هدایت شده از Motivation🇮🇷🇵🇸☝🏻
خب به من چه واقعا ها؟ به من چه؟ به من چه مسائل دونفری و زندگی شخصی یه زن و شوهر؟ واقعا به من و شما چه مربوط؟ گند زدید با این کاراتون، جمع کنید بره بابا🚶
تازه همینا اگه یکی ازشون انتقاد کنه یا حرفی بزنه اینطورن که وااای نباید تو زندگی من دخالت کنییی تو چرا قضاوت میکنیی چرا فلان چرا بهمان، خب آدم ناعاقل وقتی خودت همه چیو میکنی تو چشم ملت و زندگیتو عمومی میکنی معلومه بقیه نظر میدن، خودتونو جمع کنید ناراحتید
#ScreenShot
#ThinkTime
"𝘔𝘪𝘯𝘥'𝘴 𝘙𝘦𝘧𝘭𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯"
خب به من چه واقعا ها؟ به من چه؟ به من چه مسائل دونفری و زندگی شخصی یه زن و شوهر؟ واقعا به من و شما چ
دقیقا.
منم اخیرا خیلی اینطور تبلیغات رو دیدم و خواستم درموردشون حرف بزنم منتها فرصت نشد..
_ https://eitaa.com/noveriacastle/11657
سلام و درودی گرم از وسط این روز گرم تابستونی
والا جونم برات بگه که بعد از این که برات نوشتم دلم میخواد تا ظهر بخوابم ، چند روزی واقعا زیاد خوابیدم
خواهرم میگه مشکلاتتو بگو تا حل بشه، همینه دیگه:)
اینجا هم گرمه همونطوری که تو اروپا تو گرمای سی و چند درجه کشته میدن ولی ژن معیوب ما مقاومت نشون میده😂
نه داداش مدرسه که نمیرم منظورم به طور کلی کارایی بود که ایام مدرسه میگیم تابستون بشه این کارو میکنم و هیچوقت هم انجامشون نمیدیم
روز تاسوعا هم داشتم نقشه میکشیدم که نفو رو بترسونم که یهو منو دید
بعدشم رفتیم با هم شمع روشن کردیم ولی همه عوامل دست به دست هم دادن تا نتونیم یه عکس درست و حسابی بگیریم
خب دیگه باید برم زیست گرامی داره صدام میزنه
فعلا
+به به زلای عزیز.
بین این حجم از خالی بودن کانال و ناشناس و خستگی و این حرفا ، خوشحالم که حداقل تو ناشناس پیام میزاری(:
وای منم این دو سه روزه انقد خوابیدم که الله اکبر...کلا نمیدونم چرا تابستون انقد خواب آور شده امسال.
راست میگه خواهرت ، مشکلاتتو بگو تا حل بشه...کاملا موافقم باهاش.
وای حاجی نکنین اینکارو با من ، مقاومت بدن انسان...اونم انسان ایرانی ، بیشتر از دووم اوردن تو دمای سی و چند درجه س...😔😂
اینکه عادیه اینا همش حرفه منم حرف مفت زیاد زدم ولی تا الان هییییچ...فقط مشهد رفتم که همونم برای هفت پشتم بس بود دیگه کافیه😔😂😂
بعله بعله مستحضر شدم شمع هاتون رو...😂
آخ آخ...واقعا تحسینت میکنم که تو تابستون ، اونم این موقع میشینی درس میخونی..آفرین آفرین.
برو خدا به همرات😔😂👀
خب خب بیاین حرف بزنیم.
من حرفامو میزنم شما هم تا شب نظر بدین.
درمورد دوران نوجوانی میخوام صحبت کنم.
"𝘔𝘪𝘯𝘥'𝘴 𝘙𝘦𝘧𝘭𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯"
1
2
خب درواقع دوران نوجوانی اینطوریه که انگار وقتی واردش میشی یهو کلی در جدید به روت باز میشن و یه فشار ناگهانی از هر طرف بهت تحمیل میشه و یه کوله بار سنگینی روی دوشت گذاشته میشه...این جدا سخته ولی مهم اینه که چجوری باهاش کنار بیای و نزاری که بشه همون دوران تاریک و تباهی که گفتم...
اول اینکه آدم یهو زاویه دید و بینشش نسبت به دوران کودکی خیلی بازتر میشه و ذهنش به جاهای خیلی مختلفی میره..
بعدم اینکه خب داری به بلوغ عقلی ، جسمی ، جنسی و و و...میرسی و همزمان با این یه سری عوامل مختلف از درون هم رشد میکنن و اوج میگیرن که روت تاثیر میزارن.
بعد هم اینکه انگار ذهنت و روحت هنوز تو دوران کودکی مونده ولی جسمی و بیرونی باید بری توی دوره بعدی و خودت و اطرافیانت توقع یه رفتار و برخورد بزرگانه رو ازت دارن و خب انجام این کار جدا سخته...
البته این شرایط بیشتر توی اوایل و اواسط دوران نوجوانیه و خب مثلا وقتی میرسی به آستانه ۱۷ ، ۱۸ سالگی دیگه این نیست چون دیگه شخصیتت شکل گرفته اونجا..
"𝘔𝘪𝘯𝘥'𝘴 𝘙𝘦𝘧𝘭𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯"
2 خب درواقع دوران نوجوانی اینطوریه که انگار وقتی واردش میشی یهو کلی در جدید به روت باز میشن و یه فشا
3
بعد یه چیزی که به نظر شخص من توی دوران نوجوانی آدم باهاش زیاد دست و پنجه نرم میکنه ، لجاجته..!
بین تمام نوجوونا بلا استثناء اینو دیدم و خودم هم به شدت باهاش درگیر بودم.
به طوری که مثلا به نوجوون بگی آب نخور ، از سر لج پا میشه میره آب میخوره حتی اگر تشنه ش نباشه.
و این گاردی که نوجوون میگیره با پدر و مادر بیشتر از بقیه ست چون آدم بیشتر دوست داره با همسن هاش باشه تا اینکه مثلا عصر بشینه با مامان باباش چای و بیسکوییت بخوره😂
و چیزی که سخت ترش میکنه اینه که فاصله سنی پدر و مادر هرچی با بچه شون بیشتر باشه ، این حرف شنوی نوجوون ازشون هم کمتر ، و لجاجت نوجوون باهاشون هم بیشتر میشه...