#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️حدیث صداقت🕊️✬❊••┈┈
امام زمان (عج)
شهید ابراهیمی میگفت : «ما باید در همه جای دنیا پایگاهی داشته باشیم تا وقتی امامزمان (عج) میآید و میگوید أنا المهدی، همه دنیا بدانند چه کسی دارد میآید. نباید به مسلمانهای کشور خودمان قانع باشیم. دو نفر هم که این طرف دنیا با اسلام آشنا بشوند خیلی خوب است. باید کمکشان کنیم که اسلام را بشناسند. آینده اسلام برای همه دنیاست! امام زمان (عج) تمام جهان را فتح میکند نه فقط کشورهای اسلامی را. دیگران هم باید با منجی آخرالزّمان آشنا شوند.»
مهاجر، ص24 و 25
در کلام رهبری
با تأسف و تأثر، از حادثه درگذشت دلخراش مجاهد جبهه تعلیم و تبلیغ حجت الاسلام آقای محمدحسن ابراهیمی اطلاع یافتم. جنایتكارانی كه دست خود را به خون این جوان باایمان و فداكار آلودند، وابسته به هر گروه و سازمان جاسوسی که باشند، با این جنایت خود ثابت كردند كه اهریمنانی سنگدل و ضد دانش و روشنگری و ایمان اند.
سخنرانی در دیدار با فرزندان ممتاز شهدا و... 1368/05/25
#شهید_حجتالاسلام_محمدحسن_ابراهیمی
#حدیث_صداقت
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️از نگاه مهر🕊️✬❊••┈┈
بُعد معنوی
چند روز قبل از شهادتش خواب دیده بود بالای تپهای ایستاده و آقا دستی روی سرش کشیدهاند. درست مثل مُهر تأییدی که بخواهند پای کارنامهی دانش آموزی بزنند. بیشباهت به دانش آموز هم نبود؛ دانش آموزِ مکتب رهبری. دانش آموزی که به معلمش عشق میورزید و حاضر بود پای حرفهایش جان بدهد. اینها را در عمل ثابت کرده بود. وقتی آقا برای سرسلامتی آمده بودند مادرش روی همین نکته دست گذاشت و گفت: "آقا! مصطفی از یاران بسیار صدیق شما بود. واقعاً پیرو شما بود." آقا هم در تأیید اینطور فرمودند: "بله میدانم. این موضوع را همه کسانی که او را میشناختند فهمیده بودند، حتی سرویسهای اطلاعاتی بیگانه. دو ارزش در جوان شما به خوبی تبلور پیدا کرد. بُعد اول جنبهی علم و تحقیق بود و بُعد دوم همان بُعد معنوی است. همان چیزی که او را برای شهادت آماده کرد."
گزارش حضور امام خامنهای(حفظهالله) در منزل شهید مصطفی احمدی روشن1390/10/29
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#از_نگاه_مهر
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️شمیم خاطرات🕊️✬❊••┈┈
از فرماندهی لشکر آمده بودند. ابلاغیه را دادند و رفتند. حکم فرماندهی تیپ بود. حاجی شده بود فرمانده تیپ یک. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: «من باید فکر کنم. همین طوری که نمی شود!» فردا دوباره آمدند تا جواب قطعی را از حاجی بگیرند. جواب مثبت داد و قبول کرد. من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: «چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟» ایشان گفت: «دیروز در آن حالت نمی توانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی، من چه عکس العملی نشان می دهم؛ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم میشود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکردم، ولی اگر برایم فرقی نداشت پس مشخص می شود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کردم و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. بعد دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد؛ لذا قبول کردم.»
پا به پای باران/ ص58
امام علی علیه السلام
خوشا بر آن که عمل و علمش ، دوستی و دشمنی اش ، گرفتن و وانهادنش ، سخن و سکوتش و کردار و گفتارش تنها برای خدا باشد .
تحف العقول / 100
#شهید_حاج_حسین_بصیر
#شمیم_خاطرات
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️میخواهم مثل تو باشم🕊️✬❊••┈┈
جعبه های حلال
موقع برداشت محصول که میشد، میآمد براي کمک. کسي یادش نمیرود که احمدرضا چقدر مواظب بود که جعبههای باغ مثل بعضی جاهای دیگر نباشد. میگفت: نباید میوههای درشتو روی جعبه، و ریزها رو زیر جعبه ریخت. اشکال شرعی داره. خیلی به حلال و حرام توجه میکرد.
«معمای عشق»، ص91
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
هر كه چهار امر را رعايت كند، درآمدش پاك و حلال است: در هنگام خريد جنس، از آن عيبجويي نكند، در موقع فروش، از آن تعريف و تبليغ نكند، عيب جنس را از مشتري پنهان نسازد، و در خريدوفروش سوگند ياد نكند.
ميزانالحكمه؛ ج 2، ص 92، ح 2179
#شهید_احمدرضا_جزینی
#میخواهم_مثل_تو_باشم
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️اوج پرواز🕊️✬❊••┈┈
نماز آسمانی
ساعت چهار صبح زنگ هشدار پایگاه رو زدن و ما بلافاصله سوار هواپیما شدیم. وقتی به پرواز دراومدیم، تازه فجر صادق طلوع کرده بود. خضرایی گفت: "موافقی نماز رو همینجا بخونیم؟" گفتم: "عالیه، از این بهتر نمیشه!" بعد با کسب اجازه از رادار، جهت پرواز رو به سمت قبله تغییر دادیم. اول خضرایی نمازش رو خوند و بعد هم من. بعد از نماز، خضرایی با اون صدای قشنگش شروع به مناجات کرد و اونقدر لحنش عاجزانه و حزین بود که حال منو هم به شدت تغییر داد. اون نماز یکی از به یاد موندنیترین نمازهای عمرم شد. مثل اینکه خدا یه فرصتی برامون پیش آورده بود که چند دقیقه باهاش خلوت کنیم و عاشقانه باهاش حرف بزنیم؛ چون هم ما رو تو دل آسمون آورده بود و هم تهدیدی از طرف دشمن وجود نداشت. تو اون چند دقیقه جسم و روحمون هر دو در حال پرواز بودن و اصلا دوست نداشتیم به زمین برگردیم؛ اما با اعلام پایان مأموریت از سوی رادار، ناچار به پایگاه برگشتیم و به زمین فرود اومدیم.
#شهید_محمود_خضرایی
#اوج_پرواز
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️نشان افتخار🕊️✬❊••┈┈
توسل
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود. محمود کاوه را بردم همـان جا، گفتــم: «دیشب تیـربارچی دشـمن مسلسـلش را روی همین نقطه قفل کرده بود، هیچ کس نتونست از اینجا رد بشه». گفت: «بریم جلـوتر ببینیم چه کاری میتونیم انجام بدیم». رفتـیم تا نزدیک
سنگر تیربارچی. محمود دور و بر سنگر را خـوب نگاه کرد. آهسته گفتم: «اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط». جور خاصی پرسید: «دیگه چه کاری باید بکنیم!؟» گفتم: «چیز دیگهای به ذهنم نمیرسه». گفت: «یک کار دیگه هم باید انجام داد». گفتم: «چه کاری؟» با حال عجیبی جواب داد: «توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمیرسیم».
سـاکنـان ملــک اعــــظم، ص 88
#شهید_محمود_کاوه
#نشان_افتخار
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️دست نیاز،چشم امید🕊️✬❊••┈┈
محبوبی غیر از تو
خدایا! به هر که دل بستم، تو دلم را شکستی. عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو او را از من گرفتی. هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم و در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را بر هم زدی و در طوفانهای وحشتزای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم، و به هیچ چیز امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم. خدایا! تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی، یا به کسی امید نبندم و جز در سایهی توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ! تو را بر همه این نعمتها شکر میکنم.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#دست_نیاز_چشم_امید
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️حدیث صداقت🕊️✬❊••┈┈
مهمترین خطر
در زمان اشغال لبنان توسط دشمن صهیونیستی، زمانی كه برای اولین بار به شهرك جبشیت آمدم و با ایشان ملاقات كردم، از ایشان پرسیدم چه باید كرد و چگونه می خواهید با اشغالگران مقابله كنید؟ شیخ راغب با كلمات ساده ولی پر معنی و عمیق چنین پاسخ داد: «دشمن سرزمین مان را به اشغال در آورده و از مردم سلب آزادی كرده است. آب و منابع طبیعی كشور را غارت می كند. همه اینها مهم نیست!... مهم این است كه مغزها و اندیشه مان را اشغال نكنند. اگر همه چیزمان را ببرند برایم مهم نیست. تنها چیزی كه می خواهم باقی بماند این است كه توانمندی مان را برای فرهنگسازی و تربیت كودكان و جوانانمان براساس آنچه خدا خواسته است از ما نگیرند. مهمترین خطری كه متوجه ما می شود، همین است.
شاهد یاران، ش45، ص29؛ به نقل از آزاده شیخ عبدالكریم عبید، همرزم و جانشین شیخ راغب
در کلام امام
ملتهای اسلامی حتماً دلیل این واقعه را دریافته اند كه چرا در ایران «مطهری ها و بهشتی ها و...» و در لبنان «راغب حرب ها و...» و در تمامی كشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی ص هدف توطئه و ترور هستند.
صحیفه امام، ج21، ص120
#شهید_حجتالاسلام_راغب_حرب
#حدیث_صداقت
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️از نگاه مهر🕊️✬❊••┈┈
آبرویی برای محیط علمی کشور
استقبال از رهبری اینبار کمی متفاوت بود. پسر شهید برای استقبال جلوی در آمد، ولی مادرش نیامد. نتوانست که بیاید. روز حادثه بیش از 200 ترکش را به جان خریده بود و توان نداشت از جا بلند شود؛ همانطور که نشسته بود خوشآمد گفت. آقا مثل بقیه دیدارها شروع به تجلیل از شهید کردند، اما اینبار کمی متفاوت: "ایشان با این حادثهای که پیش آمد به نظر من یک آبرویی داد به محیط علمی کشور. یعنی شهادتِ این دانشمند، برجسته، مورد قبول، به وسیله دشمنان دین و دشمنان اسلام و دشمنان جمهوری اسلامی، نشان داد که محیط علمی کشور ما این است؛ اینجور شخصیتهایی و اینجور انگیزههایی [دارد]." دیگر نوبت همسر شهید بود تا حرفهای دلش را در حضور آقا بگوید؛ رسانهها خیلی از بُعد علمی همسرش گفتهاند، اما کسی از معنویتش حرفی نزده، از تهذیب نفسش حرفی به میان نیامده. وقتی آقا از مقام شهید و مراتب معنویش گفتند، همسر شهید خوشحال شد و خطاب به جوانها گفت: "بحث علمی ایشان نبود که نتیجهاش به شهادت رسید، بحث تهذیب نفسی بود که ما اعتقاد داریم باید نتیجهاش به مرگ اینطوری ختم بشود."
دیدارامام خامنهای(حفظهالله) با خانواده شهید مجید شهریاری 1389/10/30
#شهید_مجید_شهریاری
#از_نگاه_مهر
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️شمیم خاطرات🕊️✬❊••┈┈
مهیایی میهمانی
اوایل انقلاب، خواندن نماز اول وقت بین مردم چندان متداول نبود. اما شهناز از همان موقع تاکید بسیاری روی نماز اول وقت داشت. حتی لباس های نمازش با لباس های خانگی و کوچه و خیابان فرق می کرد. لباس هایش را، برای هر نماز عوض می کرد. وقتی از او می پرسیدم چرا لباس هایت را عوض می کنی، می گفت: «مگر شما وقتی به دیدار یک دوست و یک فامیل می روید، لباس نو نمی پوشید و خودتان را مرتب نمی کنید؟! پس چرا برای نماز که گفت وگوی انسان با خدا و مهمانی و بساطی است که خدا در خلقت پهن کرده، نباید به سر و وضع خودمان سامان بدهیم و آن را مرتب کنیم؟!» شهناز هر شب بعد از نماز مغرب و عشا، دعای کمیل می خواند! منحصر به یک شب خاص هم نبود. چقدر گریه می کرد! وقتی می پرسیدم چرا گریه می کنی، می گفت: «اگر معنای این دعا را می دانستید، شما هم با من گریه میکردید.»
شمیم عشق/ ص37
حضرت امام حسن عسگری علیه السلام
زمانی که بنده به سوی جایگاه نمازش می رود تا نماز بخواند خدای عزوجل به ملائکه اش می فرماید: «آیا بنده مرا نمی بینید که چگونه از همه خلائق بریده و به سوی من آمده است، در حالی که به رحمت و جود و رافت من امیدوار است؟ شما را شاهد می گیرم که رحمت و کرامت خود را مخصوص او گردانیدم
جامع احادیث الشیعه، ج 4، ص 22
#شهیده_شهناز_حاجیشاه
#شمیم_خاطرات
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️میخواهم مثل تو باشم🕊️✬❊••┈┈
شکنجه و استقامت
حسین را به بند نوجوانان بِزهکار انداختند. صبوری به خرج داد. چند روز صدای نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند بلند بود. مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. میگفتند: تو به اینها چی کار داری؟! از آن به بعد، شکنجهي حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یک بار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزدهساله را مینشاندند روی صندلی الکتریکی، یا اینکه از سقف آویزان میکردند.
«امتداد 3 و 4»، ص23
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
هیچ چیزی مانند صبر و شكیبایی، فرجامی نیك و پایانی دلپذیر ندارد، بیادبی را دفع میكند و در رسیدن به مقصود یاری میرساند.
میزانالحكمه؛ ج1، ص106، ح396 (غررالحکم، ح 6354)
#شهید_حسین_علمالهدی
#میخواهم_مثل_تو_باشم
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️اوج پرواز🕊️✬❊••┈┈
یا زهرا (س)
درگیریمون با ضدانقلاب کردستان بدجوری شدید شده بود، من درخواست کمکهایی کردم. دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودن یعنی شیرودی و کشوری به سرعت خودشون رو رسوندن و جاهایی رو که گفتم، زدن. بعد از اینکه مهماتشون تموم شد، دیدم کشوری بر نمیگرده. وقتی باهاش تماس گرفتم گفت: "باید کارمو تموم کنم." تعجب کردم که بدون مهمات چیکار میخواد بکنه؟! با دوربین دیدم رفت به سمت جاده و ارتفاعش رو کم کرد و بالای سر یک جیپ در حالِ فرار قرار داشت که پر بود از جنایتکارهای ضدانقلاب. بعد بازم ارتفاعش رو کم کرد و پایهی هلیکوپتر رو به جیپ کوبید و همهشون رو به ته دره فرستاد! دوباره باهاش تماس گرفتم و گفت: "با توجه به تاخیری که داشتی حتما سوخت کافی برای رسیدن به پایگاه نداری، همونجا فرودبیا" گفت: "نه، هلیکوپتر رو میزنن؛ با ذکر یا زهرا(س) خودمو میرسونم." اون لحظه چراغ سوخت هلیکوپتر روشن شده بود، چراغی که اصلا خطا نمیکنه! یک ساعت بعد وقتی ناامیدانه با پایگاه تماس گرفتم، گفتن کشوری با ذکر یا زهرا(س) خودش رو به پایگاه رسونده، در حالیکه هلیکوپترش دیگه هیچ سوختی نداشته!
سایت ساجد
#شهید_احمد_کشوری
#اوج_پرواز
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada