🌸 #معرفی_کتاب
📚 کتاب شریف و بینظیر #الفین
👌1038دلیل بر اثبات امامت و ولایت مولانا امیرالمومنین علی علیهالسلام
✍مولف: فخر الشیعه علامه حلی(ره)
✍ #معرفی_کتاب: الفین به فارسی یعنی ۲۰۰۰ ؛ علامه حلی در مقدمه کتاب میفرماید:
✍«من در این کتاب، از ادله یقینی و برهانهای عقلی و نقلی، ۱۰۰۰ دلیل بر امامت سید الوصیین علی بن ابیطالب(ع) و ۱۰۰۰ دلیل بر ابطال شبهات مخالفان(اهل سنت) آوردم.
✍البته ادله اثبات ولایت ایشان بسیار بیشتر از مقدار است. همچنین بقدر کفایت ادلهای بر امامت بقیه ائمه هدی(ع) ذکر کردم.
✍وی عالم شیعی قرن۸ و در۲۸سالگی
زعامت ومرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت. #مناظرات و #کتب او موجب گرایش سلطان محمد خدا بنده به #تشیع و رواج مکتب #شیعه در #ایران گردید.
❌#ادامه_دارد..
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🕊 همای رحمت 🕊
♨️قسمت 1⃣
#داستان
🔰باز هم ماه رمضان و گرسنگی الکی صبح تا شب آمد،
😕 اصلا حوصله این روزها را نداشتم؛ اما امسال یک چیز خوبی که داشت این بود که کرونا آمده بود و دانشگاهها تعطیل شده بود و راحت در خانه میخوردم و میخوابیدم.
😌 ماهواره را روشن کردم و نشستم پای تلویزیون مشغول فیلم نگاه کردن شدم، مادرم مثل هر سال روزه گرفته بود و در اتاق نشسته بود و قرآن میخواند.
📖 صدای مادرم در هر صورت آرامش بخش روحم بود، حتی اگر قرآن میخواند منکه اسلام را قبول ندارم، ولی خب صدای مادرم چیز دیگری است.🎶
🔇چند لحظهای صدای تلویزیون را قطع کردم تا به صدای مادرم گوش کنم، داشت این آیه را میخواند. «اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ لایُتبِعونَ ما اَنفَقوا مَنًّا ولاَ اَذًی لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم و لا خَوفٌ عَلَیهِم و لای هُم یَحزَنون»
😌چشمانم را بسته بودم و صدای مادرم را گوش میکردم یک دفعه دیدم دیگر صدایی نمیآید!
🤔 چشمانم را باز کردم، دیدم مادرم بالای سرم ایستاده و به من نگاه میکند. هم جا خوردم، هم اینکه خندهام گرفته بود.😅
🧕مادر: فکر کردم خواب هستی میخواستم تلویزیون رو خاموش کنم. 🖥
🤚-نه مامان! فقط چشمام رو بسته بودم
😨دستش را روی پیشانی من گذاشت و گفت:
😷مریض هستی❓
🤕جاییت درد میکنه❓
🙅♂-نه مامان حالم خوبه خیالت راحت😘
🍳به سمت آشپزخانه رفت تا برای ناهارِ من چیزی درست کند، کار هر روزش بود.
خیلی با من صحبت کرده بود، اما جواب قانع کنندهای از مادرم نشنیدم که #باید نماز بخوانم یا #روزه بگیرم.
اما هر چه باشد مادرم برایم تمام دنیا بود و بدون او نَفَس هم نمیتوانستم بکشم.
👼 همه من را پسر مامانی صدا میکردند، اما برای من مهم نبود.
😕 مادرم، بعد از فوت پدرم، در تمام این سالها با خیاطی کردن خرجمان را در میآورد و من و خواهرم را بزرگ کرد.
👨🎓تا پایان دبیرستان به من اجازه نداد که سر کار بروم و بعد که دانشگاه قبول شدم
👨🏫 در یک شرکت برای کار بازاریابی، بطور موقت، مشغول به کار شدم؛ تا بعد کار بهتری را پیدا کنم.
🤧 اما با آمدن کرونا بیکار شدم و در خانه ماندم.😔
#کرونا
#ایران
#اسلام
Negahynov
💠#ادامه_رارد....
📮 #معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🕊 همای رحمت🕊
♨️قسمت 2⃣
🕹#داستان
📌📍| لینک قسمت اول:
https://eitaa.com/mtsadoghi2/3490
کانال تلویزیون را داشتم عوض میکردم که دیدم شبکه VOA اخبار بخش کرونایی را شروع کرد.🖥 پیش خودم گفتم اخبار را نگاه کنم ببینم در دنیا چه خبر است❓ اخبار ایران که راست نمیگوید.😕
اخبار: در ایران اوضاع بسیار وخیم است و روزانه در هر شهر تعداد زیادی جان خود را از دست میدهند. 😱 مسئولین در این زمینه شفافیت خبری نداشته و سعی در پنهان کردن اوضاع را دارند.😏
-مامان ببین چی میگه؟ حالا باز از ایران خوب بگو، من درسم تموم بشه با هم میریم یه کشور اروپایی، ایران اصلا جای زندگی نیست.😒 هرجوری هست یه کاری پیدا میکنم و میریم خارج.
اخبار از وضعیت بد بیمارستانهای ایران و از اوضاع بسیار عالی بیمارستانهای اروپا میگفت.🚑
سری تکان دادم و گفتم: مامان میبینی از اولی که این بیماری اومد مردم برای دستکش و ماسک چقدر بدبختی کشیدن، چقدر ماسک و ژل شستشو و ضدعفونی و الکل احتکار کردن، اما کشورای اروپایی رو ببین ماسک و همه چیز توی فروشگاهاشون هست. 😕
الان هم همه تو سختی هستن و ما هم که پسندازمون داره تموم میشه، معلوم نیست این بیماری کی بخواد تموم بشه❗️حالا ما چیکار کنیم توی این شرایط❓ میدونی چقدر آدم مثل ما الان توی این شرایط سخت قرار گرفتن⁉️ من هم که همین یه کار موقتی رو که قبل از این جریان کرونا پیدا کرده بودم از دست دادم.😔
مادر: پسرم خدا روزی رسونه نگران نباش😊
-مامان تا کی❓ تو اینستا یه کلیپ دیدم پسره فیلم گرفته بود، میگفت ببینید دولت کانادا به مردمش بستههای غذایی میده تا از خانه خود خارج نشوند، اما اینجا چی⁉️ یه وام یک ملیونی دادن که برای یک ماه هم کافی نیست، پولشو هم از یارانه پیزوری کم میکنن. 😏
مادرم معمولا اینجور مواقع سکوت میکرد و با من بحث نمیکرد. به آشپزخانه رفت و خودش را به درست کردن غذا مشغول کرد و زیر لب دعا میخواند.📿
#رمضان
#اسلام
#ایران
#کرونا
#روزه
Negahynov
💠 #ادامه_دارد...
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🕊 همای رحمت 🕊
📍قسمت 7⃣
🕹#داستان
📌|لینک قسمت ششم: https://eitaa.com/mtsadoghi2/3587
🤯داشتم از این افکار کلافه میشدم. لباس پوشیدم و از خانه بیرون زدم🏃♂
🚶♂ در مسیر همان پسره را که بیست تا نون سفارش داده بود را دیدم که عجله داشت و معلوم بود کارهای مهمانی را انجام میداد.😕
🕴🙅♂ میخواستم جلویش را بگیرم و بگویم بجای اینکه توی این وضعیت به فکر مهمانی دادن باشی برو به چهارتا فقیر و بدبخت کمک کن.
🤔در همین افکار بودم که دیدم نیستش! متوجه نشدم وارد کدام خانه شد.
🚶♂🕌به مسجد رسیدم و نگاهی به گلدستههای فیروزهایاش انداختم .
🙇♂🕌 و روبه روی مسجد گوشهای از کوچه که یک سکوی سنگی بود نشستم.
به درب بستهی مسجد زل زدم و در افکار خودم فرو رفتم.
🤔 تک تک چیزهایی که این مدت دیده بودم و شنیده بودم جلوی چشمانم رژه میرفت.
دین، مذهب، دعا، نیایش، خدا،اسلام، قرآن و حالا هم ماه رمضان.
زبان باز کردم و شروع به زمزمه کردم: خدایا پس کو⁉️
چرا این همه مردم دارن میمیرن❓ چی شد تا دیروز الکل حرام بود و امروز حلال شد❓
دلم خیلی پر بود و هر چه به ذهنم میرسید بر زبان میآوردم،😔
💴 اجاره خانه و خورد و خوراک و بیکاری من و مامان و تمام شدن پس انداز ...
همانطور که نشسته بودم سرم را پایین انداختم و دستانم را روی زانوهایم گذاشتم. قطره اشکی از گوشه چشمم افتاد.😢
👶 یادم به خاطرات دوران کودکیام افتاد.
👨👦 پدرم دستم را میگرفت و به مسجد میآورد، شبهای احیاء را چقدر دوست داشتم در حیاط مسجد تا نیمه شب، بازی میکردیم و وقتی خسته میشدم میرفتم و در آغوش پدرم میخوابیدم.😌
🏕 برایم امنترین جای دنیا بود، چقدر دلتنگ آن بازوان مردانه و قوی هستم که من را در خودش حفظ میکرد.
#ایران
#رمضان
#کرونا
#روزه
Negahynov
#ادامه دارد...
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🕊 همای رحمت 🕊
📍قسمت 8⃣
📜 #داستان
📌|لینک قسمت هفتم: https://eitaa.com/mtsadoghi2/3606
نمیدانم چقدر بود که رو به روی مسجد نشسته بودم که دیدم همان پسره پشت یک وانت سوار شده و داره داد میزنه
🔸: یوسف حرکت کن حرکت کن دیر شد🗣
تعجب کرده بودم چقدر امروز این پسره رو میبینم⁉️ اصلا معلومه چیکار میکنه🤔
شانهای بالا انداختم و به خودم گفتم: به منچه هر کاری میکنه دلش خوشه و زندگیش روبه راه
آهی کشیدم و بلند شدم و به سمت خانه حرکت کردم. تا در را باز کردم، مادرم دوید به طرفم و گفت:
حمید کجا بودی❓ دلم هزار راه رفت. میدونی چقدر به گوشیت زنگ زدم❓😨
-ببخشید مامان، رفتم یه کم هوا بخورم. خسته شده بودم از بس تو خونه موندم. تازه الان هنوز سر شبه مگه چقدر بیرون بودم🙄
مادر: آخه دیدم یهو نیستی هر چی زنگ زدم به گوشیت جواب ندادی، گفتم نکنه اتفاقی برات افتاده. چیزی شده. دلشوره گرفتم😨
هنوز دلم گرفته بود، سرم را پایین انداختم و رفتم تو اتاق و دیگر با مادرم بحث نکردم. دراز کشیده بودم که مادرم وارد اتاق شد و دستش را روی پیشانیم گذاشت و گفت:
حمیدم خوبی⁉️
-آره مامان خوبم🙂
مادر: پس چرا اخمهات تو هم رفته؟ چیزی شده⁉️
اصلا نمیشد چیزی را از مادرم پنهان کرد، کافی بود که یه کم حالت خوب نباشه سریع از قیافه آدم تشخیص میداد.😍
-نه چیزی نشده خوبم. خیالت راحت. 🙂
صورتش را بوسیدم. با تردید از کنارم بلند شد و رفت. چقدر چشمانش گود رفته بود😔 شماره عینکش بالا رفته و به سختی میتوانست پای چرخ خیاطی بنشیند. باید کاری میکردم. از فردا میروم دنبال کار باید از این به بعد من مرد خانه بشوم.😎 دانشگاهم که فعلا مجازی شده و وقتم اساسی آزاده.😌
فردای آن روز ماسک زدم و دستکش پوشیدم و از خانه زدم بیرون؛ باید دنبال کار میگشتم و من باید از این بعد مراقب خانوادهام باشم. 🚶♂️چند جایی سر زدم اما هنوز اوضاع به سبب کورنا خوب نبود و نمیشد کاری را پیدا کرد. بشدت تشنه شده بودم و دلم میخواست چیزی بخورم.😩
#اسلام
#ایران
#کرونا
#رمضان
Negahynov
#ادامه دارد...
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🤔#يه_لحظه_تأمل
🖊🗞|پیمان سیاه!!!!
#پهلوی
#عراق
#ایران
📌Negahynov
┅┅❅❈❅┅┅
🏴گروه
فرهنگی تبلیغی
#قلب_سلیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
@ostad_aali پاسخ به شبهه - @ostad_aali.mp3
زمان:
حجم:
13.29M
📆 #جمعه_های_مهدوی عج
📌|پاسخ به یک شبهه
🎙| #استاد_عالی دامت توفیقاته
#مهدویت
#ظهور
#ایران
📮گروه
فرهنگی تبلیغی
#قلب_سلیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯