eitaa logo
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !🩵.
4هزار دنبال‌کننده
287 عکس
38 ویدیو
6 فایل
-بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🤍. و قسم بھ کتـٰاب‌هاۍ خاک خورده کھ کتـٰاب رنگ میبخشد بھِ افکارِ تاریکِ ذهن‌ها ˘˘🎨' - تو بگو من گوش بدم 💌. @answerrr صندوقچہ‌ۍ اسرارِ مکتوب شده🧚🏻‍♀️!
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ چیز جاۍ کتـٰاب را پر نمےکند. ❲ مقام معظم رهبرے♥️❳
همه چیز بھِ خودت بستگـے داره >.< .
قـ🍕ـاچ کتـٰاب؛ چایـے تا وقتـے داغہ مۍچسبہ . همچین کہ سرد شد از دهن میفتہ . نمازم تا وقتـے داغہ بہ بندبند روحت گره میخوره . بعدشم ، الله اکبر اذون کہ بلند میشہ امام زمان اقامہ‌مۍبنده اون وقت کسایـے کہ اول وقت نماز مۍخونن ، انگار بہ حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا میره بالا . آدم کہ فقط نباید تو جمع کردن پول و ثروت اقتصادی فکر کنہ . اگہ واسہ دارایـےِ اون دنیات مقتصد بودی ، هنـر کردی ♥️. . کتابِ چایت را مَن شیرین میکنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•↓🐢• پایانِ هر روز دوباره اطمینان مۍیابم کہ خواندن بزرگترین مھارتـے است کہ آموختہ‌ام👒📗. کتابھـا ذهن مرا هوشیارتر و درڪِ مرا از حقیقت وسیع‌تر کرده‌اند . از همہ مھم‌تر آنکہ بہ زندگـے من اهدافِ بزرگـے بخشیده‌اند .
❲˘˘🫧❳ نگاهـے بہ یڪ کتـٰاب مۍاندازی و صدایـے از شخص دیگری مـےشنوی . شخصـے کہ شاید هزار‌سال است کهـ مرده است . کتاب‌خواندن سفر از طریق زمان است✨.
روۍ کرھ زمین چھ چیز میتونھ مجلل تر از یک صندلۍ راحت یک کتاب و یک فنجان چاۍ باشھ ؟🧚🏻‍♀
• قاچ🍓♥️کتـٰاب • میدانستـے شرط بانو زینب براۍ ازدواج این بوده کھِ هر وقت امام حسین ؏ خواست بھِ سفر برود ، زینب هم همراهش برود ؟! . -کتابِ احضاریھِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. کتـٰاب راستگوترین ، بۍتوقع‌ترین ، مفیدترین وهمیشگـےترین رفیق براۍ هر انسان است📚` . @mybook_84 🍓'
• تبِ ناتمام 🌡❤️'
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !🩵.
• تبِ ناتمام 🌡❤️'
. داستانش عاشقانھِ نیست ولـے از نظر من ؏شق در میان هرکلمہ موج مۍزند ، ؏شق مادرۍ بھِ فرزندش بھِ میھنش بھِ دینش ؏شق پسرۍ کھِ مشکلات را ، تب را ، سختـے را بھِ جان خرید . بھِ ؏شق پروردگارش✨ « مامان بچہ‌ۍ خودت رو نشناختے؟ » برگشتم. صورت رنگ پریده علے را کہ دیدم ، دلم هُرّۍ ریخت. انگشت اشاره‌‌اش سمت راست راهرو را نشان مےداد . مردّد علے و بعد حاجـے را نگاه کردم و راه افتادم . قلبم داشت از جا کنده مےشد. صداۍ قدم‌هایم توۍ سرم مےپیچید من کہ آن اتاق را دیدم ، حسین مگر چہ وضعے داشتہ کہ منِ مادر نشناختمش !؟ -نویسندھ ❲زهرا حسینـے مھرآبادے❳!