𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
بـے نگاهت بارها تقویمها گم کردھاند؛ رد پاے عاشقے را لابہلاے جمعہها...🤍!'
به هوای این دلِ بیچاره که تنگ است بیا : )
زندگـے مانند یک کتـٰاب است
بعضـے فصلهایش غمگین
بعضـے هایش شادو بعضـےهاۍ
دیگر هیجان انگیز اما اگہ تو
هیچوقت ورقش نزنـےهیچوقت
نمـےفھمـے کہ فصلِ بعدۍ چھ
چیزی را با خود بہ همراه دارد.
⸤@mybook_84 💞⸣
کسـے کھ کتـٰاب مـےخواند هزاران زندگـے را قبل
از مرگش زندگـے میکند . کسـے کهـ هرگز کتاب
نمـےخواند فقط یڪ بار زندگـے میکند 🕶😌.
- جورج آر مارتین .
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
این کتاب تنھا روایت زندگـے یک همسر شھید نیست ، بلکہ روایت زندگـے زنـے تأثیرگذار است کھ در تصمیمات هم
「 تیکہ کتـٰاب 🌷💞 」
از این حرف ها خیلـے خجالت مـےکشیدم ، جارو را برداشتم و رفتم توۍ کوچہ ، اما این حرکتم دست انداختن ها را بیشتر کرد ، دختر قد بلند لاغری پشت سرم چند قدم آمد و گفت:
- چیہ خانوم ناز؟ بہ خودت گرفتـے ، دختر ما شوخـے کردیم . ما خودمون مـےدونیم از این شانس ها نداریم!
بعد درحالـے کہ صورتش از خشم و حسادت قرمز شده بود اضافہ کرد : فعلا تو دختر شاه پریون هستـے !
بہ تتہ پتہ افتاده بودم نمـے دانستم چہ جوابـے بدهم ! یک دفعہ سکینہ گفت:
- خجالت بکشید دیگہ ، چیکار به خانوم ناز دارید، بله اگه یه دختر تو کوشک باشه که لیاقت شیرعلی رو داشته باشه خانوم نازه، حالا دیدید از همه ی شما کوچیکتره اذیتش می کنید؟ بدویید برید رد کارتون... یالا بجنبید، شب شد.
همه متفرق شدند، هر کسی چیزی زیر لب می گفت و از کنار من رد می شد.
-کتابِخانومماه
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
دخترکے چشم آبـے در دل آلمان . متنفر از عطر تلخِ چای و چاۍ دوستان . با پدر و مادرۍ مسلمان و ایرانے
❲ • تیکہ کتـٰاب ˇˇ ❳
اسلام چیزۍ جز انسانیت نداشت و شیعہ شاهـے جز علـے ! علـے تمام نفسهایش انسان نوازۍ میکرد چہ بر پیشانـے دوست ، چه بر قلبِ دشمن . بیچاره پدر کہ بوتھۍ احساسش را سوزاند و کینہ و حماقت بہ جایش نشاند . مگر میشود علـے را شناخت و دوست نداشت!؟چیزی کہ در این بین مدام سوال مۍشد بر لوح افکارم ، مطالبـے بود کہ از بعضـے شیعیان در مورد عدم برادری و وحدت بین شیعہ و سنـے ، درشبکہهای اینترنتـے مۍخواندم . مگر مۍشد پیرو علـے باشۍ و رسم بد دهانـے و آزار بدانـے؟ مگر میشد شیعہۍ امیر بود و اشک نریخت از کشتار مظلومان در یمن و فلسطین و سوریه؟! مگر امکان دارد کھ سنگ مولا را بہ سینه زد و دهان باز کرد بہ زنازاده خواندن پیرو اهل سنت دلـے کھ علـے پادشاهش باشد ، زبان غلاف میکند و پنجہ مشت . اگر حرام زادهاۍ هم باشد ، از قبیلہۍ وهابیت است ؛ نه از برادران سنیمان کہ حب علـے لقمہ به لقمہ در کام جانشان ، بذر بندگـے مۍکارد . من معنـے برادری را بین پنجہ هاۍ گره خوردهۍحسام در انگشتان همرزمان سنیاش دیدم ؛ دربند پوتینـے کہ هر دو گره زدند و عزم ایستادن کردند ، در مقابل حیوان صفتان داعش .
- کتابِچایترامنشیرینمیکنم☕️🤎