایم با تاریخ یادداشت کن. ولی من اصلا نتوانستم این کار را انجام دهم، چون در نبودش، سردرد داشتم. تنها کاری که در مدت نبودنش کردم این بود که با خدا درد و دل می‌کردم و برای او نامه می‌نوشتم که البته بعد از شهادت پسرم، همه را پاره کردم چون با دیدن آن‌ها، ناراحت می‌شدم. 🍃می‌گفت: مادر!اگر راضی شوی به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می‌کنم/برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی می‌خواهی؟» گفتم: «خواسته خاصی ندارم و و دنیا را با تو می‌خواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»، گفت: «زمانی که من نبودم چه کسی را داشتی؟» گفتم: «خدا را داشتم» که در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.» ناراحت شدم و گفتم: «از این حرف‌ها نزن.» 🍃بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمی‌رسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند.» در جواب حرف‌هایش با خنده گفتم: «مگر تو صدای "هل من ناصر" شنیدی» که جوابم داد: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان می خواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می‌کنم و دنیای زیبایی برایت می‌سازم که در خواب هم نمی‌توانی ببینی»، گفتم: «از کجا معلوم می‌شود که من قلبا راضی شدم» که گفت: «من هر کاری می‌کنم بروم، نمی‌شود. علت اصلی‌اش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی می‌شود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب  حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه می‌دهی؟ »من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من می‌گفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خار و ذلیل بیاید.» 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃مادر شهید 🍃اگه راضی بشی برم سوریه بهت قول میدم بهشت رو برات آباد کنم 👉 @mtnsr2
1_12716647.mp3
5.19M
⭕️ 🌷به اذن فاطمه به اذن حیدر 🌷برای اقتدار دین ومکتب 🌷به سینه میزنم شعارم اینه 🌷که کلنا فداک بی بی زینب 🌷زه جان گذشتن از نشان شیعیان 🌷پیام راه عشق نبرد بی امان 👉 @mtnsr2
🌷به اذن فاطمه به اذن حیدر 🌷برای اقتدار دین ومکتب 🌷به سینه میزنم شعارم اینه 🌷که کلنا فداک بی بی زینب 🌷زه جان گذشتن از نشان شیعیان 🌷پیام راه عشق نبرد بی امان 🌷ذکر یا علی رو یک نفس می خونیم 🌷دشمن رو سر جاش می نشونیم 🌷یا علی علی.... علی.... علی.... 🌷برای یاری حسین زهرا 🌷برای جنگ با بنی امیه 🌷مدافع حریم اهل بیتیم 🌷حریم پاک ذکر زینب رقیه 🌷روم به جنگ با گروه کور و کر 🌷چه داعش سیاه چه سبز فتنه گر 🌷راهی جهادیم شوق ما شهادت 🌷شور ما حسینی عشق ما ولایت ☘یا علی.... علی... علی... علی... 🌷تا وقتی مکتب ما از عاشوراست 🌷تو هر زمان حماسه ها میسازیم 🌷تو جبهه مقاومت میجنگیم 🌷برای لشکر ولی سربازیم 🌷به ظلمت زمین چراغ رهنماست 🌷به کوری عدو علی ولی ماست 🌷در کنار حق تا پای جان می ایستیم 🌷پشت رهبریم و اهل کوفه نیستیم ☘یا علی.... علی..... علی... علی.... 🌷قسم به به شکوه ومردان 🌷بسیجیان سرفراز ایران 🌷به یک اشاره ولی آزاد است 🌷دمشق و موصل و جنوب لبنان 🌷همیشه لطف حق بود پناه ما 🌷به دست اهل بیت بود نگاه مان 🌷روی پرچمهای داعش وسعودی 🌷یا علی مدد رو حک کنیم به زودی ☘یا علی.... علی..... علی... علی.... 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سخن جنجالی دکتر درباره جنین هایی که به بهانه تشکیل نشدن قلب توسط وزارت بهداشت سقط می شوند هر پزشکی فتوا بده به سقط چنین در این مورد از داعش پست تره 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️سخن جنجالی دکتر #روازاده درباره جنین هایی که به بهانه تشکیل نشدن قلب توسط وزارت بهداشت سقط می شوند
✍این پست رو گذاشتیم آخرین پیام نیم روز تا همه این پیام رو ببینن 🍃اگر چنین مسائلی برات مهم هست ✨که مهم هست‼️‼️ ♻️برای هرکس که میشناسی ارسال کن
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ ۲ 🔶قسمت پنجاه 🔶 گذشته جالبی نداشتم. مثل خیلی از افراد بی حجاب بودم وآرایش میکردم. نسبت به مسائل دینی سهل انگار بودم . زندگی من در پوچی ودنیا پرستی می گذشت . ولی همیشه دنبال یک راه بودم راهی که خودم را پیدا کنم. بفهمم که در دنیا چگونه باید زندگی کرد و..... تا اینکه با مربی یکی از کلاس های بسیج آشنا شدم . به خاطر رفاقت با ایشان به کلاسهای آموزشی این مربی رفتم . دوست جدید من در یکی از جلسات ،کتاب سلام بر را به من داد تا بخوانم ودر کلاس درس ایشان کنفرانس بدهم . من در خلوت تنهایی خودم کتاب را شروع کردم . هرچه زمان می گذشت نمی توانستم از کتاب و شخصیت اصلی آن جدا شوم. ✨ زندگی من را شدیدا تحت تاثیر قرار داد. چهره نورانی و مظلومانه او همواره در قلبم قرار داشت . من شیفته اخلاق و مرام شهید هادی شدم . تا جایی که هر روز در خلوت خودم با این شهید حرف می زدم . بارها با خودم میگفتم:واقعاً شهدا صدای ما را می شنوند. حضور من در بسیج وجلسات آن با عث شد که شهدا مرا نیز دعوت کنند. سال بعد با کاروان راهیان نور به مناطق جنگی رفتیم . هرچند سفر های داخلی و خارجی بسیار رفتم ،اما این اردو یکی از بهترین سفر های زندگی ام بود . در این سفر یک روز ما را به معراج شهدا بردند. جایی که قبلا پیکر شهدا در آنجا نگهداری می شد جای بسیار خاصی بود . من مدام شهید را در درونم صدا می زدم وگریه میکردم😭 . همه جا به یاد او بودم. اما باز هم با خود می گفتم :یعنی شهید صدای من را می شنود ؟ یعنی به من ، با آن گذشته ام توجه دارد؟ آن روز در معراج شهدا نیز متاسفانه حالت ظاهری من آرایش کرده بود . تو خودم بودم که یک خانم آمد کنارم وبا مهربانی دستم را گرفت ! بی مقدم ازم این سوال را پرسید : شما شهید هادی رو می شناسی؟😳 با حالت متعجب جوابش رو دادم گفتم بله می شناسم ! اون خانم بهم گفت :خواهرم شهید هادی به شما توجه دارد . مگه شما نمی دونی ، شهدا که به سمت آن ها آمدید حساسند ؟ نمی خواهند از شما گناهی سر بزند . وقتی تعجب من را دید ، دستمال سفیدی که تو دستش بود را بهم داد وگفت :این از طرف شهید هادی است . آرایش صورتت را پاک کن! بعد گفت : شهدا زنده اند وصدای ما را می شنوند. 😢بغض گلویم را گرفت ! سرم رو پایین گرفتم😔 واشک همینطور از چشمانم جاری بود . سرم رو بالا آوردم نفهمیدم اون خانم کجا رفت !همانجا در ساختمان معراج نشستم وزار زار گریه کردم . بعد آرایشم را با همان دستمال پاک کردم وبیرون آمدم . 👌آنجا بود که فهمیدم شهدا صدای ما رو می شنوند ودرد دل ما رو متوجه می شوند وراه را نشون می دهند .... من به این نتیجه رسیدم که انسان باید مثل شهید ابراهیم ،به اعمالش توجه ویژه بکنه . توی زندگیم این شهید رو برای خودم الگو قرار دادم .و واقعا دستم رو گرفت به دوستان هم توصیه میکنم رفاقت با شهدا را انتخاب کنید . چون دو طرفه است اگر شما با آنها باشید شهدا نیز با شما خواهند بود🙏 👉 @mtnsr2 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
مهدویت تا نابودی اسرائیل
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🍃 #القدس_لنا اما آنچه بطور مختصر می‌توان بیان کرد آن است که، چون در ژئوپلتیک نقش عوا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🍃 تقریباً هزار و هشتصد و پنج سال قبل از میلاد مسیح، حضرت ابراهیم خلیل (ع) از شهر «اور» عراق مرکز کلدانی‌ها به ارض کنعان (فلسطین) مهاجرت نمود، در همین منطقه حضرت اسحاق متولد شد و از اسحاق حضرت یعقوب به دنیا آمد و به اسم «اسرائیل» نامیده شد و یهود را به جهت انتساب به حضرت یعقوب، بنی‌اسرائیل می‌نامند؛ و در زمان حضرت یوسف، حضرت یعقوب و سایر فرزندانش به مصر رفتند و به تدریج تعداد اسرائیلی‌ها افزایش یافت. در حدود یک هزار و دویست و نود سال قبل از میلاد، حضرت موسی (ع) و بنی‌اسرائیل از مصر بیرون آمدند. عده‌ای را به همراهی حضرت «یوشع» به فلسطین فرستادند تا از وضع آنجا اطلاع کاملی به دست آورند. هیئت اعزامی پس از مراجعت گزارش داد که جمعیت ظالم و سرکش در آنجا زندگی می‌کنند. بنی اسرائیل ترسیدند و حاضر نشدند که به فلسطین بروند و فرمان پیغمبر خود، حضرت موسی (ع) را اطاعت نکردند. حضرت داود (ع) تمام اسباط اسرائیل را متحد کرد و مقاومت مردم یبوس (بیت‌المقدس) را در هم شکست و آن را تصرف کرد و پایتخت مملکت خود قرار داد. دو سبط «یهودا» و «بنیامین» را در اطراف بیت‌المقدس و بقیه اسباط را در اراضی قسمت شمال سکونت داد و فلسطینیان را مغلوب نمود و برای بنی‌اسرائیل حکومتی تأسیس نمود. حضرت داود (ع) از سال ۹۷۰ تا سال ۱۰۱۰ قبل از میلاد حکومت کرد. وی به فرمان خداوند به ساختن بنای قدس یعنی خانه خدا اقدام نمود. ساخت معبد از زمان وی آغاز شد، ولی در زمان حضرت سلیمان به نام معبد یا هیکل سلیمان به پایان رسید. اگر بنای بیت‌المقدس را که به دست حضرت داود شروع و به دست حضرت سلیمان تکمیل شد سال ۹۶۷ تا ۹۶۱ قبل از میلاد، یعنی مدت هفت سال بدانیم، آن چنانکه تورات بنای آن را در مدت هفت سال گزارش کرده است، هیکل یا معبد بیت‌المقدس تقریباً در هزار تا هزار و یکصد سال بعد از بنای کعبه و نهصد و هفتاد سال پیش از میلاد مسیح (ع) بنیان‌گذاری شده است 🌷 ادامه دارد..... 👉 @mtnsr2 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
داستان غمبار نابودی یک تمدن؛ چگونه "اندلس" با بی حجابی سقوط کرد 👉 @mtnsr2