May 11
هدایت شده از نویسندهاتاقکزیرشیروانی
دست ها رنج ها برده اند
تلاش ها کرده اند
حرف ها زده اند
خاطرات ها ثبت کرده اند
دست ها
آثار های با ارزش بسیاری خلق کرده اند
دست یک نویسنده،دست یک مجسمه ساز،
دست یک نقاش،دست یک آشپز،دست یک پیرزنِ قالی باف، دست یک لال که زبانش است...
در نگاه اول یکیست
یکی چروک تر
یکی پیر تر
یکی زخم تر
یکی سوخته تر
یکی روشن تر از دیگری...
اما همه ی این ها رنج را نشان میدهند
همه ی دست ها،حرف میزنند
در نگاه اول دست هاست که به تو میگوید یک فرد،واقعا چه عمری داشتست
ذره ای از خراش های روح،روی دست رد می اندازد و دیگر را به قلب واگذار میکند
-تکه نویس
هدایت شده از Never mind!
15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لندن سیتی...
شهری که یک سال تمام است که در امنیتی کامل به سر میبرد !
شهروندان بی صبرانه منتظر اند تا کریسمس را جشن بگیرند ، ربان های کادو های کوچک و بزرگشان را باز کنند و درخت های سبز کریسمس را تزئین کنند.
ایا این آرامش و سرخوشی همیشگیست؟
امینت؟ سکوت مافیا؟ اینها چه معنی میتوانند داشته باشند؟ آیا مهره های سیاه و سلاخ تسلیم شده اند و قصد دارند تا همچنان پرچم سفیدشان را بر افراشته در مقابل ماموران پلیس نگه دارند و یا میخواهند تولد مسیح را تبدیل به کارناوال خونین و دردناک بکنند؟
چه چیزی میتواند رعب آور تر از ریزش و آثار قطرات گلگون بر روی برف سپید و لباس های فرشتگان مسیح باشد ؟
شیاطین در کمینند ...
#News
#Start_new_season
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
J1YzQKTmDaY7.128.mp3
4.37M
𝓗𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔀𝓲𝓼𝓱𝓲𝓷' 𝓯𝓸𝓻 𝓪 𝓫𝓾𝓻𝓷𝓮𝓻
𝓣𝓸 𝓴𝓲𝓵𝓵 𝓮𝓿𝓮𝓻𝔂𝓫𝓸𝓭𝔂 𝔀𝓪𝓵𝓴𝓲𝓷'
𝓗𝓮 𝓴𝓷𝓸𝔀𝓼 𝓽𝓱𝓪𝓽 𝓱𝓲𝓼 𝓼𝓸𝓾𝓵 𝓲𝓷 𝓽𝓱𝓮 𝓯𝓾𝓻𝓷𝓪𝓬𝓮
𝓕𝓾𝓬𝓴 𝓫𝓲𝓽𝓬𝓱 𝓸𝓷 𝓑𝓔𝓣
𝓗𝓪𝓿𝓮 𝓱𝓮𝓻 𝔀𝓪𝓵𝓴𝓲𝓷', 𝓼𝓱𝓮 𝓯𝓾𝓬𝓴𝓲𝓷' 𝓯𝓸𝓻 𝓑𝓔𝓣
𝓦𝓲𝓵𝓭𝓲𝓷' 𝓯𝓸𝓻 𝔀𝓪𝓵𝓵𝓮𝓽
𝓚𝓲𝓵𝓵 𝓮𝓿𝓮𝓻𝔂𝓫𝓸𝓭𝔂 𝔀𝓪𝓵𝓴𝓲𝓷'
𝓗𝓮 𝓴𝓷𝓸𝔀𝓼 𝓽𝓱𝓪𝓽 𝓱𝓲𝓼 𝓼𝓸𝓾𝓵 𝓲𝓷 𝓽𝓱𝓮 𝓯𝓾𝓻𝓷𝓪𝓬...
01:21
#Music
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
𝐃𝐨 𝐲𝐨𝐮 𝐡𝐚𝐯𝐞 𝐚 𝐛𝐨𝐲𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝 ?
#Video
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از نویسندهاتاقکزیرشیروانی
سیاهتریندانهیبرف
پارتچهاردهم
لوکاس خوب میدانست هروئین چیست
خوب میدانست این رنگ سفید و قهوه ای پودر ها هروئین را واضح بیان میکنند
خوب میدانست چگونه در دهان آب میشود
خوب میدانست که چگونه اعتیادش جنون آور است
خوب میدانست که راحت نمیشود از این اعتیاد خلاص شد
آب دهانش را قورت داد و سعی کرد به گذشته ی تلخش که هروئین اورا دیوانه کرده بود فکر نکند
سعی کرد به چهره ی ترسناک و درد هایی که کشید فکر نکند
سرش را تکان داد و دست اورا پس زد
بعد هم به مادر پدرش خیره شد
چهره ی رنگ پریده ی آنها،داد زدن ها و التماس هایشان،و ظرف نوشیدنی ای که روی میز بود همه چیز را بیان میکرد
خودش را محکم تکان داد و داد زد:
تو چیکار کردییی
طناب مانع او شده بود و خشمش را دوبرابر میکرد
علاوه بر آن،خنده ی او که دقیقا روبرویش نشسته بود دیوانه ترش میکرد
نفس نفس زد و با پاهایش به ساق پای او لگدی زد
خنده اش بند آمد و دیگر نخندید
برعکس،نگاهش جدی شد
انگار او هم خشمگین شده بود
لوکاس میخواست داد بزند و با نامش اورا لعنت بفرستد که این موضوع ذهن اورا درگیر کرد
به کارت روی لباس رییس پلیس خیره شد
"دیوید کینگستون"
پس اسمش این بود !
اما کی مطمئن بود؟
او یک قاتل بود
بعید نبود که شخصیت واقعی اش را پشت پرده های زیادی پنهان کرده باشد
-اسم واقعیت چیه؟
ها؟
اصلا چند تا شخصیت داری
ها؟
لوکاس بی اختیار داد میزد
نفس نفس زد و سرش را پایین انداخت
فریاد مادرش گوشش را پر کرده بود
التماس میکرد
اما او ذره ای هم سرش را نمیچرخاند تا به آنها نگاه بیندازد
میدانست که اگر هروئین به خوردشان ندهد چند باره و چند باره غش میکنند
این هم میدانست که اگر بدهد اعتیاد آنها بیشتر و بیشتر و چهره ی آنها زشت و زشت تر میشد
اینکه او روبرویش نشسته بود مانع فکر کردن لوکاس میشد
یادش رفته بود که چه نقشه ای داشته که نقشه بر آب شده بود
میخواست قاتل را ببیند!
اما نه اینطوری
حداقل تنها دلگرمی او اِما بود که جای امنی را داشت
.
قتل،وحشت،خون ...
نزدیک بر 365 روز شهر در آرامشی لذت بخش فرو رفته بود اما جنایت وحشتناک امشب ضربه ای محکم به امنیت یک ساله ی آن زد و فاجعه ای بزرگ را به بار آورد.
یک زن جوان و کودکی شش ساله ، در غربی ترین قسمت شهر به طرز وحشتناکی با زنجیر ، اسلحه و چاقو به قتل رسیدند و سلاخی شدند ...
ماموران پلیس بعد از تحقیقاتی بسیار ، جمع اوری مدارک ، کالبدشکافی و استفاده از شواهد انگشت شمار ، اینبار هم به این نتیجه رسیدند که این حادثه ی غم انگیز بار دیگر به دست عضو های باند مافیای زیرین انجام شده است .
آیا این کار یکی از روتین های مافیا بوده و یا تهدیدی برای ماموران پلیس و شهروندان برای اجرای برنامه ای بزرگتر است ؟
آینده هرگز قابل پیشبینی نیست !
#News
#Murder
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-