𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
قصہننہعلے❤️🩹🥀
روایتے متفاوت از زندگی مادر دو شهید؛ مادرے مجاهد، چہ در صحنه اجتماع و چہ در سنگر خانہ! کہ تیر و ترکش آن کمتر از میدان نبرد نبود❤️🩹.!
- حاج خانوم مثل اینکہ خیلے بهت سخت میگذره. من میدونم علے با کدوم گردان اعزام شده و الان کجاست. میخوای هماهنگ کنم برش گردونن؟!
نفس عمیقے کشیدم و محکم گفتم:
اولاً اگہ سر و صدای ما شما رو اذیت میکنہ بہ بزرگے خودت ببخش. دوماً نہ، این کارو اصلا انجام نده، بہ حاجے هم چیزی نگو. علے بہ راه غلط نرفتہ کہ بخوام صد راه کنم و برش گردونم. اگہ بفهمم شما کاری کردی علے برگرده. روز قیامت در محضر حضرت زهرا ۜ جلوت رو میگیرم و شکایتت رو مےکنم. این بچہ برای خدا رفتہ، منم برای خدا تحمل مےکنم.
- بھِ قلم ؛ مرتضے اسدے
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
.🩷🩵.
خواست از چهارچوب در عبور کند کہ سریع صدایش زدم: مامان!
بہ سمتم برگشت.
- جانم!
- هنوز بغلات خوشمزهان.
غنچہ لبانش به لبخند باز شد و عشق از چشمانش سرازیر. ادامہ دادم: خیلی خوشمزه🍓.
•آیہهاے جـنون🦋🩵.
روزت مبارک فرشتہے زمینے♥️.
•.⿻𔘓.
بعضی ها در زندگیمان هستند که ساکتند.
کنار قدم هایت قدم میزنند، بدحالیهایت را تاب میآورند. اگر اشک هایت را لبخند نکنند، پابهپایت اشک خواهند ریخت؛ از همان هایی که میگویند با هم درستش میکنیم؛کنارت میمانند؛ عمیقاً دوستت دارند و آنقدر خوبند که تو یادت میرود، تمام اینها لطفِ آنھاست، خوبیِ آنھاست، نه تو !
•.
بعضی ها آدم سکوتند، آدم بی سر وصدا مهر ورزیدن، یواشکی دل بستن، یواشکی کفش هایت را واکس زدن، یواشکی نرگس خریدن و گذاشتنش توی گلدانِ اتاقت.
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
•.⿻𔘓. بعضی ها در زندگیمان هستند که ساکتند. کنار قدم هایت قدم میزنند، بدحالیهایت را تاب میآورند.
اگر یکی از آنهایی خواستم بگویم
سبزینهی نازکِ جامانده از بهشت🌱
به واسطهی توست که میگویند:
دنیا هنوز قشنگی هایش را دارد🫀.
و اگر تو کسی هستی که یکی ازین آدم ها را کنارش دارد، از من بشنو و قدردان باش؛ که دنیا به هرکسی قشنگی هایش را نشان نمیدهد :)
- 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚