فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به سیدالشهدا(ع) در شب جمعه یادت نره...🕊
آیت اللّٰه سیدمحمّدرضا گلپایگانی:
گریه بر سیدالشهداء(علیه السلام) تولّی است
امّا گریستن در عزای حضرت زهرا(سلام الله علیها)
هم تولّی و هم تبرّی است ..
«ألا بذکر اللّه تطمئن القلوب»
استادی میفرمود:
این آیه معنایش این نیست
که با ذکر خدا دل آرام میگیرد!این جمله یعنی خدا میگوید:
«جوری ساختهام تو را که جز با یاد من آرام نگیری...»
تفاوت ظریفیست!اگر بیقراری؛
اگر دلتنگی؛ اگر دلگیری؛
گیر کار آنجاست که هزار یاد، جز یاد او، در دلت جولان میدهد...❤️🩹
🌹شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
🌹عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت.
سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت:
مامان میخوام برم جبهه.
مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
🌹عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش.
گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت:
اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب.
فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی!
تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت:
چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن.
پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود.
قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت:
” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید.
فقط پل رو منفجر کنید و برگردید.
اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند…
یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته…
اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم.
تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد…
زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت:
حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
🇮🇷عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم.
رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی.
سر هم نداشت.
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت:
این عباسعلیه!
گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند:
روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته…
اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭
🌹جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره.
وقت تشییع مادر گفت:
صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه!
ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت:
نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
🌹مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم…
🌹مادر اومد و کفن رو باز کرد.
شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن.
🌹پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
🌹و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
🌹(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
🌹شادی روح پاک شهدا صلوات:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔 مسئولان گرامی و مردم عزیز یادمان باشه این کشور و آرامش و امنیت به سادگی به دست نیومده که با چندتا لبخند و سیاست بازی و سرگرمی از دست بدهیم
#شهیدانه
#تلنگرانه
#یاد_شهدا
باید خیلی مراقب خودمان باشیم..
هیچ کس ضمانتِ درست ماندن
تا دم مرگ را ندارد..!
#حضرتامامخامنهای
●🌹🌱●
در انتظار توست...
که روزها...
فصلها...
و سالها بههم تکیه دادهاند!
دقایق...
سر روی شانهی هم گذاشتهاند...
که نگاه تو...
تاریخ را درست میکند!
'اللهم عجل لولیك الفرج'
#ایهاالعزیز💔
#امام_زمان
بلک فرایدی...
شبی بود که حاج قاسم و زدن
اون اولین جمعه بود که رئیس جمهور نداشتیم
روزی بود که از سید حسن نصرالله خبری نبود
جمعه هایی که مهدی فاطمه (عج) نیومده...
-چه جمعه هایی سیاه تر از این جمعه هایی که بی تو میگذرونیم-
با مردم آنگونه معاشرت کنید که
که اگر مُردید بر شما اشک بریزند و
اگر زنده ماندید با اشتیاق،سویِ شما آیند..!
#امامعلیعلیهالسلام
«توسل دائم به حضرت زهرا سلام الله علیها، زیارت حضرت، صلوات بر حضرت، بکاء بر مصائب آن حضرت و... اکسیری است که مس وجود انسان را طلا میکند.
صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها که از امام عسکری علیهالسلام نقل شده است را وِرد خودمان قرار دهیم و بر آن مداومت داشته باشیم.»
#آیتاللهمیرباقری
ميدانيد که يک مُرده چه احساسي دارد،اين قصه را از اول بخوانيد،،،
گفتند:"ما تا قبر نگهبان تو هستيم"
گفتم:"من که نَمُردَم من هنوز زنده هستم چرا مرا به قبر ميبريد وِلَم
کنيد!!
من هنوز حس ميکنم و حرف مزنم و ميبينم پس هنوز زنده ام!
با لبخندي جوابم را دادند و
گفتند:"عجيب هستيد شما انسانها فکر ميکنيدکه مرگ پايان زندگي ست و نميدانيد که شما فقط خواب ي کوتاه ميديديد و آن خواب وقتي ميميريد تمام ميشود"
آنها هنوز مرا به سوي قبر ميکشند
در راه مردم را ميبينم گريه ميکنند و ميخندند و فرياد ميزنند
و هر کس مثل من دو نگهبان همراهشه!
ازشون پرسيدم چرا اينکار را ميکنند؟؟
گفتند:"اين مردم مسير خودشان را ميدانند آنهايي که به راه کج رفته بودند"
حرفش را با ترس قطع کردم:"يعني به جهنم ميروند!!!!"
گفتند:"بله"
و ادامه دادند"و کساني که ميخندند اهل بهشتند"
به سرعت گفتم:"مرا به کجا ميبرند؟؟؟؟"
گفتند:"تو کمي درست راه ميرفتي و کمي اشتباه..گاهي توبه ميکردي و روز بعد معصيت؛حتى با خودت هم رو راست نبودي و به اين شکل گم شدي"
حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم:"يعني چي!؟!؟يعني من به جهنم ميرم؟؟؟"
گفتند:"رحمت خدا وسعت دارد و سفر طولانيست"
دور و برم را با ترس نگاه ميکردم و در يک آن خانواده ام را ديدم،پدرم و عمويم و برادرانم و فاميلهايم را!!
آنها مرا در صندوقي گذاشته و حمل ميکردند...به سوي آنها دويدم و گفتم:"برايم دعا کنيد"
ولي هيچکي جوابم را نداد-بعضيهاشان گريه ميکردند و بعضي ديگر ناراحت....
رفتم پيش برادرم گفتم"حواست به دنيا باشه؛تا فتنه اش چشمات رو کور نکنه
آرزو کردم که اي کاش صدايم را ميشنيد
آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند و بر روي جسدم خواباندند؛پدرم را ديدم که بر رويم خاک ميريخت؛و برادرهايم که همين کار را ميکردند...من همه مردم را ميديدم که بر رويم خاک ميريختند
آرزو کردم که اي کاش جاي آنها در دنيا بودم و توبه ميکردم
نشستم و فرياد کشيدم"اي مردم حواستان باشد که دنيا گولتان نزند"
اي کاش نماز صبح را خوانده بودم
اي کاش نماز قيام را خوانده بودم
اي کاش دعا کرده بودم که خداوند هدايتم کند و توبه ميکردم و گريه...و روزانه توبه ام را تجديد ميکردم و گناهانم را تکرار نميکردم...مسبب نميشدم...سنگدل نميبودم...معصيت نميکردم..و براي اين مردم دعا ميکردم...و معصيت نميکردم...و معصيت نميکردم...و معصيت نميکردم...
آيا تو شنيدي چه گفتم؟
..و روزي ميآيد که تو در قبر قرار خواهي اگرامکانش هست انتشارش بدهید؛یک روزی آرزو خواهي کرد که اي کاش اين مطلب را فرستاده و پخش کرده بودي
اين جمله که حتي چند ثانيه وقتتون رو نميگيره انقدر ثواب داره که حتي تصورش رو هم نميتوني بکني
پيامبر صلى الله عليه وسلم ميفرمايد: اگر همه اسمانها و زمين در يک کفه ترازو و لا اله الا الله در کفه ديگر ترازو باشند وزن لا اله الا الله بيشتر است
پس با افتخار اين جمله را بگو و براي افرادي که ميشناسي بفرست تا در کمترين زمان صدها و شايد ميليونها نفر اين ذکر گرانبها را بگويند و شما هم ثواب ببري
بدون شک کسب ثواب در اسلام بسيار اسان است
پس در کپي و پيست کردن اين متن دقيقه اي درنگ نکن چون شايد همين کار شما باعث نجاتتون در اخرت بشود ان شاء الله
مردي در حالي که به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست به دوستش گفت: وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميکردن ما کجا بوديم.
دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد و گفت.: وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميکردن ما کجا بوديم!!!!
خدايا واسه داده ها و نداده هات شکر...
و از رسولالله پرسیدند؛ معنای «بتول» چیست؟ فرمود: بتول آن زنی را میگویند که هرگز آثار حیض و نفاس معمول زنانه در او مشاهده نشود. و بَتَل در زبان عرب معنی انقطاع میدهد.
آری. حضرت اُمّ ابیها صدیقه کبری-سلامالله علیها- بتول است و در فضل و شرف و نسب و عوالم دینی از جملهٔ بانوان عالم جدا و متمایز است.
بله... هرگز معقول نباشد که همانند زنان دیگر، ناپاکی حیض و نفاس، فاطمه-سلاماللهعلیها- را از عبادت باز دارد. او محبوبهی خداست و باید همیشه در حال حضور بوده و درگاه الهی حتی یکساعت از وجود زهرا-سلاماللهعلیها- نباید خالی باشد.
«وَصَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّيقَةِ الْمَعْصُومَةِ...»
افشای حقیقت تلخ از یک تحلیل اسرائیلی!
یووال نوح هراری(تحلیل گر اسرائیی)
: ما در تله ایران افتادیم!
یووال نوح هراری نظریه پرداز معروف رژیم اسرائیل در یادداشتی نوشت:
▪️مراقب باشید! مرد متفکر ۸۵ ساله ایرانی هرگز تن به شکست نمی دهد، ما در یک حلقه آتش و تله ایرانی ها گرفتار شدیم.
▪️[آیت الله]خامنهای دستور اعزام مستشاران نظامی کشور خودش را به لبنان نداد، عراقی ها، افغان ها، تاجیک ها، آذری ها و پاکستانی ها به کمک لبنان نرفتند! اما دارند ده ها هزار نیرو به سوریه با کمک نیروهای ویژه روسیه اعزام می کنند؟ نه! این تله است!
▪️ما در تله ایران افتادیم؛ من دو پیام به بنیامین نوشتم و گفتم آتش بس نکنید، حالا دارم خواهش می کنم جلوی دخالت مستقیم ترک ها به سوریه بگیرید.
▪️اگر ترک ها وارد عمل شوند، ایران با تمام قوای نظامی خود از طریق هوا و زمین در سوریه جهنم به پا خواهد کرد، سپس نبرد زمینی ما با ایران در بلندی جولان شروع میشود.
▪️آتش بس از سوی ما نباید نقض شود، اگر این اتفاق افتاد، ایران دومین تله خودش را با موفقیت به ثمر می رساند و اروپا و آمریکا ما را طرد خواهند کرد، صدام حسین تکریتی را فراموش کردی بنیامین؟
نیمی از ما را خدا در فاطمیّه ساخته
نیم دیگر را خودِ زهرا محرّم ساخته..🖤
-یافاطمةالزهرا-
بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمیکند مگر نماز شب، تسبیح و تهلیل گفتن، استغفار و گریه های نیمه شب، خواندن قرآن تا طلوع فجر، متصل نمودن نماز شب به نماز صبح.
پس هر که چنین باشد او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید...
رسولالله | ارشاد القلوب🪴
استاد فاطمی نيا(ره):
پيامبر اكرم(صلوات الله علیه) به جناب سلمان فرمودند:
«كنتُ اذا اشتقتُ إلي رائحة الجنة
شممتُ رائحة ابنتي فاطمة
هرزمان كه دلتنگ عطرِ بهشت ميشوم
عطرِ فاطمه(سلام الله علیها) را استشمام ميكنم»
مقام حضرت زهرا(سلام الله علیها) نزد خداوند
و پيامبر اكرم(صلوات الله علیه) بسيار بالاست ..
یکی از دلایلی که حضرت زهرا سلام الله علیها در مسیر حمایت از ولایت تنها ماند، این بود که مردم میگفتند ما را چه به دعوای علی و دیگران، ما حوصلهی دردسر نداریم، بگذارید به زندگی و کسب و کارمان برسیم. ما را داخل در سیاست نکنید. و این شد که فاطمه سیلی خورد و...
+نقل از حاج امیر عباسی
#بصیرتفاطمیه
میگویند:
آدمها چند روز قبل از مرگ
روحیه و سلامتی خود را
بدست میآورند،
بلکه بتوانند کارهایشان را
سر و سامان بدهند؛
مادرِ ما نیز اینگونه شده بود!
این دو سه روزی که مانده بود
با دست خودش نان میپخت
کارهای خانه را سامان میداد
لباس حسن و حسین را تنشان میکرد
موهای دخترش زینب را شانه میزد،
و به امامش علیﷺ
با محبت بیشتری سلام میداد...
#شهیدهیعلیﷺ
#فاطمیه
میدونستید حضرت زهرا سلاماللهعلیها،
تویِ هر نمازشون ابوبکـر رو نفرین میکردن؟!
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها
به ابوبکر فرمود:
"به خدا قسم در هر نماز که بخوانم
تو را نفرین خواهم کرد!"
[الامامةوالسیاسة، ج۱، ص۲۰]
اصلا ابنقتیبهیِ دینوری که سنی مذهبه و حتی افرادی میگن نسبت به اهلِ بیت، بغض و انحراف داشته؛ توی کتاب خودش اینطوری اعتراف میکنه:
وقتی ابوبکر و عمر بعد از اون حوادث اومدن محضرِ حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، حضرت رویِ خودشون رو به سمتِ دیوار کردن! حتی جوابِ سلامشون رو هم ندادن! بهشون گفتن اگه یه روایت از سمت رسول خدا بیارم، باور میکنید؟! گفتن آره. حضرت گفتن مگه نشنیدید رسول خدا گفتن، "خشنودی فاطمه خشنودی من و خشم فاطمه خشم من است، پس هر که فاطمه دخترم را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هرکه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر که فاطمه را خشمگین نماید مرا خشمگین ساخته است"؟ هر دو گفتن خودمون اصلا این روایت رو از رسول خدا شنیدیم. بعد حضرت صدیقه گفتن: "من خداوند و فرشتگانِ او را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و خشنود نساختهاید، هرگاه با رسول خدا ملاقات کنم از شما دو نفر شکایت میکنم!"
آخرین حرفِ بانو به ابوبکر هم همون بود که گفتم بانو توی هر نماز به ابوبکر گفت نفرینت میکنم!